نویسنده
دانشیار دانشگاه خوارزمی، تهران-ایران.
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسئله
تدریس در خلاء اتفاق نمی افتد. کنشگران علم( دانشجویان، مدرسان،متخصصان برنامه درسی، مدیران وآموزشگران،تهیه کنندگان متون و محتوا، برنامه ریزان و ارزشیابان... )در خلاعمل نمی کنند. مدیریت تدریس شامل رویدادها و مراحل مربوط به تصمیم برای شروع یک فعالیت خاص تعریف شده است[1]. گفته اندکه[2]: "چارچوب اکولوژی یادگیری"[3] وداع با کنترلگری مسئولان آموزش و سپردن آن به یاد گیرنده است. شناخته شده ترین سازوکار هنجاری این گونه تصمیم گیری و فعالیت های متناسب موثر توجه به بافت و زمینه تفکیک ناپذیرکنش و باورهای معرفت شناختی و انسان شناختی است . برونر نگران بود که آنچه روش تدریس می نامیم درعرصه واقعی هم کارساز است؟ (Bruner, 1996 ). مسئله این است که "چگونه می توان فعالیت آموزشی و یادگیری را پرمعنی تر و مرتبط تر ساخت؟"[4]. انتظار می رود که با تصمیم ها و فعالیت های متناسب و موثر بتوان از پیچیدگی های آشوبناک تغافل و غفلت نکرد و هرگونه یکسونگری را کنار گذاشت. بخشی از الگوهای یادگیری سازگار و درخور-راهبردها، نگرشها و باورهای مربوط به پیشرفت- شامل خودکارآمدی [5]،و برخی ناسازگار است.برای شناختمدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری به باورهای معرفت شناختی مربوط می توان پرداخت. به بیان فلسفی تبیین جلوه التفات هستی شناختی انسانی و رویکرد بودشناسانه به جهان، اکولوژی دانش وهوش شرکت کننده[6]( تعبیر جان دیوئی)،وحدت کائناتی[7] وحساسیت کائناتی[8] است،ضرورت دارد. این تبیین با تشخیص تفاوت موقعیت آموزشیِ" بر خود" و موقعیت آموزشیِ" در خود" به دست می آید. تفاوت آن ها همان آگاهی به وضعیت،ساختار و کنش های مرتبط است.در این جاست که فراشناخت و سازه هوش اخلاقی هم(با هفت فضیلت همدلی، وجدان ،خویشتنداری، مدارا و بردباری، احترام، مهربانی،انصاف) مطرح می شود.[9] چگونه می توان بخشی از یک" اجتماع آموزشی" پیشران و یا اکولوژی و محیط آموزشیِ" بر خود" بود؟ به عبارتی فراشناخت خود حاصل چه شرایطی است؟ مسیر آن ایجاد شرایط و اکولوژی بااعتبار و جذابیت وفضای مثبت تر برای کار و اندیشه،از طریق تعامل هم افزا و خودتنظیمی است. با شناخت می توان با تدارک برنامههایی در زمینه اطلاع رسانی ، تدارک فرصتهای یادگیری و آموزش، ارزیابی و پیگیری پویایی و جذابیت ، برگزاری رخدادهای خاص پویایی و جذابیت و غیره ارتباط برقرار کنند اما ادامه و ارتقای ارتباط مستلزم پیش نیاز هایی است.
گیلبلمن و فست (Gilbelman&Fast, 2001) از رویکرد مردم نگاری [10] برای توصیف وضعیت سخن گفته اند. روش مورد نظر ژاپنی ها [11] درس و کارورزی را ترکیب کند. فرض های معرفت شناختی بر فرآیندهای تفکر و استدلال را بررسی می کنند؛ مانند قضاوت تأملی King and Kitchner [12] 1994، 1981) و مهارت های استدلال (Cohen, 1991). مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری سبب بروز فرایندها و اکتشاف و کارکرد خرد جمعی و پیش نیاز آن خرد ارتباطی”را نیز فراهم میآورد که گامی فرا تر از"حل مسئله"است. در"حل مسئله بد ساختار" راه های متعارف وشناخته شده ای وجود دارد.
مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری علاوه بر هماهنگی وهمگرایی باموقعیت ها ووضع موجود، فراهم سازی زمینه و یا نقشه و طرح واره هدفهای نهاد علم و سازمان های مرتبط است. زمینه ها عبارتند از زبان،تجربه زیسته ، طرحواره ها ،" ژن ها" یا میم های رفتار[13] ،علقه غایی[14] ، ساختدار- سازی[15]، یادگیری نیابتی[16] و با الگوگیری[17] و یادگیری اجتماعی، کنش ارتباطی،عمل و منزلتِ دیگرانِ مهم[18] - که گاه رهبرانِ عقاید نامیده می شوند،می باشد. ادراک محیطی( جهان،دیگران،خود ومحیط زیست)،طبیعت انسانی و ماورای انسانیت[19] بافت و زمینه تفکیک ناپذیر کنش آنان در اکولوژی یادگیری عمل می کند. این یادآور التفات هستی شناختی انسانی و همچنین نسبت رئالیستی بودشناسانه به معرفت است. چگونگی نسبت با ماشین،حیوانات[20] ، نرم افزار و دنیای مجازی) هم با توجیه و معنابخشی یاجریان روان کنش رضایت،همدلی ،ایثار و بخشش و بخشایش یا به عبارتی تربیت عمیق سر و کار می یابد.
مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری علاوه بر هماهنگی وهمگرایی باموقعیت ها ووضع موجود، فراهم سازی زمینه و یا نقشه و طرح واره هدفها است و نمی تواند به نقش،کارکرد و رسالت "رفتار انجام وظیفه درون سازمانی" [21] اکتفا کند و به "رفتار شهروند سازمانی"[22] یا فرانقش[23] که فهم و مسئولیت طی ارتباط با "دیگری" است به جد توجه می کند تا از راه افزایش اشتیاق شغلی[24] و رضایت شغلی[25] ، بی تفاوتی اجتماعی[26]کاهش یابد. این یادآور التفات بودشناسانه به جهان است. باورهای معرفت شناختی و تربیت، هم حاصل و هم راهگشای فهم مداوم جهان،روابط انسانی توام با اختیارکافی،رضایت، وفاق و ارتباط و مشارکت داوطلبانه ومسئولانه وگاه آزادی ادراک شده یا شهود شده یعنی جریان روان کنش رضایت،همدلی و تعامل مهربانانه و ارج گذارانه است . کمترین نتیجه آن بلوغ و اعتلای اخلاق حرفه ای است و درگام های نخست در استانداردهای ایمنی و حفاظت فیزیکی و نیز رضایت فردی از شغل قابل طرح است. برنامه درسی عقیم یا سترون[27] هم با امر خودآگاه و هم ناخودآگاه و پیچیدگی های موثر برکنش اخلاقی و باورهای معرفت شناختی سروکارپیدامی کند. مهرمحمدی میگوید " برنامه درسی پنهان[28]...از جمله سرمایههای مفهومی بهحساب میآید (Safai Movahed, 2008)".برنامه های درسی پنهان و نیز در برنامه درسی عقیم یا سترون[29] هم امر خودآگاه و هم ناخودآگاه و پیچیدگی های موثر برکنش اخلاقی و باورهای معرفت شناختی سروکارپیدامی کند مدیریت در عصرپیچیدگی (2012 ، Alvani) با تلفیق خودتنظیمی فردی وبا به اشتراک گذاشتن دانش ((Abbaszadeh and Qasimzadeh, 2018؛ به جبران آثار حلقه مفقوده رشددانش مانند تقویت و روان سازی ارتباط هم افزا،یادگیری مشارکتی،برونرفت از شرایط "حبس دانش" اهتمام کند.
گفته اند: نیروی انسانی وفادار[30]، متعهد[31] و دلبسته[32] که با اهداف و ارزشهای سازمانی سازگار و به حفظ عضویت سازمانی ارج واهمیت دهد، حتی فراتر از وظایف مقرر خود فعالیت می کندو می کوشد موجبات اثربخشی و ارتقاء سطح عملکرد سازمان را بهخوبی فراهم می آورد ( صفرپور، جعفری وقورچیان). اولین گام گشایش در انسداد ارتباطی شرایط وسازماندهی مدیریت تدریس و یادگیری ی آگاهی به تمایز دو گونه ارتباط فرد با محیط آموزشی و تعامل میباشد آگاهی کنشگر و انگیزه او برای فعالیت نیازمند درک ضرورت شناخت خود تنظیمی به جای کنترل-محوری است. همه بتوانند کاری را انجام بدهند که دوست دارند یا کاری را که انجام می دهند دوست داشته باشند. انتظار می رود . با اعتلا وبلوغ اخلاق حرفه ای کنشگران ،کنترل و پایش بیرونی به کمترین حد می رسد و ابتکارو خودتنظیمی ومسئولیت فردی ارتقا می یابد ". با غنی سازی ارتباط وشبکه تعاملی،رشد فردی و علمی دانش و تجارب و دانش پنهان[33] فضا و جامعه را هم بهره مند سا خت. مفروض است که فراشناخت نسبت به تربیت و اخلاق از فراشناخت نسبت به دانسته هاوآموخته های "مهم " (که بسیاری در حوزه های ناشناختاری اند)ونیز از آموخته های دقیق و سنجیده به دست می آید .شناخت خود حاصل انس عمیق با پیچیدگی ها در محیطی تعاملی است که متناسب با به اشتراک گذاشتن دانش[34] است نه حبس آن. به نظر می رسد کنشگران علمی با فراغت از تحصیل نوعا ارتباط هم افزا و خودتنظیمی وفعالانه تری با محیط های اجتماعی و سازمانی و اقتصادی پیدامی کنند. درشرایط جامعه امروز رسالت ها،فرایند ها،نقش ها و منابع مورد استفاده کنشگران در شکل مستمر یا تصادفی آن شامل مراحل متوالی و از پیش ساخته شده نیست بلکه پویا پیچیده و قدری ناشناخته است.
در مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری تشکل هاو انجمن ها کارکردِ ارتباط دهنده دارند: ارتقای شاخص های رتبه سبک هاو روشها بامدیریت تدریس مرتبط است.لازم است به این منظور مدل عمومی فرهنگ و خودزایی آن، سبک های ارتباطی، میانجیگری اجتماعی و نیز نظریه های" اعتبار منبع"، رهبران افکار ،ارتباط تفاهمی هم افزا، بارور ،جاندار و جانبخش که بتوانند "اکولوژی اعتبار و جذابیت " برای کنشگران درونی و برونی مورد توجه باشد. حفظ و تثبیت ارتباط هم افزای دانش آموختگان افزایش رشد حرفه ای ، به یادگیری مداوم، ایجاد اجتماعات یادگیری به منظور غنی تر کردن تجربه دوران دانشجویی،ارتباط مناسب و هم افزا و خودتنظیمی در روابط نسل ها، تسهیل ورود به بازار کار و بهره مندی از امکانات ، خدمات و برنامه ها و … کمک می کند. این ها نیاز مند گونه ای هماهنگی سبک های ارتباطی متناسب است. به نظر می رسد ضروری است که انسداد ارتباط (درفرایند مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیریی و نیزدرون نسلی و میان نسلی اعضا) و نیز انسداد ارتباط با نهادها و تشکلات مرتبط بیرونی ازمنظر های گوناگون –نه یک بعدی-بررسی شود و چگونگی فرایند خودتنظیمی فردی،"مدیریت خدمتگزار"و زمینه و مطالبه سپهرعمومی فرهیخته و مهربان در دستور کار پی گیری قرار گیرد.
سطوح هربرنامه برای مداخله مثلامدیریت های کارآمد، جلب شرکت،همکاری دائم ویادگیری عمرپای/ عمرآزگاریاعمرپیما[35] است این تجربه شبیه فرایند اعتلا و بلوغ حرفه ای وموجب انگیزه وجذبه وحالتی است که در آن عاملیت ها تمام توانایی خود و نیروی خودجوش[36] اجتماعی ومنظرواره ذی نفعان دیگر را به صحنه می خواند. باورهای معرفت شناختی و انسان شناسی مرتبط با تعبیر" ارتباط" و تغییرات آن قابل فهم است.و در دو سطح فردی و اجتماعی امتداد می یابد. در سطح فردی وفاق-محوری/ عشق،وجد و شورِوجودی کنشگر است که کنش میانجیگرانه او را - درعین حفظ فردیت او -تعین اجتماعی می بخشد. در سطح اجتماعی-اقتصادی نهادگرایان، توسعه را تسریع در تحولات نهادی و در نتیجه کاهش «هزینههای مبادله» و آنرا نیز نتیجه "یادگیری اجتماعی" میدانند .
