نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مدیرگروه و عضو هیات علمی دانشگاه کردستان
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسئله
آموزش یک امر بسیار مهم برای پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی و همچنین پیشرفت آموزش عالی بهحساب میآید؛ و تأکید بر بهبود کیفیت و کارایی و نوآوری در زمینه عرضه آموزش باعث برطرف کردن و توسعه نیازهای فردی و انطباق با نیازهای جامعه و توسعه و رفع نیازهای آینده میشود (Wang, Liu, and Qin, 2018). نظام آموزشی حسابداری در هر کشوری با توجه به نیازهای بومی همان کشور تدوین میشود. چنان چه بریستون در این زمینه اظهار دارد که هر کشوری ویژگیهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خودش را دارد و بهاحتمالزیاد هدفهای نیازهای اطلاعاتی مدیران اقتصادی هر کشور نسبت به کشور دیگر متفاوت است در نتیجه هر کشوری باید سیستمی متناسب با نیازهای خود طراحی و اجرا کند (Nonahalnahr, Salteh, and Hamdollahi, 2014). تحقیقات متعددی در سنوات اخیر در حوزه علل ناکارآمدی آموزشهای دانشگاهی حسابداری جهت آمادهسازی دانشجویان انجام شده است که نتایج مربوط اغلب بر این موارد تأکید دارند که اولاً رشته حسابداری نتوانسته خود را همگام با پیشرفتهای دیگر علوم بروز کرده و ثانیاً در شیوه آموزش و انتقال همین معلومات حسابداری به دانشجویان در دانشگاهها نیز خلاءهای ملموسی وجود دارد. به عبارت سادهتر درحالیکه از یکسو ما با مازاد نیروهای دارای مدرک دانشگاهی مواجه هستیم در سمت دیگر کارفرمایان ما در بازار از کمبود حسابداران متخصص شکایت میکنند. ازآنجاییکه فارغالتحصیلان رشتههای فنی و پایه مذکور فقط میبایست در بازار کار، آموختههای دانشگاهی خود را به کار بگیرند و اغلب نیاز به مهارت اضافی دیگری ندارند، از فارغالتحصیلان رشته حسابداری که عمدتاً آموزشهای دانشگاهی آنها به شیوه صحیح دفترداری منحصر میشود، انتظار میرود که علاوه بر موارد مذکور چالشهای مرتبط با پایگاه دادهها، نرمافزارهای کامپیوتری، قوانین مالیاتی، بیمه و غیره را نیز مدیریت نمایند (Salehi, Nasirzadeh, and Rostami, 2014). بااینحال علیرغم نقش مؤثر حسابداری در تصمیمگیریهای اقتصادی و مالی، جایگاه و موقعیت حسابداری در ایران بهعنوان یک علم دانشگاهی و ابزار تصمیمگیری بنا به دلایلی مانند ابهام نقش علمی رشته حسابداری در حل مشکلات مالی و عدم وجود سازمانهای مستقل حرفهای غیردولتی و عدم ارتباط صنفی مستمر بین اعضای حرفهای مناسب نیست و حتی آمارها نشان میدهد که بسیاری از دانشجویان تمایل خود را برای ادامه تحصیل و اشتغال در حرفه حسابداری از دست دادهاند. (Rezaie, 2016) درنتیجه تحت نقش دوگانه دانش و عمل، ما باید استعدادهای جامع و برنامههای کاربردی را پرورش دهیم و به بهینهسازی ساختاری و تخصیص منطقی در محیط آموزشی توجه بیشتری کنیم و بهطور فعال نوآوری و اصلاح شیوه تدریس را موردبررسی قرار دهیم و استعدادهای حسابداری بیشتری را برای جامعه و بازار کار در عمل، آموزش دهیم (Zhang, 2018). ایجاد یک سیستم نظارت برای کیفیت آموزش (سیستم نظارت تدریس) بخش مهمی از هدایت و استانداردسازی سطح آموزش در دانشگاهها و تنظیم کیفیت تدریس است و همچنین یک پیوند مهم برای تضمین پیشرفت صحیح در کار آموزش در کالجها و دانشگاهها محسوب میشود. معلمان جوان بااحساس مسئولیت قوی و سطح بالای زمان با اعضای نظارت هماهنگ خواهند شد تا نظارت تدریس دورههای حرفهای را در ابتدا، میانه و انتها بر عهده بگیرند؛ که این نظارت شامل نظارت بر یادگیری دانشآموز، نظارت بر مدیریت، نظارت بر مقالات و آزمونها و نظارت بر پایاننامهها است (Wang, Liu, and Qin, 2018). درواقع آموزش دانشجویان حسابداری بایستی به شکلی انجام گیرد که آنان را برای خدمت به سازمانها در حال و آینده آماده سازد. وجود فاصله احتمالی در حسابداری مدیریت میان نظر و عمل، ممکن است بیانگر آن باشد که اساتید دانشگاه آخرین روش و مفاهیم حسابداری مدیریت را آموزش نمیدهند و یا مفاهیم و روشهای سنتی را از برنامه آموزشی خود حذف کردهاند.(Novin, Person, and Sedge, 1990) درنتیجه نیاز است که آموزشها و سیستمهای حسابداری در دانشکدههای محلی و دانشگاهها اصلاح گردد که بر این اساس (Wang, Liu, and Qin, 2018) دلایلی را برای اصلاح آموزش و سیستم حسابداری بیان میکنند که به شرح زیر بیان است: 1) عدم انطباق عرضه و تقاضای فارغالتحصیلان رشته حسابداری، به نظر آنها میزان عرضه حسابداران عمومی بیشتر میزان تقاضا برای آنها است و همچنین عرضه حسابداران ارشد کمتر از نیاز جامعه است بهطوریکه انتظار میرود تا پنج سال آینده جامعه نیاز بیشتری به مدیران ارشد مالی داشته باشد. 2) تأمین ناکافی پرسنلهای حسابداری، آنها یکی از دلایل اصلی اصلاح سیستم حسابداری را عرضه حسابدران کم کیفیت و غیر کارآمد میدانند. به نظر آنها حسابداران ممکن است در آینده با کشورهای خارجی معامله کنند در نتیجه باید روش معامله با کشورهای خارجی را بهخوبی یاد بگیرند و همچنین بتوانند اطلاعات حاصل از فنآوریهای جدید را بهخوبی پردازش کنند تا با توسعه داداههای بزرگ و فنآوری جدید. اطلاعات حسابداری مالی بتوانند با دیگران در این عرصه به رقابت بپردازند در نتیجه جامعه بهحسابدارانی نیاز دارد که هم در زمینه حسابداری و هم در زمینه فنآوری اطلاعات ارز مهارت کافی برخوردار باشند. حسابداران قادر به تصمیمگیری و مدیریت هستند. آنها با استفاده گسترده از سیستم اطلاعات حسابداری رایانهای میتواند اکثر کارهای حسابداری را کامل کند و همچنین اطلاعات حسابداری بیشتری را ارائه دهد. 3) روشهای منسوخشده آموزش و کارایی و کیفیت پایین آموزش حسابداری، به نظر آنها دانشگاهها و دانشکدههای محلی منبع عناصر منسوخشده آموزشی هستند و از لحاظ کارایی و کیفیت آموزش در سطح پایینی قرار دارند. معلمان، سیستم آموزشی و امکانات آموزشی از عناصر اصلی تولید آموزش محسوب میشوند که اینها دقیقاً کاستیهای تدریس حسابداری در دانشگاهها بهحساب میآید. در حال حاضر بسایری از معلمان دانشگاهی به مدرک دکتری و دستاوردهای دانشگاهی نیاز دارند. علاوه بر این، ازآنجاکه ترویج عناوین حرفهای معلمان دانشگاهی اصولاً مبتنی بر تحقیقات نظری، بسیاری از معلمان بیشتر زمان و انرژی خود را در تحقیقات نظری صرف میکنند و غافل از مطالعه روشهای کلاسی و مدلهای آموزشی میشوند. همچنین سیستم برنامه درسی قدیم نیز یک دلیل مهم برای کارایی پایین حسابداران است که اکثر حسابداران کشور از همان سیستم استفاده میکنند. همچنین بهطورکلی، دانشگاهها و دانشکدههای محلی دارای توانایی محدودی برای به دست آوردن بودجه آموزش هستند، بنابراین آنها بیشتر مایل به سرمایهگذاری محدود در رشتههای علمی و مهندسی هستند که میتوانند منافع خود را در کوتاهمدت تأمین کنند. درنتیجه بهطور واضح مشخص است که سرمایهگذاری برای تدارک منابع برای حسابداری کافی نیست و تخصیص غیرمنطقی منابع آموزشی به حسابداری نسبت به سایر رشتهها باعث کم کارآمدی و کیفیت پایین آموزش در این حرفه خواهد شد.
محتوای دروس حسابداری باید بر اساس تقاضای بازار، نه بر اساس علایق دانشگاه تعیین شود. هدف علم حسابداری آموزش حسابداری نیست بلکه آموزش به دانشجویانی است که حسابدار میشوند. پیشرفتهای فنی و علمی در زمینه حسابداری ازیکطرف و رشد شتابان اقتصادی از طرف دیگر این نیاز را به وجود آورده است که حرفه حسابداری بهسرعت خود را با شرایط تطبیق دهد و بهعنوان یک دانش تخصصی مطرح گردد، این تحولات ناشی از تغییراتی است که در نیازهای جامعه به وجود آمده و پاسخ ندادن بهموقع به تغییراتی که در نیازهای جامعه به وجود میآید نتایج مخربی را به دنبال خواهد داشت. بهعنوانمثال با شکلگیری انقلاب صنعتی در دنیا و افزایش رقابت بین تولیدکنندگان و نیاز شدید مدیران به اطلاعات مربوط به هزینههای تولیدی، دانش حسابداری موضوع جدیدی تحت عنوان حسابداری بهای تمام شده را به دامنهی خود اضافه نمود و متناسب با نیازها گسترش یافت (Bahrami nasab and Akhlaghi, 2012). با توجه به تغییرات محیط تجاری و پیشرفت سریع فناوری و جهانیشدن بازارها، نقش حسابداران کنونی از تهیه اطلاعات به تهیه و تفسیر اطلاعات گوناگون اعم از مالی و غیرمالی برای استفادهکنندگان درونسازمانی و برون سازمانی تغییر یافته است (Dehghan dehnavi, Mahmood, and Saba, 2012). ازاینرو آموزشهای دانشگاهی باید فارغالتحصیلان را بهگونهای آماده نماید که بتوانند وظایف زیر را انجام دهند: 1- برای ورود به حرفه حسابداری و حسابرسی موفق باشند. 2- مهارتهای اولیه لازم جهت تداوم در حرفه حسابداری و حسابرسی را بهگونهای داشته باشند که حرفهای باشند. 3- فارغالتحصیلان باید از دانشهای زمینهای و مهارتهایی برخوردار باشند تا بتوانند برای ایفای نقش سازمانی و تعاملهای فردی و گروهی در طول عمر کاری خود در مشاغل مختلف آماده باشند (Rezai and Ghorbani, 2012).