انجمن های دانش اموختگان می توانند به مثابه رهبران افکار باشند. یکی از پژوهشگران می نویسد:در فرایند باز ساختاریابی جامعه ایران تلاش برای رسیدن به تعادل بین هویت واقعی و مجازی مشاهده می شود....فرد مجبور است که یکپارچگی هویتی خود را –که در ارتباط با کنشگران فراجغرافیایی رخ می دهد مجددا بازسازی کند(2011،Abdoahan). انگیزه مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) به صورت خودانگیز /خود خواسته وخودجوش، ودیگر انگیز / دیگر خواست) و تحمیلی)، در ارتباط هم افزای انجمنی مطرح می شودمی توانند لزوم شنیده شدن "صدایِ سازمانی"[37] کنشگرانِ بدنه واحتمالا بینش مدیران موسسات آموزشی و همچنین مسئولان نهادها و تشکلات مرتبط بیرونی را هم وسعت و عمق بخشند و سبب کاهش کهولت سازمانی،"کوری سازمانی"[38] وکاهش انگیزههای "سکوت سازمانی"[39] و تشویق مدیریت های انگیزه بخش مناسب شوند.اگر ارتباطات موثر مداوم درون نسلی و میان نسلی و تعاملی و احیانا انتقادی هم باشد، راهی به سوی رشدهویت وجودی، هویت فردی ،عزت طلبی افراد ،کمک به غنی سازی شغلی اعضا ،و امکان یادگیری نیابتی و مشارکتی به جای رقابت مخرب و مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) حد اکثری شاید تواند گشود. از این چشم انداز که در ارتباط، شناخت"خود" با حضور "ِآن دیگری" پدیدارمی شود. انجمن های دانش آموختگان می توانند از راه تقویت توان خود تنظیمی اعضا واسطه اعتلای هردو کارکرد و رسالت محسوب شوند.
در ارتباط شبکه ای و انجمنی حتی کنشِ خودخواهانه هر فرد با کنش های خود خواهانه دیگران فضای سومی ایجاد می کند که به سود هردو طرف می تواند باشد.بدون گشایش انسداد ارتباطی( نسل های مختلف انجمن با هم و کل انجمن با جامعه) این فضای سوم پدید نمی آید. همکاری ، ویژگی های شخصیتی ، امنیت شغلی و ..... منجر به رفتار سکوت بود و کارکنان راهکارهایی را به منظور کاهش سکوت در محیط کار ارائه دادند. یافته های یک پژوهش نشان دهنده ضرورت وجود برنامه هایی برای کاهش جو و رفتار سکوت در میان کارکنان بود(بزرگنیا حسینی، و عنایتی1393). مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری با ارتباط گریِ موثر ،سکوت را به نفع آزادشدن" صدای سازمانی" وگفتگو و مشارکت تغییر می دهد. سکوت سازمانی ممکن است سبب نگرش نا مشارکتمند و کناره گیری، کنش خود حفاظتی (بر اساس ترس) یا همرنگی از گونه ” نوع دوستانه” وسکوت تدافعی ”و ” سکوت مطیعانه” باشد تحقیقات ایرانی در مورد سکوت سازمانی می گویند:کمبود فرصت ، تصمیم گیری غیر مشارکتی ، نبود سیستم پاداش و قدردانی و ... منجر به جو سکوت و بی تفاوتی است
در اینجا به رابطه فرد و محیط( فیزیکی و انسانی) سازمان های آموزشی باید اشاره کرد.انتظار این است که با ارتباط هم افزاو موثر راه توانایی فهم دشواری ها به کمک تربیت وبهترین وخردمندانه ترین تصمیم گیری در جامعه شبکه ای و" باز" که ممکن است به "آشوب و پیچیدگی "میل کند باز شود. تشکل هایی چون انجمن دانش آموختگان کارکرد ارتباط دهنده دارند:. به این منظور مدل عمومی فرهنگ و خودزایی[40] آن، ارتباط،سبک های ارتباطی، میانجیگری اجتماعی و نیز نظریه های" اعتبار منبع"، رهبران افکار ،ارتباط تفاهمی هم افزا، بارور ،جاندار و جانبخش که بتوانند منبع اعتبار و جذابیت در مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری" برای کنشگران درونی و برونی مورد توجه باشند. مدل عمومی هم افزایی رغبت و بلکه اشتیاق برای ارتباط با "دیگری" است. در این جا هم افزایی چرخه پژوهشگر، دانش پرداز ،سیاست پژوه،سیاستگذار،تصمیم گیر، قانونگذار و مجری نیاز است. توقف یا اختلال در این چرخه همواره قابل تصور است. در بحث همکاری انجمنی وفاق برسر مفاهیم ،هدف ها، دورنما ،راهبرد ها وارزشیابی ضروری است.یکی از کارکرد های حضور رشته های تحصیلی و شغلی مختلف در انجمن های دانش آموختگی می تواند تصحیح و روان سازی این چرخه باشد.
لزوم پایداری ارتباط درالگوی مدیریت دانش (Lawson and Denison, 2008)مطرح است. مولفه هایی چون بکارگیری دانش و انتشار دانش ،دانش آفرینی، جذب دانش، ذخیره دانش، سازماندهی دانش، بیانگر ماهیت چند گانه ماموریت ورسالت تربیت است. فرهنگ سازی و ظرفیت سازی( خود زایی فرهنگی شایسته) ، مشارکت (درون نسلی و برون نسلی) ، ارتباط موثر و هم افزا و خودتنظیمی با رهایی از انسداد ارتباطی در روابط نسل ها تکوین می یابد. خود زایی فرهنگی شایسته این است که "سرمایه روانشناختی"[41] هرعضو به"سرمایه فرهنگی نمادین" سطح بالاتر ارتقا پیدا کندو کنش هااز صورت انفعالی به صورت ،مسئولانه تر و آگاه و فعال مبدل گردد و افراد با افزایشِ "خود اثربخشی"وهم افزایی عزت نفس رضامندی ولذت احساس کنند
یک پژوهشگر چنین می نویسد: ستانده های آموزش ، تنوع و تکثر عوامل تأثیرگذار بر ستانده ها، کیفیت ستانده ها و چالشهای مربوط به سنجش آن، نبود قیمت برای ستانده های آموزشی، تنوع واحدهای تحلیل و ساختار سلسله مراتبی داده ها، ساختار تابع تولید و مسائل مرتبط با آن، روشهای تخمین، مسائل انتخاب و درونزایی و محدودیتهای آماری. با توجه به ماهیت فعالیتها و ستانده های ، بی توجهی به مسائل و چالشهای مذکور دقت و اعتبار کاربردهای تابع تولید را که در تصمیمگیریهای مدیریتی و سیاستگذاریها نقشی اساسی و بی بدیل دارند، به شدت متأثر می سازد naderi,2015) (اشاره ای به تحول در کارکرد و فرایند ارتباطات انجمنی اعضای هیئت علمی ضروری است. یک پژوهشگر می نویسد: سابقاً انجمنها کارکرد مبارزه جویانه داشتند،اما امروزکارکرد فراهم سازیِ شرایط"رشد" انسانها بیشتر مورد نظر است(katbi, 2003). یک پژوهش به "خوداثربخشی" اعضای هیئت علمی اشاره دارد(farasatkhah and manyei, 2015). انجمن ها ساختار نهادی شده مشارکتند( (Saraya and Qasemi, 2002.ارتباطات انجمنی پایدار وفعالانه نمیتواند محدود به فرهنگ آموزی( همگرایی و همرنگی کوتاه مدت یا بلند مدت) باشد. این ارتباط پایدار و رضایت بخش و فرهنگ پذیری است که با حفظ و احترام به فردیت فرد و شرایط تعهد به نقش ها و قابلیت اعتماد به منابع[42] و رابطه متقابل فرهنگ از یکسو ومعنا،فرصت، نیاز وضرورت وانتظارات مربوط به ارتباط هم افزای انجمنی ازسوی دیگر را ترسیم و تأیید می کند و ساختارمطلوب ،مبانی،انگیزش و خرد و سازماندهی متناسب را در تجربه زیسته اعضا- یا به شکل نیابتی دردیگران و نوآمدگان/[43]تازه واردان- "تولید" میکند.
یک پژوهشگر با اشاره به علقه شناختی مورد نظر هابر ماس جنبه رهایی بخشی و تولید مداوم معنارا علقه شناختی انسان می داند که تنها از طریق"گفتگو های محدودنشده" تجلیات حیاتی آن دوام می یابد(farasatkhah2009). انجمن هایکی از سازوکار های خوشبینانه ادغام/"ادخال اجتماعی" به شیوه خوش بینانه ارتباط گفتگویی در گروهها و انجمن و تشکل و سازمان های اجتماعی اند. با یادگیری مداوم و عملی- نظری از طریق" ادخال اجتماعی"، نسل های کنشگران در کوتاه مدت یا بلند مدت بر پیچیدگی غالب می شوند.پژوهشگر دیگری می نویسد: ادخال اجتماعی زمینه عینی برای بسط اعتماد اجتماعی را فراهم کرده واجازه میدهد که تبادل و تعاملات اجتماعی در جامعه به صورت گسترده،روان وبیشتر با سوگیری عام گرایانه جاری گردد"( Chalabi,2003). سیاستگذاری توفیق آمیز با مدلهای مشارکتی توافقی- ونه غیر تعاملی/ غیر مشارکتی مدیریتی، باخرد جمعی و با مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) ومسئولیت پذیری ارتباط کافی و هم افزای نسل ها و مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری هماهنگ است.
درسطح نهادهای رسمی بایدبه ارقام اعلامی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ و نیز فریدون مشاورعالی وزیرعلوم،اشاره کرد: در ایران نیروهای کار حرفهای که هر سه ویژگی را به طور همزمان داشته باشند حدود ۱۷ درصد هستند و از ۱۰۰ نفر نیروی کار ۱۷ نفر کسانی هستند که شغلشان با علاقه و استعداد، توانمندیها و قابلیتهایشان سازگاری دارد. بخش عمده بیکاران کشور را دانشآموختگان دانشگاهی تشکیل میدهند( کد خبر (81260977- 4159104.. ارتباط دانش آموختگان از این جهت نیزدارای اهمیت است که دانشگاه با داشتن ارتباط مستمر با بازارکارمی تواند موجب اشتغال دانش آموختگان شود. نبود ارتباط مستمر بازارکار با دانشگاه از عوامل بیکاری دانش آموختگان است .(Movahedi et al, 2013)
بیانمسئله
برای زمینه سازی مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری پیشران و فرهیخته و مهربان احتمالا انجمن ها واسطه ارتباط ومیانجی مناسبی اند
افزون بر بررسی آثار دانش کلامی تحلیل وبررسی انتقادی نگرش و باورهای تدریس و یادگیری،بررسی تاثیر و نفوذ حوزه های معنایی و عاطفی تجارب زیسته هم ضروری است. حتی آنچه" شهود" گفته می شود با لایه های سطوح گوناگون آگاهی و سازمان شناختی آدمی، ظرفیت تفکر ،فضیلت ها و سرمایه روانشناختی بستگی و هم پوشانی بسیار دارد . عمل و آگاهی او در را در یگانگی کامل شناور می سازد و او در هماهنگی میان تجربه وآگاهی و هماهنگی بین ارتباط وآگاهی است و به شکست یا موفقیت نمی اندیشد و در حال فعالیت خود انگیخته است. بنا براین در عمل تربیت تلفیقی از تکلیف گرایی و نتیجه گرایی و فضیلت دانایی مورد توجه قرار میگیرد
تربیت شرایطی است که کنشگران فردی وسازمانی در آن شرایط دست به انتخاب بهتر می زنند؛ انتخاب در دامن نهاد و اندیشه ها ،سبک هاو کنشهای گذشته و حال و ترسیم چشم انداز آینده احتمالی. نقض سبکسرانه ،تهاجمی و خودخواهانه اخلاق زندگی را از اثر بخشی ، کارامدی ،انس و بهجت انگیزی و تکامل بخشی فردی و جمعی تهی می سازد.
تربیت بدین معنی است که کنش ها رانه " تحت فرمان اخلاق" بلکه به عرصه شوق وجذبه و جاذبه اخلاق باز آورد. بدینگونه است که موفقیت یک فرد از نوع رقابت و برای نقض سبکسرانه ،تهاجمی و خودخواهانه حریم فردیت و هستی اجتماعی "دیگری" نیست بلکه ازنوع تکاملی است. موفقیت بیشتر داشتن نیست .حتی خود محدودیتِ امکانات کالبدی و تجهیزات و امکانات مالی اگر وسایل و پاداش ها خوب مدیریت شود، ممکن است بتواند به ارتقا ورشد همکاری و ابتکار منجر شود[44] و امکانات فراوان اگر بد سامان یابد ، درفرهنگ سازمانی و در اکولوژی های آموزشی سبکی ضد اخلاقی است که به مدیریت" زهرآگین[45] " تعبیر می شود.