دانشی که از حسابدار در بازار کار انتظار میرود از اعمال سادهای همچون دفترداری و هزینهیابی شروع میشود تا به مهارتهای حرفهای و پژوهشی مانند حسابرسی و طراحی سیستم حسابداری ادامه مییابد. (Rezaie, 2016) با توجه به ماهیت عملی بودن حسابداری، ما باید نقش مهم آموزش در عمل را از نقطهنظر ایدئولوژیک به رسمیت بشماریم. درنتیجه باید زمان آموزشهای حسابداری به شکل عملی افزایش یابد و بین آموزشهای عملی و تئوری توازن برقرار شود و درواقع جنبه تئوری و عمل با هم ترکیب شود. درعینحال، در تدریس عملی، اساتید باید دانشجویان را بهدرستی هدایت کنند و همچنین تأکید دانشجویان را بر جنبههای عملی را بیشتر و الزامات سختگیرانه در تدریس را بهبود بخشند تا دانشجویان بتوانند از طریق تمرین درسهای خوبی کسب کنند و به مهارت بالادست یابند (Yang, Zhang, and Liang, 2018).
درنتیجه روشهای متفاوتی برای آموزش حسابداری وجود دارد که شامل روشهای سنتی و روشهای مدرن است. روشهای سنتی به روشهایی گفته میشود که سالها مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها از آن استفاده کرده و در حال حاضر هم یکی از متداولترین روشها محسوب میگردند برخی ازاینروشها عبارتند از: حفظ و تکرار، سخنرانی، کتاب محوری و ... و روشهای نوین آموزش حسابداری شامل روش یادگیری مشارکتی، روش واحد پروژه و آموزش با تکنولوژیهای روز دنیا است (Rezaie, 2016). (Salehi, Nasirzadeh, and Rostami 2014) در پژوهشی به بررسی چالشهای آموزش حسابداری در ایران از دید شاغلین حرفه و مراجع دانشگاهی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که پاسخدهندگان معتقدند سیستم کنونی آموزش حسابداری نتوانسته معلومات کافی درباره نحوه بهکارگیری و بهرهمندی از عمده ابزارهای تکنولوژی اطلاعاتی روز را به دانشجویان انتقال دهد. Nonahalnahr, Salteh, and Hamdollahi, 2014)) در پژوهشی به بررسی ارزیابی تأثیر آموزش حسابداری (آموزش دانشگاهی و دورههای ضمن خدمت) و تجربه بر قضاوت حرفهای حسابرسان پرداختند. نتایج آنها نشان میدهد که آموزش حسابداری (آموزش دانشگاهی و دورههای ضمن خدمت) بر قضاوت حرفای حسابداران تأثیر مثبت و معناداری دارد. (Baghumian, and Rahimi Baghi, 2011) در پژوهشی به بررسی موانع پیشرفت آموزشی در ایران پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که عدم استقبال رتبههای برتر آزمونهای ورودی به دلیل عدم گزینش علمی مناسب دانشجویان در بدو ورود به رشته تحصیلی حسابداری، چند شغله بودن استادان رشته حسابداری و نیز عدم تسلط استادان و دانشجویان حسسابداری به زبان انگلیسی و فناوری اطلاعات، بهعنوان موانع پیشرفت آموزش حسابداری در ایران مورد تأیید قرار گرفته است. (Bashiri manesh, and Shahrokhi, 2012) در پژوهش خود با عنوان ارزیابی درک دانشجویان حسابداری از تجربه یادگیری دروس دانشگاهی به این نتیجه رسیدند که دانشجویان رشته حسابداری دارای سطح مناسبی در رابطه با مبانی حسابداری برخوردارند ولی سطح یادگیری آنها در رابطه با سایر مباحث مربوط به حرفه یا مسائل روز حرفه مناسب نیست (Mojtahedzadeh, and Alawi Tabari, 2010) به بررسی دانش و مهارتهای موردنیاز برای دانشآموختگان مقطع کارشناسی حسابداری دیدگاه استادان دانشگاه، شاغلان در حرفه و دانشجویان حسابداری (بررسی موردی استان آذربایجان غربی) پرداختهاند. آنها به این نتیجه رسیدند که بهرغم تفاوت در میانگین کفایت ارائه دانش و مهارتها با برنامههای کنونی آموزش حسابداری، از دیدگاه پاسخدهندگان برنامههای کنونی آموزش حسابداری در ارائه دانش و مهارتهای موردنیاز به دانشآموختگان، کفایت لازم را ندارد. همچنین شکاف بین سطح اهمیت دانش و مهارتها سطح کفایت ارائه آن با برنامههای کنونی آموزش حسابداری، معنیدار است. ((Vakilifard and Rahnamay Roodposhti, 2012 در پژوهشی به بررسی و تعیین دیدگاههای دانشجویان، اساتید دانشگاه و شاغلین در حرفه نسبت به اولویتهای گرایشهای تخصصی حسابداری، محتوای دروس تخصصی حسابداری، میزان واحدهای دروس تخصصی و مؤثرترین روش تدریس حسابداری بهمنظور تدوین چارچوبی برای برنامهریزی رشته حسابداری در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی با کمک دادهها فازی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که بین دیدگاههای طیف جامعه آماری نسبت به پنج مؤلفه موردبررسی فوقالذکر تفاوت معناداری وجود داشته و درحالیکه مدرسین حسابداری به حسابداری مالی و دانشجویان مقاطع تکمیلی به حسابداری مدیریت بیشتر بها میدادند، شاغلین حرفه، پرداختن به مباحث حسابرسی را اولویت مباحث آموزشی در راستای تأمین نیازهای جامعه مالی ایران عنوان کردهاند. Arab Mazar yazdy, and Hojat sani, 2007)) در زمینه ضرورت بازنگری جایگاه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در آموزش و حرفه اظهار میدارد که برنامه آموزش حسابداری نیاز به اصلاحات جدی در این زمینه دارد و به هر شکل ممکن باید دروس مختلفی در برنامه سطوح کارشناسی ارشد حسابداری بر پایه مباحث مربوط به سیستمهای اطلاعاتی حسابداری گنجانده شود.
(Mashayekhi and Noravesh, 2005) در پژوهش خود به تعیین نیازها و اولویتهای آموزشی حسابداری مدیریت و بررسی فاصله ادراکی بین دانشگاهیان و شاغلین در حرفه حسابداری پرداخته و نتیجهگیری نموده که شاغلین حرفه در مورد روشهای مورداستفاده در سازمان بیشتر به روشهای سنتی حسابداری مدیریت توجه داشتهاند و در مورد مهارتهای موردنیاز برای فارغالتحصیلان جدید حسابداری که وارد مشاغل حسابداری مدیریت میشوند از دیدگاه هر دو گروه موردمطالعه، مهارتهای حل مسئله را بالاترین اولویت بیان داشتهاند. (Noravesh, 2003) بررسی فرآیند تغییر برنامه درسی و پیشنهاد یک برنامه درسی نوسازی شده برای دوره کارشناسی رشته حسابداری پرداخت. وی عناصر اصلی فرآیند تغییر برنامه درسی یعنی تشخیص نیاز برای تغییر، مشخص کردن تغییرات موردنیاز، طراحی برنامه، کسب پذیرش عمومی، اجرای برنامه و سنجش نتایج را مورد تحلیل قرار داد و بیان کرد که برای پاسخگویی به نیازهای محیط در حال تغییر در برنامه درسی دانشگاهی باید تغییراتی لحاظ و برنامه نوسازی شود.
Yang, Zhang, and Liang, 2018)) در پژوهشی به بررسی اصلاحات و نوآوری و آموزشهای دستی حسابداری پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که آموزش دانشآموزان در ابتدا باید منطبق با نیازهای جامعه باشد و با انجام کارآموزی و تمرینهای مستمر با آنها اجازه دهید که بتوانند روند واقعی مالی شرکتهای بزرگ را شبیهسازی کنند تا پس از فارغالتحصیلی توانایی انجام کارهای مالی را داشته باشند. (Sugahara and Lau, 2018) در پژوهشی به تأثیر یادگیری مبتنی بر بازی مدیریت بهعنوان یک ابزار یادگیری تجربی بر آموزشی حسابداری و کسبوکار پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که بازی مدیریت خود بهعنوان یک ابزار یادگیری تجربی برای آموزش حسابداری و کسبوکار است. (Wang, Liu, and Qin, 2018) در پژوهشی به بررسی نوآوری و شیوه آموزش کاربردی استعدادهای حسابداری در دانشکدههای محلی و دانشگاهها بر اساس اصلاحات جانبی عرضه پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که دانشکدهها و دانشگاههای محلی باید به سمت نیازهای اجتماعی هدایت شوند و مهارتهای موردنیاز جامعه را پرورش دهند، زیرا فقط از این راه میشود در رقابت شدید پیشرفت کرد. دانش حرفهای و برخی مهارتهای عملی عمدتاً از طریق یادگیری در کلاس درس به دست میآید، درحالیکه تسلط دانش حرفهای و پرورش تواناییهای نوآوری عمیق از طریق مشارکت در مسابقات رشتهای سطح بالا باید حاصل شود. این رقابت نهتنها کمک میکند تا مهارتهای حرفهای دانش آموزان را افزایش دهد، بلکه رقابت اصلی آنها را در عمل بهبود میبخشد، بلکه کمک میکند تا گزینههای بیشتری برای توسعه حرفهای دانش آموزان فراهم شود (Tan, 2012) در پژوهشی تحت عنوان تأثیر آموزش