باتحول در ارزش ها ومعنای فلسفه و معنای شناخت،بسیارچیز ها از جمله" جهان 2 و جهان3" [46]دگرگون می شود. انتظار خوشبینانه حداکثری این است که اخلاق بیانگر "جهان-تصویر[47]"و همدلانه ترین،گشوده ترین و بارورترین گفتمان باشد. مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری احتمالا این چشم انداز امیدبخش را در نظر دارد که کنشگران فردی،اجتماعی[48] ،جامعه ای[49] و سازمانی نسبت به تعاملات و ارتباطات و چرخش تاریخی مهم از جمله فنآوری های شبکه های اجتماعی و مجازی هشیار شوند و "دیگرانِ مهم "وچهره ها و شخصیت های نمونه وار با حفظ استقلال و عاملیت راه را طی کنند .
کنش انسانی،با فراشناخت، فرآیند گفتمان سازی اخلاق و گنجایش نمادپردازی (آگاهانه و ناآگاهانه و غیرعمدی) زبان و دیگر طرحواره ای رفتار و قواعد نهاد ها و اقدام جمعی و اجتماعی هم بستگی دارد: در فرهنگ سازی و گفتمان[50] این فرایند فرایندی "طبیعی"، روان و ارتجالی[51] و توان خود زایی همان تشکیل گفتمان انسجام اجتماعی است . انجمن های دانش آموختگی کارکردهای مهمی دارند از جمله یکی از سازو کارهای قابل اعتماد تفاهم بیشتر ساختارهای مدیریتی وحاکمیتی با نسل های بعدی وسطوح دیگر اجتماعی اند. شاید بتوان تواضع علمی، اهمیت دادن به "دیگری"هوش اخلاقی، و رهایی از فردیت گرایی خودخواهانه [52]و همدردی و هم حسی اخلاقی را از کیفیت های ضروری مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری فرهیخته و مهربان شمرد. به عکس ثروت،قدرت ،منزلت وتحصیل کردگی بدون تربیت به سرمایه اجتماعی تاریک- منتهی می شود. سرمایه اجتماعی تاریک مانع اخلاق و تربیت است وتلاش برای احقاق حق عادلانه را نامتعارف جلوه می دهد و استقرار آن را برای عدالتخواهان و برای جامعه پرهزینه می سازد. جامعه پذیری پیوسته گونهای جامعه پذیری است که نهاد ها ،سازمان ها واعضای پیشین و سرمایه اجتماعی ، الگو می شوندو گاه گروه همکاری نزدیک تشکیل میدهند . اما در جامعه پذیری گسسته طرحواره الگو سازی اخلاق و تربیت برای موقعیت جدید وتازه واردان پیش بینی نمیشود .گرچه بسا که گاهی نیز یک کنشگرفردی با سرمایه روانشناختی بالا و یک کنشگر سازمانی تاثیرگذار و معتبر قابل توجه با درک و جذب و ترویج ارزشهای جدید و متناسب نیازها و امکان ها ی جذاب مجموعه به تدریج نه تنها دارای " هویت و خود" بلکه منبع امید دیگران برای تربیت وسرمایه اجتماعی میشوند.کنشگر سازمانی –مثلا یک مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری معین- دارای شناسه وبرند می شود.
می گویند هزاره سوم دوران دموکراسیهای انجمنی است تا دموکراسیهای نمایندگی پارلمانی.مسئولیت اجتماعی و پیشرانی مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری بدین معناست که باید به فراتر از "رفتار در شرایط انجام وظیفه درون سازمانی" مثلا به فرهنگ سازی و ظرفیت سازی که با ارتباط مناسب و هم افزا و خودتنظیمی کنشگران از نسل ها فراهم می آید هم بیندیشد. به این منظور مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری برای اینکه دانش آموختگان را برای ارتباط گیری و فعالیت جمعی برانگیزانند، باید هم افزایی کارکردها مورد توجه باشد و از راه تنوع و انعطاف وتوازن وپویایی سازمانی و مدیریتی وتفاوت های فردی فعالان کنونی وآینده نیز پرداخته شود. انجمنها در نقشِ صدایِ علم و تخصص و تربیت،گاه میانجیگر، و بازسازی صداها و پدیدهها در افقی تقریباً مستقل و مستغنی از حرص و طمع قدرت واز ماورای نظام توزیع قدرت ومدیریت های بسته است. از این راه غنای سپهر زندگی و عرصه عمومی و افزودن گزینه ها و امکان انتخاب فرهیخته وار و مهربانانه افزایش می یابد.
انجمن های دانش آموختگان در ایران هم احتمالا موازی با گسترش کمّی شتابان آموزش عالی وموسسات مرتبط از عوامل تضمین بقا و حفظو ارتقا و تعالی کیفیت می توانندباشند. انجمنها، اکولوژی غیررسمی کار، دانش و اندیشه، ارتباط، و مشارکت و شایسته سالاری ، برای تحقق هدفهایی تلقی می شوند. کوشش برای تقویت داخلی و ملی و مدل سازی متناسب شرایط علمی هرکشور و مقاومت دربرابر جهانی شدن با سوگیری مکدونالدی شدن می تواند از انگیزه های ارتباط هم افزای انجمنی باشد. تواناییهای موسوم به هوش عاطفی، هوش چندگانه وهوش دیجیتالی، و چگونگی ارتباط با جهان دیجیتالی مجازی و تارنمای جهان گستر هم مطرح میشود که به تفکر انتقادی و ایجابی نیاز دارد. از دیدگاه ارتباط فرد و جمع نیاز به تعلق سبب روانشناختی و اجتماعی تشکیل گروهها، و انجمنها است. به نظر می رسد انجمن های دانش آموختگی هم جای برآورده ساختن نیاز تعلق و زنده کردن خاطرات و نوستالژی را برای اعضا و هم در پویایی علمی افراد حمایت شغلی آنها تاثیر گذار است
.برای ایجاد ارتباط هم افزابا دانش آموختگان شیوههای متنوعی اعمال میشود. به گفته محققان،در هر کنش، چهار ع مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری1- فرصت 2- نیاز ( ایمنی،زیستی،ارتباطی و شناختی)،3-انتظار 4- معنا باز شناخته میشود(Chalabi, 2005). مشارکتهای عادلانه علاوه بر جنبههای مستقیم تشکیلاتی وسیاسی و پیامدهای مثبت در اداره کشور، جنبه روان شناختی وارتقای هویت ها و "هستی اجتماعیِ" ،ارتباط هم افزای درون نسلی ومیان نسلی،مجموعه و سازمان های محلی وخرده فرهنگ هارا را نیز دارد : در"میدان"ها، کنشگرِ مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) ومداخله ونظارت نه تنهـا می تواند سبب بهبود امور اجتماعــیگردد، بلکه امید می رود شخصیت و "ذهنیت و"عادت واره" او در فرایند سبک زندگی ،ارتباط موثر وبده بستانِ معرفتی-عاطفی اش رشد یافته بالنده تر شود.
امروز افراد علاوه برشهروند بودن شبکه وند[53] هم شده اند.
،تشکیل اجتماع پژوهشی، کمک به روان سازی کسب و کار،کیفیت آموزش،پاسخ به نیاز میانرشته ای و راهی برای اقناع و اعتلای نیاز های روانشناختی فردی با مشارکت وهمدلی و اشتراک دانش تواند بود. در کشورهای توسعه یافته موسسات آموزشی بخش زیادی از بودجه خود را از فعالیتهای انجمن های دانشآموختگی کسب میکنند .وضعیت مثبت و فعال انجمن های دانش آموختگی از فاکتورهای رتبه بندی وکیفیت ورضایت است. به علاوه این گونه انجمن ها کارکرد های مثبت افزایش سرمایه اجتماعی و شفافیت در تبادل اطلاعات علمی،حرفه ای و صنفی را دارند و در نقش حمایت اجتماعی و صنفی برای اعضای انجمن هم عمل می کنند[54]. عوامل برانگیزاننده یا بازدارنده افراد برای شرکت در فعالیت های انجمن دانش آموختگی برای دانشجویان و نسل های اعضای فعال و یا بازنشسته دارای اهمیت می باشد.
در یک پژوهش رساله دکتری جامعه شناسی در باره 180 انجمن های داوطلبانه آن ها در پنچ دسته ی: انجمن های نخستین، انجمن های هیئتی، انجمن های توافقی، انجمن های ترویجی و انجمن های منفعتی طبقه بندی شده اند.در خصوص ارتباط دانش آموختگان با اکولوژی یادگیری و های آموزشی، در کشور ما مطالعات مداوم صورت نگرفته است. در پژوهش ها عوامل تعیین کننده دیگری هم مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) در انجمن ها شناسایی شده است برای برانگیختن شرکت در برنامه های دانش آموختگی هشت عامل نقش دارند که عبارتند از 1) ویژگی های جمعیت شناختی فارغ التحصیلان؛ 2) وجود ارتباطات مثبت 3)ارزش آفرینی برای اهمیت انجمن ها 4)آگاهی از فعالیت های انجمن ها 5)انگیزه فردی 6)همکاری بین اعضای انجمن 7)مرتبط بودن با فعالیت های انجمن 8) رضایت از انجمن 8)رضایت از انجمن(Saraya and Qasemi, 2002) .در بررسی عوامل روانی-اجتماعی بایدگفت هر قدر افراد احساس هم هویتی و همانندسازی با مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری کنند به احتمال بیشتر در فعالیت های انجمن شرکت می کنند؛ به عبارت دیگر میزان مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) اعضا در انجمن بستگی به همخوانی تصور ذهنی فرد از خود با تصور ذهنی دارد که او از سایر اعضای انجمن یا ارزشیابی اهداف و سطح تربیت دارد؛ هر قدراین دو تصور ذهنی به هم نزدیک تر و همخوان تر باشند، احتمالاً مشارکت در فعالیت های انجمن دانش آموختگی افزایش می یابد.
برای انجمن نقطه روشن آنجاست که بین علقه غایی فرد با روح غالب بر سازمان و محیط اجتماعی( مثلا فرهنگ سازمانی اکولوژی آموزشی)، و متون دروس وچرخه حیات علمی[55] با روابط اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی پیوند و هم افزایی ایجاد شود. این نقطه روشن زمینه فهم معنادار و کنش میانجیگرانه و همذات پنداری با "متن"ها، طرحواره و باچهره ها و شخصیت ها و"دیگرانِ مهمِ"آرمانی نمونه وار و الگوسازی اخلاقی است. چنین انجمنی خواهد توانست به ارشاد و شاگردپروری[56] بپردازد و به چیزی دست یابد که آن را از حیث فردی انس وجودی و ازجهت اجتماعی تربیت واقعی می نامیم.
انس عمیق شامل اعتماد به فراشناخت وبه فضیلت سرمایه روانشناختی،اعتماد پایدار به هستی (به تعبیر مولوی :محرمیت[57])،احترام به خود و احترام مطلق به دیگران وحتی ایثاربرای آنان است. گره گشایی اخلاقی،مسبوق به تجربه روانشناختی قابل توجهی است.ظرفیت و وسعت یا مضیقة عاملیت یا کنشوریِ روان شناختی ،ادراک محیطی،کنشگری اجتماعی در گرو رهایی از قبضه تنگنای انفعال است .
انجمن ها می توانند بخشی از یک" اجتماع علمی وپژوهشی"اخلاقی باشند. با غنی سازی ارتباط وشبکه تعاملی علمی دانش و تجارب و دانش پنهان[58] را فعال و جامعه را بهره مند سازند و متعاملا از آن بیاموزند .و مسیر آن ایجاد شرایط فضای مثبت تر برای آموزش و اندیشه از طرق تعامل است( در نظریه یادگیری چهار وجهی کلب و نظریه یادگیری ترکیبی دریسکول به این تعامل توجه می شود).توان انجمن است که با نظر به استعاره سقراط (مثل قابله و ماما.... ) با تعامل هم افزا و به اشتراک گذاشتن دانش کاری بشود کرد که ایده ها و نگرش ها و طرحواره ها[59] درست به دنیا بیایند.
اکنون که در عصر نو انسان ها در کنار شهروند شدن،وغالبا اتمیزه شدن و تنها شدن،باگسترش وسیع ارتباط از طریقه شبکه جهانی تارنما( وب) شبکه وند[62] هم شده اند،درس و موقعیت آموزشی وکلاس به ویژه دروس علوم انسانی تجربه ای زنده در اخلاق حرفه ای است که تصویری- گرچه ناقص- از روانشناسی محیط واخلاق عمومی را هم ترسیم می کند. در طرحواره باورهای ارتباطی خشک و محدود و تک معنایی، ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی کمترو افکار و طرحواره های ناکارآمد وتکرار[63] آنها بیشتر است و درهم تنیدگی هدف و وسیله مورد توجه نیست.
شناخت تجربه ی زیسته موضوع علوم انسانی است. وظایف اداری و شغلی و هدفِ شناختاری همه منابع تاثیرگذار والهامِ فهم مشترک و همدلانه تجربه زیسته و طرحواره در زندگی مربیان ومدیران وارزشیابی های آنان نسبت به آثار جانبی فرصتهای و موقعیت نیست . وظایف اداری و شغلی و هدفِ شناختاری عبارت است از یادگیری حداقل دانش سازمان یافته ؛ وهدف ناشناختاری نیز از راه انس با طرحواره و الگوهای مستتر در تعامل ها ،زمینه ها و موقعیت به دست می آید. احتمالا این ها همان عشق از نگاه هیوبنر است.فتحی واجارگاه می نویسد: پدیدارشناسان و نومفهوم گرایان مانند هیوبنر، وپاینار و مایکل اپل در برنامه درسی با توجه به فراروندگی،آگاهی و هشیاری و تجربه زیسته واقعی و تلقی معلمی به نقد اساسی نظام علمی-فنی و نیز ابداع دست زدند و هیوبنر حضور دیگری ]غیریت[ در تعلیم و تربیت را سرانجام فرصت می داند نه تهدید.از نگاه هیوبنرگوهر کار دشوار تعلیم وتربیت واقعی عشق است
به نظر میرسدباور های مدنی گرایانه در دانش آموختگان ایرا ن با قوت کافی شکل نمی گیرد و آنان پس از ترک محیط آموزشی ]شاید به دلیل عدم رضایت از تجربه دوران تحصیل و نابرخورداری از حمایت کافی [ رغبتی به ارتباط و اتصال مجدد به اکولوژی آموزشی ندارند و از سوی اکولوژی آموزشی نیز به بوته فراموشی سپرده میشوند. مدل تبیین و مفهوم سازی مشارکت فرهیخته وار (درون نسلی و میان نسلی) در امور پویایی و جذابیت باید شامل عناصری مانند ویژگی های مرتبط با اکولوژی آموزشی، ویژگی های مرتبط با دانشجویان، تفاوت های فردی، نگرش به انجمن های دانش آموختگان و عوامل زمینه ای اجتماعی و فرهنگی موثر در انجمن ها باشد. براین اساس هدف پژوهش حاضر سنجش یک مدل تجربی براساس در نظر گرفتن نقش این دسته عوامل است.
طبق تحقیقات انجام شده، بطور کلی آنچه باعث میشود دانش آموختگان به محل تحصیلپ ییشین خود کمک کنند ویژگی جمعیت شناختی/دموگرافیک، تجربیات،انگیزه ها و رویدادهایی است که دانشجویان را طی دوران تحصیل تحریک میکند. از موارد مربوط به دموگرافی سن است.
هدف پژوهش حاضر- بررسی وضعیت اکولوژی آموزشی (وموردخاص انجمن دانشآموختگان در دانشگاه خوارزمی و شناسایی عوامل موثر در برانگیختن برای ارتباط هم افزای با انجمن دانشآموختگان) است .شناخت مستلزم تراکم حجم متناسبی از یافته های تحقیقی است. در کشورمان مطالعات مداومی در خصوص ارتباط هم افزای دانش آموختگان از منظر یادشده صورت نگرفته است، لازم است در این خصوص، پژوهش ادامه یابد تا نتایج چشم انداز جدیدی را پیش روی سیاستگذاران و مسئولان مرتبط قرار دهد.لازم است تمایل و گرایش دانش آموختگان به حمایت از محل تحصیل خود و پیش زمینههای جمعیتشناختی، تجربه تحصیلی، و عواقب مرتبط شناسایی شوند. پس از شناسایی مولفه های فردی و اجتماعی موثر بر گرایش افراد به ارتباط با انجمنِ دانش آموختگی دانشگاه خوارزمی بر اساس سنجش یک مدل تجربی، به ارائه خطوط اصلی توصیه ها می پردازد.
تعاریف
1. پویاییوجذابیت
2.عواملساختاری
منظور از عوامل ساختاری عوامل مرتبط با اکولوژی آموزشی و ادراک افراد از اداره انجمن است. در این پژوهش با استفاده از تعدادی سوال این متغیر شناسایی و تعدادی سئوال طراحی شد.
3.عواملنگرشی
ارزیابی شناختی افراد نسبت به هر پدیده ای در علاقه مندی و درگیر شدن در آن فعالیت نقش دارند. نگرش نسبت به پویایی و جذابیت عبارت است ارزیابی شناختی که افراد از مفهوم پویایی و جذابیت در ذهن شان دارند. برای اندازه گیری این متغیر در مرحله مقدماتی و پایلوت این پژوهش به طراحی تعدادی سوال اقدام شد.
4.عواملانگیزشی
انگیزش نیروی محرکی است که به رفتار هدف و جهت میدهد و در سطح هشیار یا ناهشیار عمل میکند. ا در این جا انگیزههای ثانویه مانند پیوندجویی، رقابت و علایق فردی و اهداف موضوع سازگاری و اعتماد به منبع مداوم بارسالت ها،فرایند ها،نقش ها هم مطرح است.از این دیدگاه هماهنگی هدفهای فرد و جمع و سازمان،مضمون اصلی است(معانی اجتماعی وارتباطی جمع و به تبع آن ،"اخلاق مسئولیت"، اخلاقیاتِ باور و علم، خود اثربخشی و رهایی از خودبینی و دوری از ناتوان سازی مورد نظر است).
در طرح واره سازگاری مداوم بارسالت ها،فرایند ها،نقش ها و منابع چهره به چهره اعضای تازه و قدیمی از همدیگر تفکیک نمیشوند( چلبی،1382). گاهی نیز فردیا افرادی با درک جذب ارزشهای جدید و جذاب و توانایی ارتباط هم افزاموثر در مجموعه به تدریج یا ناگهان "چهره برجسته" و از "رهبران افکار" میشوند. سبک های ارتباطی تعیین می کنند که انجمنهاتا چه حد می توانند کارکرد صدای منتقدانه،گاه میانجیگر، و بازسازی صداها و پدیدهها در افقی تقریباً مستقل و از ماورای نظام توزیع قدرت و مدیریت ها ی بسته عمل کنند.
چارچوبنظریپژوهش
به نظر می رسد باورهای معرفت شناختی و انسان شناسی موردنظر با سازه"اکولوژی یادگیری و آموزش" و تغییرات آن مرتبط است: با این چشم انداز که در ارتباط، شناخت"خود" با حضور "آن دیگری" پدیدارمی شود. انجمن های دانش آموختگان می توانند واسطه اعتلای هردو کارکرد و رسالت محسوب شوند. به نظر می رسد در ارتباطات انجمنی علاوه بر ارتباط مجازی و دیجیتالی ارتباط چهره به چهره نیز برقرار می شود. عواملی تکمیلی ذی ربط از این قرار است: ارتباطات( رسمی و غیررسمی که بسیارشبیه "دارایی یا سرمایه نامشهود" اند. سرمایههای نامشهود(شامل اعتماد ،استعداد و توانایی،نشان)،علاوه بر دارائیهای مشهود مد نظر قرار میگیرد و از مسیر خرد جمعی وزمینه های ارتباط هم افزاموثر را هم برای بقا و هم برای توسعه انجمن فراهم میآورند کارکرداصلی انجمن دانش آموختگان را میتوان کوشش برای ارتباط انجمنی موثرو مشارکت (درون نسلی و فرا نسلی) تعریف کرد ارتباطات( رسمی و غیررسمی) یادگیری، اعتماد بین اعضا به مثابه سازوکار شبکه ای و سازمانی ضمانت بقا وتوسعه سرمایه انسانی، نظام پاداشدهی و ارزیابی به مثابه سازوکار تنظیم عادلانه و عقلانی ،هویت مستقل به برای تضمین استواریِ نهادعلم در برابر تلاطم های بیرونی، آزادی علمی برای ادامه حیات و و شئون انسانی علم، اخلاق حرفه ای برای تضمین سلامت ارتباطات، مدیریت برای حفظ شئون و هویتِ علم وعالم، ارتباطات برای هم افزایی اخلاقی و انسانی علم ،تقویت اخلاقِ باور، مشارکت و کارگروهی برای تضمین عدالت وسلامتِ مدیریت.
در موفقیت یک مجموعه یا سازمان رسمی یا غیر رسمی مولفه های اصلی در هم افزایی ارتباط انسانی و بارورشدن منابع انسانی است دخیلند تا آنان سرمایه ها و به ویژه سرمایه ها نامشهود/ناملموس مجموعه را بشناسند ارج بگذارندو بارورتر سازند.آن ها نقشی اجتماعی مانند رهبران افکار به عهده می گیرند.جامعه ها در سپیده دم جنبش اخلاقی، بیزار از بی اخلاقی و در جستجو اخلاق شهروندی و برای حل سستی ارزش های ی اخلاقی ارزشها و برای انسجام دوباره ورهایی از سردرگمی رغبت و گرایش می یابند. مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری در حدخود می تواند گامی در راه کمک به خود آگاهی بردارد. در ابداع راهیابانه برای رهایی از بحران معنا و بحران مشروعیت،بحران اعتماد و بحران نهادها به ایمان احساس نیاز میکنند گاه ایمانی را"باز مییابند"تا نا همنوایی،مقاومت ،"کجروی" و نوآوری را روح،معنا ومشروعیت ببخشد.
این آگاهی همان درک ضرورت شناخت خود است. اولین گام گشایش در انسداد ارتباطی آن مجموعه انسانی است. به نظر می رسد باورهای معرفت شناختی و انسان شناسی مرتبط با سازه" ارتباط" و تغییرات آن مرتبط است. به نظر می رسد در ارتباطات انجمنی علاوه بر ارتباط مجازی و دیجیتالی ارتباط چهره به چهره نیز برقرار می شود. عواملی تکمیلی ذی ربط از این قرار است: ارتباطات( رسمی و غیررسمی که بسیارشبیه "دارایی یا سرمایه نامشهود" اند. سرمایههای نامشهود(شامل اعتماد ،استعداد و توانایی،نشان)،علاوه بر دارائیهای مشهود مد نظر قرار میگیرد و از مسیر خرد جمعی وزمینه های ارتباط هم افزاموثر را هم برای بقا و هم برای توسعه انجمن فراهم میآورند کارکرداصلی انجمن دانش آموختگان را میتوان کوشش برای ارتباط انجمنی موثرو مشارکت فرهیخته وار (درون نسلی و میان نسلی) تعریف کرد
در فرهنگ مدرن هم پیتر برگر جنبه دیگری از مخاطرات اجتماعی را باز گو می کند که: " در شرایط خاص نقش اجتماعی، می تواند درخطر تهی شدن از معنای حقیقی خود باشد. به تعبیر برگر کسانی بر موقعیت و نقش های اجتماعی تکیه میزنند که فاقد صلاحیت هستند و از این طریق موجب غارت سرمایه های اجتماعی میشوند. آنان حتی آن نقش را مخدوش نیز می کنند"( ,Burger, 2010 Translated by (fazel, 2014 در باره سپهرعمومی که زمینه اکولوژی یادگیری و آموزش است سخن بسیار رفته است. نویسنده کتاب کتاب ماایرانیان این تشخیص نسبتا بدبینانه را مطرح می کند که صفات ایرانیان عبارتاند از" ضعف کار جمعی ، انتقاد ناپذیری، رودر بایستی، عدم شفافیت، خودمحوری ،غلبه احساسات برخردورزی ،رواج دروغ و رفتارهای غیر قابل پیشبینی،farasatkhah, 2015)). اما اگر دقیق تر سخن بگوئیم لایه دیگری از فرهنگ کلاسیک سرزمین ایران را هم می توان نتایج مطرح کرد. در این فرهنگ، عمق معانی بیشتر مورد نظر است و این علی رغم امتیازِ فاخر بودن،سبب جدایی و شکاف ژرف بین دنیای عمل و نظر و سنت و مدرنیته(به ویژه مدرنیزاسیون) و مهمتر از همه نبود رابطه بین هنجار ها ووسایل از یکسو و اهداف وارزش ها ازسوی دیگر است. بااین طرحواره وپیشینه و زمینه کار انجمن به ویژه اعضای نوآمده/ تازه وارد و جامعه پذیری دشوار است و ممکن است انسداد ارتباطی( نسل های مختلف انجمن با هم و کل انجمن با جامعه) بروز کند. ارتباطات انجمنی داوطلبانه چندکارکرد دارد که نشان میدهد گامهای فرا تر از "حل مسئله" به معنای رایج مدرسی ر ا هم باید طی کرد وبه"حل مسئله" در موقعیت "بدساختار"- که راه های متعارف وشناخته شدهاپاسخگونیست- برآمد. بسا که مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری به فراتر از آن مثلا برای گشودن انسداد ارتباطی،آشنایی زدایی انتقادی، فرهنگ سازی و ظرفیت سازی هم بیندیشد. ارتباط هم افزای مؤثر ، متشکل از مجموعهای از ارتباطات اعتمادآمیز غیر رسمی بین انطباقهای فردی و گروهی و انطباق در سطح جمعی است و نمی تواند به ارتباطات رسمی و اداری و یا افراد هم سن وسال محدود شود. دراین تعریف هماهنگی هدفهای فرد و سازمان، اندیشه اصلی است."اخلاق مسئولیت"، رهایی از خود ناتوان سازی ومعانی اجتماعی وارتباطی علم و به تبع آن اخلاق مسئولیت، مورد نظر است. مؤلفههای فوق با سازهها یا عاملهایی تعریف شدند و در مجموع 7 عامل، هدفهای اصلی تحقیق را ترسیم میکنند که در این پژوهش با عنوان 7 عامل از آنها یاد میشود. سرمایه های اجتماعی، از جمله سرمایه و دارائیهای نامشهود شامل چهار بعد مهمتر یعنی دانش، استعداد و توانائی ،قابلیت اعتماد و نشان، از کیفیت های عمده برتریهای مجموعههای پیشرو وپایدار وموفقند و تاکید میشود که به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد و بهرهوری بالاتر منجر میگردد.