حسابداری و استدلال اخلاقی بر قضاوت حرفهای حسابرسان پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که تحصیلات دانشگاهی بر قضاوت حرفهای حسابرسان بخصوص در افشاء اطلاعات مؤثر است و همچنین تحصیلات دانشگاهی در آمادهسازی دانشجویان حسابداری برای ورود به حرفه حسابداری کمک میکند. (Ragothaman, Lavin and Davies, 2007) با مطالعه نظر شاغلان در حرفه و استادان دانشگاه درباره دانش و مهارتهای موردنیاز برای دانشآموختگان رشته حسابداری بیان کردند که دانشآموختگان حسابداری بهمنظور موفقیت در تجارت الکترونیکی به دانش عمومی، فناوری، دانش سازمانی و دانش تجاری نیاز دارند. از نظر شاغلان در حرفه، مهارتهای ذهنی و از نظر استادان دانشگاه، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای بین فردی، دانش حسابداری و توانایی رهبری از اولویت برخوردار بودند (paisey, 2010) نقش دوره کارآموزی را در توسعه مهارتهای دانشجویان حسابداری موردبررسی قرار داد. وی با مقایسه دیدگاههای دانشجویان شرکتکننده در دوره کارآموزی و دانشجویانی که در این دوره شرکت نکرده بودند، بیان کرد که دوره کارآموزی ابزار آموزشی سودمندی در ایجاد مهارتهای انتقالپذیر در دانشجویان است؛ بنابراین گنجاندن دوره کارآموزی در برنامه درسی دانشگاهی حسابداری میتواند سودمند باشد. همچنین معایب و محاسن دوره کارآموزی از دیدگاه دانشجویان و شاغلان در حرفه نیز موردبررسی قرار گرفت. (Line, Xiong and Liu, 2005) با بررسی نظر شاغلان در حرفه، استادان دانشگاه و دانشجویان، بهمنظور تعیین دانش و مهارتهای موردنیاز برای دانشآموختگان رشته حسابداری بیان کردند که موقعیت کنونی آموزش حسابداری در چین برای ایجاد دانش و مهارتهای موردنیاز راضیکننده نیست. پاسخدهندگان از ارائه دانش و مهارتهای موردنیاز توسط برنامههای کنونی آموزش حسابداری، رضایت نداشتند. بهعنوان نتیجه لین و همکاران بیان کردند که اصلاح برنامه آموزش حسابداری، نهتنها ضروری بلکه الزامآور است. (Blazey, Ashiabor and Janu, 2008) دیدگاههای شاغلان در حرفه، استادان دانشگاه و دانشآموختگان رشته حسابداری را بهمنظور تعیین مهارتهای اساسی برای دانشآموختگان رشته حسابداری را بهمنظور تعیین مهارتهای اساسی برای دانشآموختگان این رشته موردبررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که بهرغم تأکید بر اهمیت مهارتهای ذکرشده توسط سه گروه، بین دیدگاههای انان تفاوتهایی وجود دارد. شاغلان در حرفه بر داشتن مهارتهای فکری و بین فردی، دانشآموختگان رشته حسابداری بر داشتن مهارتهای ارتباطی فکری و بین فردی، دانشآموختگان رشته حسابداری بر داشتن مهارتهای ارتباطی و بین فردی و استادان دانشگاه بر داشتن. مهارتهای فکری، خود مدیریتی، ارتباطی و بین فردی تأکید فراوان داشتند. مهارتهایی که از یک حسابدار انتظار میرود برآن تسلط داشته باشد. شامل مهارتهای پایه، حسابداری مؤسسات و شرکتها و همچنین مهارتهای فنی که شامل بودجهبندی و حسابداری مدیریت است و مهارتهای حرفهای که وظایف حسابرسی، تصمیمگیری و گزارشگری را شامل میشود و مهارتهای پژوهشی که مهارتهای تحلیلی و طراحی سیستم و مشاورهی حرفهای مستقل را در بر میگیرد. این مهارتها را میتوان با توجه به پیچیدگی و توانایی تحلیل آنها در نظر گرفت.
درنتیجه هدف اصلی پژوهش این است که مشخص شود، محتوا و شیوههای آموزش حسابداری تا چه اندازه در آمادهسازی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد برای ورود به بازار کار مطابق با شرایط اقتصادی و تکنولوژی امروزی موفق بوده است؛ و همچنین مشخص نمودن روشهای تدریسی که در یادگیری و بهکارگیری حسابداری تاثیرگذاراند و ارائه پیشنهادهایی که در نیل به این اهداف مؤثر است.
فرضیههای پژوهش
با توجه به مطالب گفته شده فرضیههای پژوهش به شرح زیر تعیین میشود:
فرضیه اوّل: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پایه شامل حسابداری شرکتها و مؤسسات، وجود ندارد.