بعضی موسسات آموزشی اقداماتی جهت جذب دانش آموختگان و ارتباط هم افزا و با محور خودتنظیمی انجام دادهاند. برای نمونه دانشگاه صنعتی شریف در سایت رسمی خود , واحدی نسبتا فعال به نام "انجمن فارغ التحصیلان" دارد که در آن علاوه بر اعضای حقیقی، اعضای حقوقی ( شرکتهای مهندسی) هم عضویت دارند (سایت رسمی دانشگاه صنعتی شریف، 2014)).دانشگاه تهران هم در سایت رسمی خود قسمتی به نام "دانش آموختگان" و همچنین، دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سایت رسمی خود واحدی به نام "جامعه فارغ التحصیلان" دارند که در دومی تسهیلات ویژه فارغ التحصیلان مطرح شده است.
سیاستگذاری توفیق آمیز با مدلهای توافقی- ونه غیر ارتباطی/ غیر مشارکتی مدیریتی، باخرد جمعی و با ارتباط هم افزا ومسئولیت پذیری هماهنگ است. مدل نظری پژوهش حاضر ترکیبی است از مدل نظری عمومی 7عامل ،تجارب فردی از فعالیت طولانی در انجمن ها، تحقیقات وتاملات ومشاهده ها و مصاحبه هاو نیز مدل ارتباط دانشجویان با انجمن دانش آموختگان، مدل های جامعه شناسی مشارکت، و تعامل کنشگران و ساختارها، ارتباطات شیوه ها و انگیزه های و سبک های رهبری خدمتگزار.
--باتوجهبهچارچوبنظریپژوهشاهدافزیرتدوینشدند
- روشتحقیق
به طور عمده از روش زمینه یابی استفاده شد.[64]
جامعه مورد نظر در این طرح عبارتند از:
1-کارکنان- شامل کل افرادی که ارائه کننده خدمات آموزشی و جمعی هستند؛ اعضاء هیات علمی ، کارکنان بخشهای اداری تابعه معاونت آموزشی و دانشجویی، مسئولان خوابگاهها، و ...
2- دانشجویان سال آخر کارشناسی دانشگاه خوارزمی دانشجویان دوره کار شناسی ارشد و دورههای دکتری. برای پر کردن پرسشنامه 220 نسخه توزیع شد که سرانجام200 پرسشنامه عودت داده شد و تحلیل های آماری روی این نمونه 200 نفری انجام شد.
3- فارغ التحصیلان مقاطع مختلف دانشگاه مقیم داخل یا خارج از کشور دانشگاه(در فاصله زمانی پنج سال گذشته که به دعوت انجمن در سایت دانشگاه گرد آمده بودند).
ابزارهای مورد استفاده در طرح نیز به شرح زیر است:
مصاحبه (نیمه ساختار یافته و ساختار یافته) برای شناسایی عوامل مؤثر در برقراری ارتباط هم افزا و با محور خودتنظیمی پس از اتمام دوره تحصیل و مسائل و موانع موجود در این زمینه.این مصاحبه ها مضامین و نکاتی را برای تشخیص و تاحدی تدقیق عوامل فراهم می آورد تا بتوان سوالاتی در قالب ابزاری به نام پرسشنامه تهیه کرد.
پرسشنامه ارتباط با انجمن دانش آ موختگان: بخش اعظم عوامل مرتبط با این پرسشنامه براساس بررسی ادبیات پژوهش و شم نظری پژوهشی با استفاده از رویکرد قیاسی از نظریه های جامعه شناسی تدوین شده است. برای این پرسشنامه عواملی را طراحی و برای تکمیل و هم سنجی مقدماتی و تاییدپذیری عوامل از مصاحبه هم استفاده شده است که با دانشگاهیان دانشگاه خوارزمی ونیز اعضای موسس انجمن دانشگاه و همچنین چند تن مطلع کلیدی داخل و خارج از آن دانشگاه انجام شد[65]. در نهایت 7 عامل خود را ظاهر کردند و برای این7 عامل سوالاتی طراحی و در قالب لیکرت پنج درجه ای سوالات قرار داده شدند. و در مرحله آخر برای بررسی تجربی عوامل پرسشنامه به شرکت جامعه آماری داده شد تا اعتبار این عوامل به صورت تجربی سنجیده شود. این پرسشنامه حاوی 65 عبارت و یک یرسش باز در مورد وضعیت کنونی و شرایط بهبود انجمن است. آن 65 عبارت به صورت لیکرتی از 1=کاملاً مخالفم تا 4= کاملاً موافقم درجه بندی می شوند. روایی صوری پرسشنامه براساس دیدگاه تخصصی روانشناسی ،جامعه شناسی وروانشناسی اجتماعی هم بررسی شد و آلفای کرونباخ برای کل سوالات 75/ محاسبه شد.
یاد داشت ها و تجارب 25ساله در ارتباطات انجمنی ، تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده و تحلیل متون پژوهشی به ساخت پرسشنامه کمک کرد. برای تحلیل محتوای تحلیل متون پژوهشی ومصاحبه های انجام شده تعیین موضوع پرسش(وضع موجود به سوی الگوی مطلوب)، انتخاب واحدهای معنا،سطح انتزاع و مقوله بندی،باز بینی مقوله ها،کنترل درون محتوا /متن وتفسیر صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی روشهای همبستگی پیرسون، آزمون T برای گروه های مستقل،و تحلیل عاملی اکتشافی به کار رفت.
نتایجوبحث
- توصیفنمونه
حجم نمونه موردمطالعه 200 نفرمیباشد و درکلیه جداول،تفاوت سرجمعهااز 200 ،ناشی ازپاسخهای اظهارنشده است. نتیجه به شرح زیر گزارش می شود:
جدول 1- 4توزیع نمونه به تفکیک جنسیت برحسب وضعیت تأهل
|
|
|
وضیعت تأهل |
جمع |
||
مجرد |
متأهل |
سایر |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
74 |
37 |
0 |
111 |
درصد |
66.7% |
33.3% |
0.0% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
33 |
53 |
1 |
87 |
|
درصد |
37.9% |
60.9% |
1.1% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
107 |
90 |
1 |
198 |
|
درصد |
54.0% |
45.5% |
0.5% |
100% |
جدول فوق وضعیت متقاطع جنسیت و وضعیت تاهل نمونه را نمایش می دهد بر اساس اطلاعات جدول بیشترین فراوانی مربوط به زنان مجرد و کمترین فراوانی مریوط به مردان مجرد است.
جدول 2- 4توزیعنمونهبهتفکیکجنسیتبرحسبرشتهتحصیلی
|
|
|
رشته تحصیلی |
جمع |
||
علوم انسانی والهیات |
مهندسی |
علوم پایه |
||||
جنس
|
زن
|
فراوانی |
51 |
2 |
57 |
110 |
درصد |
46.4% |
1.8% |
51.8% |
100% |
||
مرد
|
فراوانی |
43 |
12 |
32 |
87 |
|
درصد |
49.4% |
13.8% |
36.8% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
94 |
14 |
89 |
197 |
|
درصد |
47.7% |
7.1% |
45.2% |
100% |
جدول فوق وضعیت متقاطع جنسیت و رشته تحصیلی نمونه را نشان می دهد براساس یافتها بیشترین فراوانی مربوط به زنان علوم پایه و کمترین فراوانی مربوط به زنان مهندسی است .
جدول 3- 4توزیعنمونهبهتفکیکجنسیتبرحسبوضعیتتحصیلی
|
|
|
وضعیت تحصیلی |
جمع |
|||||
دانشجوی سال آخرکارشناسی |
دانشجوی سال آخرکارشناسی ارشد |
دانشجوی سال آخردکتری |
دانش آموخته کارشناسی |
دانش آموخته کارشناسی ارشد |
دانش آموخته دکتری |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
26 |
10 |
11 |
20 |
39 |
2 |
108 |
درصد |
24.1% |
9.3% |
10.2% |
18.5% |
36.1% |
1.9% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
9 |
10 |
9 |
24 |
27 |
4 |
83 |
|
درصد |
10.8% |
12.0% |
10.8% |
28.9% |
32.5% |
4.8% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
35 |
20 |
20 |
44 |
66 |
6 |
191 |
|
درصد |
18.3% |
ظ10.5% |
10.5% |
23.0% |
34.6% |
3.1% |
100% |
جدول 3-4 وضعیت متقاطع جنسیت و وضعیت تحصیلی را نشان می دهد بر اساس نتایج بیشترین فراوانی مربوط به زنان کارشناسی ارشد و کمترین فراوانی مربوط به زنان دکترا است.
جدول 4- 4وضعیتاشتغالنمونهبهتفکیکجنسیت
|
|
|
آیاشاغل هستید؟ |
جمع |
|
بله |
خیر |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
64 |
47 |
111 |
درصد |
57.7% |
42.3% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
59 |
24 |
83 |
|
درصد |
71.1% |
28.9% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
123 |
71 |
194 |
|
درصد |
63.4% |
36.6% |
100% |
جدول 4-4 وضعیت اشتغال دانش آموختگان را نشان می دهد.بر اساس جدول 4/63 درصد از دانش اموختگان شاغل و 6/36 درصد غیر شاغل هستند
جدول 5-4وضعیتاستخدام نمونهموردمطالعهبهتفکیکجنسیت
|
|
|
وضعیت استخدام |
جمع |
||||
عضوهیئت علمی دولتی |
عضوهیئت علمی غیردولتی |
کارشناس دولتی |
کارشناس غیردولتی |
سایر |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
10 |
7 |
18 |
15 |
2 |
52 |
درصد |
19.2% |
13.5% |
34.6% |
28.8% |
3.8% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
24 |
6 |
19 |
4 |
6 |
59 |
|
درصد |
40.7% |
10.2% |
32.2% |
6.8% |
10.2% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
34 |
13 |
37 |
19 |
8 |
111 |
|
درصد |
30.6% |
11.7% |
33.3% |
17.1% |
7.2% |
100% |
جدول فوق وضعیت استخدامی وضعیت دانش آموختگان را نشان می دهد.بر اساس نتایج بیشترین فراوانی مربوط به مردان عضوهیئت علمی دولتی و کترین فراوانی مربوط به زنان کارشناس دولتی است.
جدول 6- 4توزیعنمونهبهتفکیکجنسیتبرحسبمحل اقامت
|
|
|
محل اقامت: |
جمع |
|
تهران |
شهرستان |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
61 |
49 |
110 |
درصد |
55.5% |
44.5% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
38 |
45 |
83 |
|
درصد |
45.8% |
54.2% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
99 |
94 |
193 |
|
درصد |
51.3% |
48.7% |
100% |
جدول6-4 وضعیت اقامت را نشان می دهد بر اساس نتایج 3/51 درصد از دانش آموختگان در حال حاضر ساکن تهران و 5/45 درصد در شهرستان اقامت دارند
جدول 7- 4توزیعنمونهبهتفکیکجنسیتبرحسبعضویتدرانجمندانشآموختگاندانشگاه دانشگاه خوارزمی
|
|
|
آیاعضوانجمن دانشآموختگان دانشگاه خوارزمی هستید |
جمع |
|
بله |
خیر |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
27 |
77 |
104 |
درصد |
26.0% |
74.0% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
34 |
49 |
83 |
|
درصد |
41.0% |
59.0% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
61 |
126 |
187 |
|
درصد |
32.6% |
67.4% |
100% |
جدول 4-7 وضعیت متقاطع جنسیت و عضویت در انجمن را نشان می دهد بر اساس جدول 41 درصد عضو انجمن هستند.
جدول8-4توزیعنمونهبهتفکیکجنسیتبرحسبتمایلبهعضویتدرانجمندانشآموختگان دانشگاه خوارزمی
|
|
|
اگرعضوانجمن دانشاموختگان نیستیدمایلیدعضوشوید |
جمع |
|
بله |
خیر |
||||
جنس |
زن |
فراوانی |
74 |
10 |
84 |
درصد |
88.1% |
11.9% |
100% |
||
مرد |
فراوانی |
41 |
19 |
60 |
|
درصد |
68.3% |
31.7% |
100% |
||
جمع |
فراوانی |
115 |
29 |
144 |
|
درصد |
79.9% |
20.1% |
100% |
جدول فوق وضعیت متقاطع جنسیت و علاقمندی به عضویت در انجمن را نمایش می دهد. 1/88 زنان و 3/68 درصد مردان برای عضویت در انجمن ابراز تمایل نموده اند
جدول9-4وضعیتسنوفاصلهاززمانفارغالتحصیلی( برحسبسال) بهتفکیکجنسیت
جنس |
|
سن: |
فاصله زمان ازفراغت ازتحصیل،سال |
زن |
تعداد |
80 |
74 |
کمینه |
18 |
0 |
|
بیشینه |
54 |
24 |
|
میانه |
29.30 |
6.12 |
|
انحراف استاندارد |
6.96 |
5.24 |
|
مرد |
تعداد |
71 |
60 |
کمینه |
20 |
0 |
|
بیشینه |
60 |
40 |
|
میانه |
36.89 |
10.20 |
|
انحراف استاندارد |
10.72 |
8.99 |
|
جمع |
تعداد |
151 |
134 |
کمینه |
18 |
0 |
|
بیشینه |
60 |
40 |
|
میانه |
32.87 |
7.95 |
|
انحراف استاندارد |
9.67 |
7.42 |
جدول 4-9 وضعیت سنی دانش اموختگان را نشان می دهد . میانه سن زنان 3/29 سال ، و میانه سن مردان 89/36 سال است.
- شیوهرسیدنبهعواملموثردرارتباطباانجمندانشآموختگی
برای رسیدن به عوامل از متون جامعه شناسی مشارکت استفاده شد و یافته ها با بعضی تحقیقات ایرانی و مدل نظری (Volk Wayne, 2002) ترکیب شد. پشتوانه حمایت کننده از این عوامل جمع بندی نظریات جامعه شناسی،روانشناسی اجتماعی،مدیریت،سیا ستگذاری و تربیت است.در ارتباط هم افزای انجمنی هم سرمایه مشهود و هم سرمایه نامشهود اجتماعی نقش دارند. سرمایه و دارایی های نامشهود یک سازمان می تواند شامل شامل چهار بعد باشد که عبارتند از قابلیت اعتماد ،دانش ، استعداد و توانائی، و نشان/برند است، مد نظر قرار گرفت. از سوی دیگر ارتباط هم افزای موثر انجمنها ازجمله دانش آموختگان است که بستر وزمینه ها و مقتضیات پایدار برای بقا و هم برای توسعه را مهیا می کنند. در موفقیت یک محیط آموزشی رسمی یا غیر رسمی هم در بقا و هم در توسعه،نیز کارکرد انگیزشی پایدار همان چگونگی فهم این اکولوژی است.
محیط و ارتباطات قالب کنش مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) کیفیت های ومولفه های یک مجموعه یا سازمان رسمی یا غیر رسمی و فعالیت آن است براساس این فرایند تحقیق به هفت عامل رسید.با توجه به 7 عامل مورد بررسی در پژوهش، سوالات بر این اساس طبقه بندی شده و نتیجه گیری از پاسخ های شرکت کنندگان به شرح زیر می باشد:
1- فرستنده پیام( اعتبار گردانندگان ارتباط و همکاریها)
یافته های به دست آمده برای این عامل موارد ذیل می باشد: پرورش فرهنگی( با ضریب 579/ ).یکی از نتایج مهم مرتبط با عامل ارتباطات علمی و همکاری می باشد. تاثیر سبک اداره انجمن521/0) بر موفقیت آن مورد تاکید جامعه آماری قرار گرفت. کم اهمیت بودن پاداش مادی در برابر ارتباطات انجمنی و همچنین تاثیر ابزار ارتباط جمعی، اصلاح امور و روند ها، تاثیر مثبت غیر مستقیم انجمن به اشتغال ، تاثیر مثبت تفاوت های نسلی یعنی انتظار نوآمدگان و علاقه مندان به کار انجمنی این است که از تجارب و دانش نسل پیشین بیشتر استفاده کنند.
ارتباطات علمی در “کسب و کاربرد دانش، مهارتها، ارزشها و عقاید و نگرشهای بهبود بخش، و در نتیجه برونداد1 و پیامد”2ظاهر میشود. مجموعههای رسمی و غیررسمی دریافتهاند که توانایی ارتباطات علمی مستمر برای پاسخگویی به چالشها، شرط بقای آنهاست: حل مسئله کارکرد خرد جمعی و پیش نیاز آن خرد ارتباطی و روش اکتشافی. (روش حل مسئله زمانی است که اطلاعات کافی هست و روش اکتشافی وقتی است که اطلاعات ناکافی باشد). دانش با یک عقیده مبتنی بر اطلاعات (تأیید شده) به دست میآید. دانش الزاماً به کنش انسان مربوط میشود (Nonaka and Takuchi2006) Churchman - Nonaka (Takes and Uchi, 2000) اظهار میکنند تقلیل دانش به مجموعه اطلاعات ،ربودن مفهوم از همه زندگی آن است و پاداش مالی اولویت ندارد گرچه کمک احتمالی انجمن به اشتغال دانش آموختگان، از احتمالات وانتظارات مورد نظر جامعه آماری بوده است. تواناییهای متعددی با عناوین موسوم به هوش عاطفی، هوش چندگانه وهوش دیجیتالی، مطرح میشود که با رویکرد روشنفکری ونیز ذوق هنری هم مرتبط است.یافتههای پژوهش نشان می دهدارتباطات علمی و همکاری یکی از مواردی است که مورد توجه افراد در انجمن میباشد .در ارتباطات انجمنی ومدیریت،شفافیت و پاسخگویی ضروری است و پنهانکاری ( که از نشانه های ضعف در عدالت تعاملی است)قابل دفاع نخواهد بود. مشارکت فرهیخته وار گسترده ذی نفعان در امور، بهترین ضمانت برای فرهنگ سازی و ظرفیت سازی، مشروعیت، عدالت وجلوگیری از پدید آمدن خودکامگی است. نتایج یکی از پژوهش نشان داده که جامعه پذیری در قالب اشکال سخت و نرم در هر دو بافت رسمی و غیررسمی آموزش عالی جریان دارد- و از رهگذر یادگیری مشاهده ای و نیز شیوه های یادگیری اجتماعی خاموش و بی سر و صدا) رسوخ بیعدالتی) ... با شدت وضعفی متفاوت می تواند زمینه های از خودبیگانگی و دور شدن از علایق و توانمندی های اصیل را فراهم می کند(Krametti, 2014).دو پژوهشگر با الهام از کاستلز و مک سوئینی و جنکینر و تاجفل می نویسند:مشروعیت هویت ها شرط بقای یک مجموعه است در غیر این صورت هویت های اجتماعی متکثر بر ضد هم عمل کرده و"ما" را تهدید می کنند(Rajablo and Kamali, 2014).
2-حوزه معانی و مقصد ارتباط( اندیشه تشکیل انجمن فعال)
یافته های پژوهش برای این عامل به ترتیب اولویت نتایج زیر را به دست داد : توجه به امکانات بیرونی انجمن، توجه به انتظارات صنفی و جمعی ، رعایت استاندارد های کیفیتی ، لزوم غلبه نیافتن امور اجرایی بر امور ارتباطی ، تسهیل ارتباط هم افزای اعضا در تصمیم گیری ها ، لزوم استفاده از سلیقه های متفاوت ، لزوم تقویت بنیه مادی انجمن ، دوری از رخوت و لزوم فعال شدن و حتی چالشی شدن فضای انجمنی .از طرف دیگر، سو گیری های سیاسی از نظر افراد جامعه آماری در این پژوهش مانع ارتباطات انجمنی می باشد.
اگر ذی نفعان با اشتراک گذاردن منابعی مانند نیروی کار با چشمداشت به دریافت پاداش، در کارها شرکت کنند در این حالت ارتباط آنان به انگیزش مشوق مادی است ، در مشارکت تابعی، ارتباط مشارکتی –رقیب ارتباط بوروکراتیک- ذی نفعان ممکن است به صورت تشکیل گروهها برای اهداف از قبل تعیین شده باشد، مشارکت (درون نسلی و میان نسلی) از طریق انجمنهای ذی نفعان ممکن است شامل تصمیم گیری مشترک هم باشد، گاه تمایل بر این است که تصمیمات مهم تنها توسط افراد خارج از مجموعه اتخاذ شود. اما در حالت مشارکت فرهیخته وار از طریق انجمنهای ذی نفعان با درک مشترک، توسعه طرحهای عملی و تشکیل یا تقویت نهادهای مرتبط همراه است، در این حالت از مشارکت ، همانطــور که گروهها بر تصمیمات مرتبط و چگونگی استفاده از منابع موجود کنترل مییابند، در استمرار نگهداری و حمایت از ساختار و فعالیتها نقش خواهند داشت. در کاملترین حالت آن به شکل خودجوش، ارتباط ذی نفعان به صورت مستقل از نهادهای خارج از خود است . با نگاهی به این تقسیم بندی میتوان گفت که تنها در بسیج مختارانه وخودجوش ، ارتباط و مشارکت به مثابه یک حق نسل های آینده هم تلقی میشود.
3-سبک ارتباطی انجمن در "رمزگذاری مقاصد"و موضوع همکاری
از جمله مهمترین نتایج به دست آمده برای این عامل لزوم حضور افراد متفکر در مقایسه با افراد عملگرا در اداره ی انجمن ها می باشد . تاکید اولویت بعدی لزوم استفاده بیشتر هیئت مدیره از اختیاراتشان درتصمیم گیری می باشد. اداره کردن همراه با جلب اعتماد نیز مورد تاکید قرار گرفت، جامعه آماری،بر کیفیت کار با همکاری اعضا و کمک متقابل اعضا (ونه آمریت) ، و لزوم ارزشیابی منصفانه تاکید کرده اند حتی اگر سبب قدری کندی شود. ترجیح الگوی انجمنی بر الگوهای فردی و خانوادگی می تواند نشانه آمادگی برای کار جمعی و رشد احساسات (و تاحدی نشانه اعتماد تعمیم یافته) باشد. اهمیت الگوهای ارتباطات انجمنی و در آخر لزوم کاهش اعمال نظم و انضباط از نوع سلسله مراتبی، مورد توجه جامعه آماری است .
ارتباطموثر پیشنیاز فهم عمیق چند جانبه و گزینههای مربوط به حل مسئله ی" ارتباطات مبتنی بر مشارکت داوطلبانه “ است. عقلانیت ابزاری: تابعی از قواعد فنی -دیوانسالارانه،(و فقط فنی-دیوانسالارانه)،مبتنی بر ارزشِ “ سازمانی “ است.عقلانیت مفاهمهای یا ارتباطی: عقلانیتی است که مجموعة قواعد ارزشی را به جریان کنش وفرهنگ سازمانی مبتنی بر ارتباط هم افزای داوطلبانه وجامعه پذیری فعالانه و تصمیمگیری و سبک مدیریت و اداره انجمن مرتبط میکند و تفاهم و ارتباط هم افزای موثر انسان و جهان اجتماعی را ممکن میسازد و در این جا بحث مدیریت و شیوه های اداره انجمن را پیش می آورد. این یافتههای پژوهش نیز به اهمیت این بخش مهم و تأثیر گذار اشاره دارد.