فرضیه دوّم:تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای تکنیکی مانند حسابداری مدیریت و بودجهبندی، وجود ندارد.
فرضیه سوّم: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای حسابرسی، تصمیمگیری و گزارشگری، وجود ندارد.
فرضیه چهارم: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پژوهشی شامل تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم حسابداری، وجود ندارد.
روش شناسایی پژوهش
هدف اصلی این پژوهش بررسی کردن محتوای آموزش حسابداری (کارشناسی ارشد) متناسب با نیاز بازار کار است که دراینارتباط اطلاعات دروس ارائهشده در دانشگاههای دولتی ایران موردبررسی قرار میگیرد. بهمنظور تدوین مبانی نظری و مفاهیم اساسی موضوع این پژوهش، محقق از روش کتابخانهای و برای جمعآوری سایر اطلاعات موردنیاز پژوهش از روش میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. پرسشنامه پژوهش بر اساس طیف لیکرت طراحیشده است؛ و برای آزمون پایایی پژوهش از روش آلفای کرانباخ استفاده شد؛ و با استفاده از آنالیز واریانس فرضیههای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه موردمطالعه شامل اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران، دانشجویان مقطع دکترای حسابداری و اساتید دانشگاه است. جامعه آماری این پژوهش به 3 طبقه تقسیم شده و با توجه حجم هر طبقه و با استفاده از جدول کرجسی – مورگان سه گروه نمونه انتخاب و 458 پرسشنامه جمعآوری شدند. دوره پژوهش در طی سال تحصیلی 96-1395 بوده است. اعتبار محتوایی پرسشنامه در مرحله ممیزی از طریق توزیع مقدماتی پرسشنامه اولیه، بین گروهی از شاغلین در حرفه حسابداری در مؤسسات مختلف و نیز گروهی از اعضای هیئتعلمی دانشگاهها مورد آزمون قرار گرفت. پاسخهای دریافت شده دلگرمکننده و آموزنده بود. درنتیجه تغییرات کوچکی در بعضی از اقلام پرسشنامه داده شد تا قابلیت درک بیشتری پیدا کند و به درجه بالایی از اعتبار محتوایی و قابلیت اطمینان دست یابد. پرسشنامه نهایی پژوهش متشکل از سه قسمت اصلی است. در قسمت اوّل که در ارتباط با اطلاعات جمعیتشناسی است، از پرسششوندگان خواسته شد که به سؤالاتی در ارتباط با اطلاعات شخصی خود پاسخ دهند. قسمت دوّم در ارتباط با تناسب محتوای آموزش حسابداری با مهارتهای حسابداری است. ازآنجاکه ممکن بود هر یک از پرسششوندگان جزئیات هر درس را به خاطر نداشته باشند، برای مقابله با این مشکل بالقوه، علاوه بر نام درس، شرح مختصری از محتوای هر درس نیز ارائه شد. در جدول شماره 1 لیست دروس ارائهشده در مقطع کارشناسی ارشد رشته حسابداری آمده است. در قسمت سوّم پرسشنامه از پاسخدهندگان در خصوص نظر آنان در مورد برنامهها و روشهای تدریس جدید سؤال میشود؛ که مشخص شود به نظر آنها چه تغییراتی در برنامه آموزشی جهت آموزش و ارتقاء سطح علمی تأثیرگذار است؛ و همچنین بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای گردآوری شده از نرمافزار spss21 استفاده شده است.
جدول (1): لیست دروس ارائهشده در مقطع کارشناسیارشد رشته حسابداری
تعداد واحد |
|
نام درس |
3 |
|
سیستمهای اطلاعاتی حسابداری |
3 |
|
سیستمهای حسابداری |
3 |
|
حسابداری دولتی پیشرفته |
2 |
|
حسابرسی پیشرفته |
3 |
|
تئوری حسابداری 1 |
3 |
|
حسابداری مدیریت |
3 |
|
تصمیمگیری در مسائل مالی |
3 |
|
تئوری حسابداری 2 |
2 |
|
مسائل جاری حسابداری |
3 |
|
بررسی موارد خاص در حسابداری |
4 |
|
پایاننامه |
روایی و پایایی پرسشنامه
در این بررسی از روایی محتوایی استفاده شده است. برای برآورد میزان روایی پرسشنامه و سؤالات مطروحه در آن، از نظر خبرگان، کار شناسان و اساتید مسلط به موضوع پژوهش و پرسشنامه استفاده میشود. برای بررسی سؤالات نظرسنجی و لیکر تی با فواصل یکسان بیشتر از روش آلفا کرونباخ استفاده شد؛ بنابراین برای بررسی پایایی این پرسشنامه هم ازاینروش استفاده شد. بررسی مقادیر پایایی متغیرها و پایایی ابعاد نشان داد که مقدار آلفای کرونباخ متغیرهای پرسشنامه 76/0 است. با توجه به اینکه پایایی فراتر از ۰ / ۷۰ مطلوب است، بنابراین با توجه به نتایج جدول شماره (2) میتوان گفت که پرسشنامه از پایایی بالایی برخوردار است.