4- –رابطه حضوری و مجازی با اعضا یا گیرندگان پیام( اعضا) از مجرای انجمن
نتایج حاصل از یافته ها به این صورت است : تاکید جامعه ی آماری بر هماهنگی ارزش های انجمن با ارزش های جامعه ، لزوم پاسخگویی انجمن به افراد ، توانایی انجمن در بالا بردن انگیزه های فردی ، رشد هویت فردی و وجودی افراد در انجمن ، درک تفاوت های فردی ، غنی سازی شغلی اعضا ، امکان یادگیری نیابتی و مشارکت فرهیخته واری به جای رقابت، صلاحیت و شایستگی به عنوان معیار اصلی برای پیشرفت در انجمن ، امکان پرورش مهارت تفکر در بالاترین سطوح در انجمن، امکان افزایش سطح رضایت از زندگی ، لزوم منصفانه بودن فعالیت ها . جامعه آماری برتحمل نسبی ادامه ارتباطات انجمنی در صورت تعارض آن با عزت طلبی فردی ( با ضریب کمی بالاتر از متوسط)،تاکید داشته است.
انگیزه مشارکت ممکن است با سبک ارتباطی خودانگیز /خود خواسته/دیگر انگیز ،دیگر خواست و تحمیلی صورت پذیرد که در سبک اول نتیجه مشارکت جذب، در سبک دوم احتیاط و در حالت سوم دفع فرد از صحنه مشارکت خواهد بود
(and Malek Mohammadi, 2015 Percy) مشارکت را از لحاظ میزان دخالت و شرکت دادن ذی نفعان در برنامهها به طیفی تقسیم میکند که شامل : انفعالی، اطلاع رسانی، مشارکت به وسیله مشاوره، بخاطر مشوقهای مادی، تابعی، و تشکلهای خود جوش است .
چگونگی اداره انجمن تا حدود زیادی با زمینه، دانش و مهارت اعضا و ذی نفعان، تجربه زیسته و آرزوها و باورها(ی گاه ناهشیارانه)، جذابیت کارکردها ( برای اعضای کنونی و بالقوه انجمن)، انتظارات متقابل اعضا و ذی نفعان از هم ، چگونگی ارتباطات علمی و باز خورد های بجا بموقع و توانمندساز وحمایتی بستگی دارد.
5 - جذابیت کارکردها (برای اعضای کنونی و بالقوه انجمن)
در بررسی عامل جذابیت در کارکرد ها نتایج به ترتیب از این قرار بوده است : جامعه آماری بر لزوم رعایت قواعد اخلاقی به منظور هماهنگ سازی و همگرایی ،کنش نوآورانه به مثابه مسئولیت مشترک تاکید داشت. امکان کمک به جریان گردش نخبگان ،حس تعلق،به روز بودن، شادی پایدار تر،معرفی الگو ، احساس غرور انجمنی، لزوم انجام وظایف ضروری در تمامی شرایط ، لزوم ارتباط موثر و قضاوت و ارزشیابی و نقد همراه با صمیمیت در مورد اعضا ، ارتباط هم افزای مددرسان و توانمند ساز با یکدیگر ، احساس نشاط از ارتباطات انجمنی ، لزوم کسب مهارت های ارتباطی، فعالیت همراه با اشتیاق در انجمن ، و استمرار همدلی مورد توجه جامعه آماری بوده است.
جذابیتهایی چون :مدارا با تفاوتهای فردی و اندیشهها و مزاجها وسلیقه های متضاد ، کوشش برای شکوفایی آنها وهمدلی و مشارکت فرهیخته وار داوطلبانه پایدار کنشگران و استمرار جذب مداوم نوآمدگان در ارتباطات انجمنی موجود وفعال نباشد و مدد نرساند، شیوه اداره و مدیریت نیز در چنان شرایطی به ع مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیریاجبار، تحمیل وتهاجم و سوء رفتار سازمانی، آلوده میشود و از عدالت سازمانی و شایستگی-محور بودن بدور می افتد. اداره انجمن از طریق گرایش انجمنها و گروهها به ساختارهای منعطف و دوری از ساختارهای منجمد ، امکان پذیر است .در الگوی غیر ارتباطی/ غیر مشارکتی ، از یک طرف جذابیت کارکردها برای گیرندگان پیام( اعضای کنونی و بالقوه انجمن) کاهش مییابد رئیس انجمن بدون کمک و یا نظرخواهی از دیگران به تنهایی تصمیم میگیرد و از طرف دیگر، احساس شایستگی ونیز مسئولیت جویی که ناشی از مشارکت کامل و تمام عیار است کاستی میگیرد.پیشرفت رهیافتهایی با جذابیت کارکردها برای گیرندگان پیام( اعضای کنونی و بالقوه انجمن) همراه است و انتظار تغییرات نگرشی درمدیران غیر ارتباطی/ غیر مشارکتی ، با واقعبینی انتقادی تعارض دارد .
6 -میزان ،چگونگی و مقبولیت موضوع همکاری ( رمز گشایی از محتوای تعامل)
از نظر جامعه آماری این موارد اولویت دارد :احساس خود شکوفایی ،و سیالیت ناشی از خودیابی و موفقیت، و وجدان کاری .از جمله مهمترین نتایج دیگر به ترتیب اولویت عبارتند از، لزوم جستجوی همفکری و همدلی در انجمن، رقابت جوانمردانه و احترام به دیگران حتی در پیروزی ، تقاضای یاری ویاری رساندن، احساس خوب همکاری تیمی ، احساس نیاز به کمک دیگران ،و احساس شعف زمان گرفتن نتیجه. امانگرانی از تمجید که ممکن است نشانه "ترس از موفقیت" باشد و قرار گرفتن در مرکز توجه افراد ، ضرایب پائین تری را به خود اختصاص داده اند.
انتظارات فرد از خود/ احساس توانمندی ،و انتظارات از انجمن و به عکس، نتیجه یادگیری فرهنگی و هوش فرهنگی است. گشایش انسداد ارتباطی: این نوع ارتباط مؤثر با ارزشها، عقاید و نگرشها، و از سوی دیگر مرتبط با عواطف و باورها و تسهیل کنش مرتبط است (بعد" قلبی" و عاطفی).
7 - بازخورد اعضای کنونی و بالقوه به احساس مثبت و منفی نسبت به انجمن).
یافته های پژوهش بر اساس سئوالات پرسشنامه در این عامل به ترتیب امکان پرورش اخلاقی در انجمن ، اهمیت دادن به روحیه فعالیت ، صمیمیت به جای منافع کوتاه مدت ، احساس مثبت به ارتباطات انجمنی ، حفظ استقلال انجمنی ، قرار گرفتن انجمن در بالاترین سطح ، ضروری بودن فعالیت ها در انجمن ،امکان بروز نسبی شجاعت اخلاقی اعضا ، لزوم ترجیح نسبی فرایند فعالیت در مقایسه با محتوی و نتایج مورد توجه اند. بین عبارت پرورش اخلاقی با اختصاص مقدار .728 و انجمن به مثابه محلی که افراد فرصت ابراز شجاعت اخلاقی دارند با اختصاص 0.497شکافی وجود دارد که نشانه لزوم توجه مدیریت انجمن به رفع موانع مرتبط با اخلاق و شرایط متناسب کنش اخلاقی است. رویکرد مدیریتی مستبدانه یک گروه یا یک نسل، با ارتباطات انجمنی- مبتنی بر مشارکت داوطلبانه ورشد پایدار ومطمئن- تعارض دارد.
توصیه های برآمده از مصاحبه ها وتجارب زیسته
-برای اعضای هیئت مدیره انجمن از دانش آموختگان دانشگاه که هم اکنون در دانشگاه خوارزمی در امور اجرایی مشغول به کار هستند استفاده نمایند.
-جلسات انجمن به صورت ماهیانه انجام شود و زمینه همکاری تمامی ورودی ها فراهم شود.
-در همایش های سالیانه به صورت پنل یا میزگرد از افرادی از نسل های مختلف با توانمندی های مختلف دعوت شود مشارکت نمایند و از پتانسیل آنها هم استفاده شود.
-همایش های سالیانه بسیار با کیفیت تر برگزار شود و برنامه ی دقیق تر داشته باشند.
- انگیزه های داوطلبانه اهمیت اساسی دارد از تأمین شرایط رضایت بخش برای ذی نفعان دخیل در طرحهای مشارکت غفلت نشود .
- فرایند مدیریت و گمارش مدیرگروه های تخصصی باتوجه به توانایی کار تیمی و گروهی طرحهای مشارکتی باشد.
-انجام تحقیقاتی با هدف شناخت گونههای" مدیریت ارتباط" در انجمن
--پیگیری عضویتهای پایدار یا گسسته افراد و علل آن
- توجه با صلاحیت و شایستگی به عنوان معیار اصلی برای پیشرفت در انجمن نه "چرب زبانی"
- توجه به میزان اثر بخشی و کارآیی درونی انجمنها( وظایف نسبتاً مغفول بازرسان و مجمع عمومی).
- لزوم پاسخگویی صبورانه انجمن به افراد
- همکاری انجمن در بالا بردن درک تفاوت های فردی و انگیزه های فردی
نتایج پرسش باز پاسخ:1 ) برای ایجاد نمایندگیهای دانشآموختگان در هر مؤسسه/دانشکده/دانشگاه به گونه ای سبک ارتباط تشویقی در نظر گرفته شود. 2- حوزه معانی و مقصد ارتباط( اندیشه تشکیل انجمن فعال) : الف ) پرورش یک نوع حس یا دلبستگی در اعضاء نسبت به انجمن و توانمند سازی آنان از طریق تسهیل حمایتهای همدورهایها از یکدیگر،گشایش انسداد ارتباطی، و سازماندهی برنامههایی برای فعالیتهای اجتماعی. ب ) بهبود ارتباط دانشآموختگان با دانشآموختگان سایر دانشگاهها. ج) بازنمایی امور تحت تأثیر قرار دهندة دانشآموختگان. 3 - سبک ارتباطات انجمن : الف) شناخته شدن به عنوان یک نماینده (یا معّرف) برای تمام دانشآموختگان دانشگاه. ب) مبارزه انتخاباتی و تبلیغات و سخنرانی در مسائل مربوط به عضویت در انجمن دانشآموختگان دانشگاه خوارزمی و انجمنهای سایر دانشگاهها. 4- زمینه و انگیزه دانش افزایی و مهارت افزایی اعضا: الف) دانش افزائی و ارتقاء علمی و تحصیلی دانشآموختگان. ب ) تهیه تالاری برای بحث آزاد دربارة مسائل و نگرانیهای کلی دانشآموختگان. 5- جذابیت کارکردها برای گیرندگان پیام( اعضای کنونی و بالقوه انجمن): الف) عضو گیری برای انجمن (مثلاً به طور خودکار) و تماس با آنان از طریق درج در تابلو اعلانات به ویژه در مواقعی که اطلاعات یا حمایتهای مربوط را جستجو میکنند. 6- بازخورد اعضای کنونی و بالقوه به احساس خود توانمندی: الف) تبادل اطلاعات ضروری حرفه ای در بین دانشآموختگان دانشگاه. ب) ایجاد هماهنگی در زمینه امور فرهنگی و علمی مربوط به دانشآموختگان دانشگاه. 7- باز خورد ( مثبت و منفی نسبت به انجمن): الف) ارائه اطلاعات مربوط به شکایتهای دانشآموختگان و دانشجویان. ب) ایجاد فرصتهایی برای مشارکت در فعالیتهای تحصیلی و غیر تحصیلی که باعث ترویج ارتباط درون نسلی و میان نسلی میان دانشآموختگان در سطح دانشگاههای کل کشور شود.
نتیجهگیری
به نظر می رسد از این نظرگاه تشکل هایی چون انجمن دانش آموختگان کارکرد میانجیگری اجتماعی[66] دارند.با آگاهی است که می توان به گونه ارتباط موثر به همدستی و همداستانی همه کنشگران و خود زایی اجتماعی شایسته انجمن ها( فرهنگ سازی و ظرفیت سازی) نزدیک شد. این خودزایی شایسته سبب می شود انجمن ها برپای خویش بایستند: ارتباط نسل های مختلف دانش آموختگان و نیز ارتباطات علمی و اجرایی درون مرزی و فرامرزی هم افزا شکل گیرد. همین جنبه یکی از معیارهای جهانی رتبه بندی ها هم هست.
سازگاری مداوم بارسالت ها،فرایند ها،نقش ها و منابع در شکل مستمر یا تصادفی آن شامل مراحل متوالی و از پیش ساخته شده نیست بلکه پویا پیچیده و قدری ناشناخته است. نظرگاه تشکل هایی چون انجمن دانش آموختگان کارکرد ارتباط دهنده دارند:به این منظور ارتباط درون نسلی و میان نسلی تفاهمی هم افزا، بارور ،جاندار و جانبخش فراهم آورند. با این چشم انداز که در ارتباط، شناخت"خود" با حضور "آن دیگری" پدیدارمی شود. انجمن های دانش آموختگان می توانند واسطه اعتلای هردو کارکرد و رسالت محسوب شوند. به نظر می رسد در ارتباطات انجمنی علاوه بر ارتباط مجازی و دیجیتالی ارتباط چهره به چهره نیز برقرار می شود. کارهای اولیه متعارفی می توان انجام داد. برای نمونه دانشگاه صنعتی شریف در سایت رسمی خود , واحدی نسبتا فعال به نام "انجمن فارغ التحصیلان" دارد که در آن علاوه بر اعضای حقیقی، اعضای حقوقی ( شرکتهای مهندسی) هم عضویت دارند (سایت رسمی دانشگاه صنعتی شریف، 1393). دانشگاه تهران هم در سایت رسمی خود قسمتی به نام "دانش آموختگان" و همچنین، دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سایت رسمی خود واحدی به نام "جامعه فارغ التحصیلان" دارند که در دومی تسهیلات ویژه فارغ التحصیلان مطرح شده است.
تحقیقات اگر از محدوده اکتشافی فراتر رود واگر بتواند اهداف و خواسته های انجمن را از یکسو با "خود اثربخشی" اعضا (کنونی و امید واعتماد برای اعضای بالقوه)و تجارب زیسته آنان دهدبرای فعالان وسیاستگذاران امور انجمنی و مسئولان نتایج مثبتی را به بار خواهدآورد .توجه به تجارب زیسته استقبال عملی و پایدار وارزشیابی توانمند ساز را فراهم می آورد. با توجه به مطالب به دست آمده از سوالات پژوهش می توان گفت برای تقویت انجمن دانش آموختگان براساس عوامل هفت گانه باید به موارد زیر توجه شود:در مورد 1- فرستنده پیام( اعتبار گردانندگان ارتباط و همکاریها) : الف) دیدگاه اعضاء انجمن و اتحادیه دانشجویان (یا انجمن دانشجویی) دانشگاه خوارزمی هم به منظور کسب اطمینان در مورد تصمیمهای هر دو مجموعه جستجو و ارائه شود.
پیشنهادهایپژوهشی
مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری پیشران و فرهیخته و مهربان چگونه می تواند با توجه به مولفه های فوق رابطه های تفاهمی هم افزا، بارور ،جاندار و جانبخش برای ایجاد اعتبار و جذابیت در مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری" برای کنشگران درونی و برونی فراهم آورد؟ برخی دیگر از پیشنهادهابرای تقویت ساختار انجمن وارائه الگوی بهبودبخش می تواند شامل مواردو پرسش هایی باشد که به روز شوند: مدیران ارشد چه مسائلی را مانع اصلی ارتباط دانشجویان پس از اتمام دوره تحصیل برمی شمارند؟
محدودیتهایپژوهش
شناخت واقعیت کنش ارتباط وازجمله ارتباط انجمنی و درک افراد از کنش مقتضی از منظرهرمنوتیک وپدیدار شناسی با فهم سازههای اجتماعی زبان ، خودآگاهی و معانی مشترک بین الاذهانی و در مسیر تاریخ آن به دست می آید. هرکنشی دارای بار و هویت شخصی و "باز" کنشگر است.سیستم های "باز" گاه به سوی آشوب و پیچیدگی می روند. متغیرهای ناخواسته که در اختیار محقق نیستند، درجریان گردآوری اطلاعات و کسب نتایج مطلوب واعتبار درونی و بیرونی تحقیق اختلال ایجاد می کنند . در پژوهش های علوم انسانی، کنترل یا حذف قطعی آن ها عملا غیر ممکن است . هرچندکه معمولا تدابیری برای کنترل یاکاهش آنها اتخاذ می شود . اما پیچیدگی و پویایی کنش چنانست که میان دانش به اصطلاح"عینی" پژوهشگران با نظام های معنایی کنشگران مورد پژوهش باید تمایز قایل شد . تمرکز بر پدیدهها از بعد اجتماعی و فرهنگی و زبانی /ارتباطی لازم است .روش های کیفیِ ( و دادههای برآمده از ابزار مشاهده، مصاحبه مشارکتی، اسناد و تعامل محقق و مورد تحقیق،به پژوهشگر کمک می کند که به معانی و"عقل سلیم" کنشگران از نسل های مختلف نزدیک شود . نیازهای مهم پژوهشی از این قرارند:
1. پژوهش نیازمند بودجه مناسب برای جذب پژوهشگران دارای تجربه کار کیفی ودستیاران است.
2.زمان کافی و مکان مناسب اجرای بخش کمی و گردآوری داده ها با پرسشنامه
3. منابع نظری و اسنادی و ذخایر علمی مرتبط به مقدارکافی .
توصیه
به نظر می رسدالگوی سازماندهی انجمن دانش آموختگان الگوی راهبردی بر اساس عواملی از این قرارباشد: ارتباطات موثر ( رسمی و غیررسمی)، یادگیری اجتماعی، ارتباطات متواضعانه برای هم افزایی اخلاقی و انسانی علم، اعتماد بین اعضا به مثابه سازوکار شبکه ای و سازمانی ضمانت بقا وتوسعه سرمایه انسانی، نظام پاداش دهی و ارزیابی به مثابه سازوکار تنظیم عادلانه و عقلانی ،هویت مستقل برای تضمین استواریِ نهادعلم در برابر تلاطم های بیرونی امروز با نگاهی به فردا، آزادی علمی برای ادامه حیات و و شئون انسانی علم، اخلاق حرفه ای برای تضمین سلامت ارتباطات، مدیریت برای حفظ شئون و هویتِ علم وعالم، ، مشارکت و کارگروهی برای تضمین عدالت وسلامتِ مدیریت .این عوامل در پژوهش های جاودانی،1394 ابراهیمی،عدلی ومهران، 1394؛ امین بیدختی، رستگار و نامنی 1394؛ همتی و اصلانی 1394؛فراستخواه، ومنیعی1394؛؛ نیز مورد توجه بوده اند.
از انجمن های دانش اموختگان انتظار می رود انسداد ارتباط ( مدیریت و بدنه و نیزدرون نسلی و میان نسلی درونی اعضا) و نیز انسداد ارتباطی مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری با نهادها و تشکلات مرتبط بیرونی را ازمنظر های گوناگون –نه یک بعدی- راببینند و فرایند"مدیریت خدمتگزار"و "جامعه فرهیخته و مهربان را دستور کار پی گیری و مطالبه قرار دهند.بدینگونه امید است به سوی مشارکت فرهیخته وار حد اکثری گام بردارند. در این جا خطوطی از برنامه استراتژیک و سند راهبردی مدیریت یک ساله وچهارساله انجمن ،مجمع عمومی، شورای سیاستگذاری، هیئت مدیره، گروهها و کمیتهها چارت سازمانی انجمن و تعداد کارکنان مربوط جدولی ترسیم می شود.بررسی وتعیین امکانات، تجهیزات و فضاهای کالبدی و فرایند" مدیریت خدمتگزار"و " مدیریت تدریس و چارچوب اکولوژی یادگیری فرهیخته و مهربان" انجمن با توجه به استانداردهای) اجرایی ،علمی،اخلاقی وحرفه ای(و ارتباط موثر تر تعیین خواهد شد.
جدول 1-5. یکالگویاجراییوتشکیلاتیبرایادارهانجمندانشآموختگان
جایگاه روابط عمومی و فرد مسئول در ساختار سازمانی انجمن |
چارت سازمانی انجمن و تعداد کارکنان |
برنامه استراتژیک و سند راهبردی و ده ساله انجمن |
برنامه سالانه مصوب شورای سیاستگذاری |
درصد فزونی اعضاء انجمن نسبت به سال گذشته |
تکالیف قانونی و اظهارنامه مالیاتی در صورت داشتن درآمد |
دبیر خانه مکانیزه |
[1] The Management of Instruction.https://eric.ed.gov/?id=ED059591
[2] https://bccampus.ca/.../the-learning-ecology
[3] learning Ecology Framework
How to make teaching/learning activity more meaningful and relevant?
https://www.opencolleges.edu.au/informed/features/how-to-make-learning-relevant/
[5] Student Academic Efficacy
[6] participant intelligence
[7] cosmic conscious unity-oneness
[8] cosmological sensibility
https://files.eric.ed.gov/fulltext/ED508485.pdf
by RH Clarken - 2009 - Cited by 39 - Related articles
Morally intelligent leaders and teacher in schools will be supporting, respecting and ... Lennick and Kiel define moral intelligence.
[10] Ethnography
[12] .King and Kitchner
[13] meme
[14] -علقه نهایی را از کارل بارت،ریشل ،تروش و عمدتا از پل تیلیخ و کتاب شجاعتِ بودن اقتباس کرده ام.
[15] Constructionismمعادل پیشنهادی نگارنده است. دیگران برساختن و سازاگرایی را پیشنهاد کرده اند
[16] Vicarious learning
[17] modeling
[18] Important others
[19] post humanism
[20] animal ethics
[21] In-role behavior
[22] Organizational Citizenship Behavior
[23] Extra-role behavior.
[24] job engagement
[25] Job Satisfaction
[26] Social apathy
[27] null
[28] hidden
[29] null
[30] loyal
[31] committed
[32] interested
[33]latent/ tacit knowledge
[34] sharing of knowledge
“یادگیری عمرپای”/”عمر آزگار”،و” زندگی پیما” و”عمر پیما را معادل پیشنهادی نگارنده برای این ترکیب است. life-time-learning6-
[36] Autotelic
[37] Organizational voice
[38] Organizational blindness
[39] Organizational silence
[40] autogenesis
[41] Psychological capital
[42] Source credibility
[43] New comer
[44] گاه برای ایجاد شرایط همکاری در یک اکولوژی آموزشی به محدود کردن سنجیده و معقول تجهیزات و وسایل می پردازند تا امکان مشارکت افراد از راه مدیریت همدلانه بر اساس خرد جمعی و تفاهمی و توانمند سازی هماهنگیِ منش، کنش، روش،بینش آنان شکوفا شود( به عبارت دیگر مدیریت خوب در اکولوژی مناسب می تواند انگیزه های منفی وموانع را به منابع مثبت تبدیل کند).
[45] toxic
[46] تعبیر کارل پوپر
[47] World picture
[48] social
[49] societal
[50] discourse
[51] improvisional
[52] Egoistic individualism
[53] Netizenship ساخته اند citizenship ترکیب شبکه وند رابه قیاس شهروند
[54] -اولین دانشگاه مدرن ایران در سال1298 به نام دارالمعلمین تهران تاسیس شد. در سال 1310 انجمنی از دانش آموختگان آن تشکیل شد.در دانشگاه تهران هم دانشکده فنی انجمن فارغ التحصیلان تشکیل دادند که حامل گرایش های متنوع در عین حال موفقیت بوده و فعالیت نسبتا مداوم داشته است. بعضی از دانشگاه ها مانند شریف و امیرکبیر اقداماتی برای پایداری ارتباط با دانش آموختگان انجام داده اند
[55] Knowledge Life Cycle
[56] mentorship
[57]2- داند او کو نیکبخت و محرمست زیرکی ز ابلیس و عشق از آدمست( دفتر چهارم،بخش52). این محرمیت همان انس با هستی است.
[58] tacit/ latent knowledge
[59] schemas
[60] Dortier,Jean Francois
[61] Life long learningمعادل پیشنهادی نگارنده برای :
[62] netizenship
[63]: Rumination
[64] گرچه به طور عمده از روش و تکنیک های زمینه یابی استفاده شد اما هم چنان باید توجه داشت که در تحقیق به کشف معنی یک پدیده یا مفهوم ، از دیدگاه افراد متعددی که آن مفهوم یا پدیده را تجربه کردهاند پرداخته میشود.( Croswell ،2007 : 57). فرایندکشف معنی... از طریق گفتگو با افرادی که آن تجربه را داشتهاند(Croswell ،2015).
[65] با27 تن از مسئولان یا اعضای مطلع انجمن دانش اموختگان دانشکده های دانشکده فنی دانشگاه تهران و صنعتی شریف و دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه شیرازو دانشگاه خوارزمی و نیز مصاحبه شد.
[66] Social mediation