جدول (2): بررسی میزان پایایی به روش همسازی درونی (آلفای کرونباخ)
متغیر |
|
تعداد سؤال |
|
ضریب آلفای کرونباخ |
تناسب محتوی و شیوههای آموزش حسابداری |
|
45 |
|
76/0 |
همچنین تعداد پرسشنامههای ارسالی و دریافتنی به شرح زیر است:
جدول (3): تعداد پرسشنامههای ارسالی و دریافتی از آزمودنیها
نمونه |
|
تعداد پرسشنامههای ارسالی |
|
تعداد پرسشنامههای دریافتی |
|
تاریخ دریافت |
اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران |
|
250 |
|
158 |
|
5/12/1395 |
دانشجویان مقطع دکترای حسابداری |
|
250 |
|
170 |
|
15/12/1395 |
اساتید دانشگاه |
|
158 |
|
130 |
|
10/02/1396 |
ازآنجاییکه تعداد گروههای آزمودنی بیش از دو گروه است برای بررسی فرضیههای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده میکنیم لذا قبل از آن پیشفرضهای مربوط به این آزمون را یررسی میکنیم. 1) فرض نرمال بودن دادهها 2) همگون بودن واریانسها
پیشفرض نرمال بودن دادهها
توزیع دادههای پژوهش
پیشفرض همگونی واریانسها
جدول (4): نتیجه همگونی واریانسها
سطح معناداری |
|
Df2 |
|
Df1 |
|
لوین |
078/0 |
|
145 |
|
3 |
|
315/2 |
همانطور که مشاهده میشود آزمون لوین معنادار نشده که این امر حاکی از همگونی واریانسها است لذا بعد از اطمینان از پیشفرضهای آزمون در این مرحله از آزمون واریانس یکطرفه برای فرضیههای پژوهش استفاده میکنیم.
جدول (5): آمار توصیفی
نمونه |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
انحراف معیار |
اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران |
|
158 |
|
1142/5 |
|
6/2 |
دانشجویان مقطع دکترای حسابداری |
|
170 |
|
7625/6 |
|
08/2 |
اساتید دانشگاه |
|
130 |
|
6584/7 |
|
02/3 |
یافتههای پژوهش
در این بخش آزمون فرضیههای پژوهش انجام میگیرد که برای رسیدن به این مهم از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شده است.
جدول (6): آنالیز واریانس ANOVA
|
|
مجموع مربعات |
|
درجات آزادی |
|
میانگین مربعات |
|
آماره فیشر |
|
معنیداری |
بین گروهها درون گروهها جمع |
|
3422.746 7440.551 77826.297 |
|
2 364 366 |
|
664.074 53.4384 |
|
4.175 |
|
0.627 |
همانطور که در جدول شماره 6 مشاهده میشود با توجه به اینکه p-value > 0.05 است آزمون در سطح خطای 0.05 معنادار نبوده و فرض آماری پذیرفته میشود. در نتیجه بین دیدگاه دانشجویان دکتری حسابداری، اساتید دانشگاه و اعضای جامعه حسابداران رسمی در مورد تناسب محتوا وشیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پایه شامل حسابداری شرکتها و مؤسسات تفاوت معناداری وجود ندارد.
فرضیه دوّم: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای تکنیکی مانند حسابداری مدیریت و بودجهبندی، وجود ندارد.
جدول (7): آنالیز واریانس ANOVA
|
|
مجموع مربعات |
|
درجات آزادی |
|
میانگین مربعات |
|
آماره فیشر |
|
معنیداری |
بین گروهها درون گروهها جمع |
|
2656.296 61277.362 63933.657 |
|
2 355 357 |
|
664.074 173.100 |
|
3.836 |
|
0.0046 |
نتایج تحلیل واریانس فرضیه دوّم، در جدول 7 نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دیدگاه پاسخدهندگان مبنی مورد تناسب محتواو شیوههای آموزش حسابداری(مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای مانند حسابداری مدیریت وجود دارد.یعنی با توجه بهاحتمال آماره F (0.0046) این تفاوت از لحاظ آماری معنادار است؛ و این موضوع دلالت بر رد فرضیه دوّم را دارد.
فرضیه سوّم: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای حسابرسی، تصمیمگیری و گزارشگری، وجود ندارد.
جدول (8): آنالیز واریانس ANOVA
|
|
مجموع مربعات |
|
درجات آزادی |
|
میانگین مربعات |
|
آماره فیشر |
|
معنیداری |
بین گروهها درون گروهها جمع |
|
17679.838 88026.247 105706.675 |
|
2 353 355 |
|
4419.959 277.0981 |
|
15.900 |
|
0.001 |
با توجه به مقادیر جدول شماره.8 مقدار p-value < 0.05 است آزمون در سطح خطای 0.05 معنادار بوده و فرض آماری پذیرفته نمیشود. در نتیجه بین دیدگاه دانشجویان دکتری حسابداری، اساتید دانشگاه و حسابداران رسمی در مورد تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای حسابرسی و تصمیمگیری و گزارشگری تفاوت معناداری وجود دارد. درنتیجه فرضیه سوم تأیید نمیشود.
فرضیه چهارم: تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پژوهشی شامل تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم حسابداری، وجود ندارد.
جدول (9): آنالیز واریانس ANOVA
|
|
مجموع مربعات |
|
درجات آزادی |
|
میانگین مربعات |
|
آماره فیشر |
|
معنیداری |
بین گروهها درون گروهها جمع |
|
8811.941 134586.425 1432298.366 |
|
2 353 355 |
|
2177.986 381.265 |
|
5.713 |
|
0.001 |
با توجه به اینکه p-value < 0.05 است آزمون در سطح خطای 0.05 معنادار بوده و فرض آماری پذیرفته نمیشود. در نتیجه بین دیدگاه دانشجویان دکتری حسابداری، اساتید دانشگاه و اعضای جامعه حسابداران رسمی در مورد تناسب محتواو شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پژوهشی شامل تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم حسابداری تفاوت معناداری وجود دارد. درنتیجه فرضیه چهارم تأیید نمیشود.
بحث و نتیجهگیری
آموزش نقش و اهمیت زیادی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی، بهویژه آموزش عالی دارد. درنتیجه بهمنظور انطباق با نیازها و توسعه جامعه، ضروری است که دانشگاهها اصلاحاتی را در بخش تأمین آموزشوپرورش جامعه انجام دهند. تأکید بر بهبود کیفیت، کارایی و نوآوری در آموزش میتواند تا بتواند نیازهای فردی را برآورده سازد و آن را با نیازهای آینده جامعه سازگار کند. دانشگاهها و دانشکدههای محلی باید اهداف آموزشی خود را تنظیم کنند و با توجه به نظام برنامه درسی آن را تقویت کنند و توانایی خود را در ترکیب تئوری با عمل تقویت کنند. دانشگاهها و دانشکدهها باید براساس نیازهای اجتماعی هدایت شوند و پرورشدهندهی استعدادهای موردنیاز جامعه باشند تا از این طریق بتوانند به توسعه بهتر و رقابت شدید دست یابند. تدریس حسابداری سنتی عمدتاً به دانش آموزان توانایی ثبت دادههای اقتصادی را میدهد و متخصصانی را آموزش میدهد که قادر به پردازش اطلاعات اقتصادی هستند، اما با رسیدن عصر اطلاعات بزرگ، کار حسابداری از تأکید سنتی بر حسابداری و نظارت بر استخراج و کاربرد عمیق دادهها تغییر کرده است و درنتیجه ماهیت کارکرد حسابداری در سالهای اخیر دچار تغییر شده است؛ بنابراین، برای تدریس حسابداری در دانشگاهها که استعدادهای حسابداری را صادر میکنند و تدریس حسابداری در دانشکدههای حرفهای بالاتر، نیاز به آموزش استعدادهایی باکیفیت بالاتر و توانایی کاری بالاتر است. در حال حاضر، دادههای بزرگ به هر جنبه از جامعه نفوذ کردهاند و در زمینه اقتصادی، شرکتهای بیشتری حسابداری خود را بهروز کردهاند و شروع به استفاده از نرمافزار حسابداری هوشمند کردهاند که این روشها در آموزشهای حسابداری سنتی موجود نیستند. بااینحال در سالهای اخیر بحثهای فراوانی بین صاحبنظران رشتهی حسابداری مبنی بر اینکه در حال حاضر حسابداران برای ورود به بازار کار و اتخاذ شغل حرفهای به یک مجموعه وسیعتری از مهارتها نیاز دارند مطرح گردیده است و این امر به برنامه آموزشی و محتوای آموزش آنان بستگی دارد. متأسفانه در دانشگاهها هنوز بر اساس شیوههای سنتی دانش حسابداری در حال تدریس است درصورتیکه حسابداری تحت تأثیر زمینههای اقتصادی، تکنولوژی، سیاسی، فرهنگی و ... است باید محتوا و شیوههای آموزش حسابداری متناسب با تحولات روز اصلاح گردد. پژوهش حاضر شامل چهار فرضیه است که در ادامه به نتایج حاصل از آزمون فرضیهها میپردازیم. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پایه شامل حسابداری شرکتها و مؤسسات، وجود ندارد. درنتیجه فرضیه اوّل پژوهش تأیید میشود. نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم پژوهش نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای تکنیکی مانند حسابداری مدیریت و بودجهبندی، وجود ندارد. درنتیجه فرضیه دوم پژوهش تأیید نمیشود. با توجه به رد فرضیه دوّم، نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که محتوا و شیوههای آموزش برای آمادهسازی دانشجویان برای ورود به بازار کار مناسب نیست؛ که با نتایج پژوهش (Vakilifard and Rahnamay Roodposhti, 2012) سازگاری دارد. نتایج حاصل از آزمون سوم فرضیه پژوهش نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای حسابرسی، تصمیمگیری و گزارشگری، وجود ندارد. در نتیجه فرضیه سوم پژوهش تأیید نمیشود. عدمتأیید فرضیه سوم نشان میدهد که این نتیجه با نتیجهی پژوهش (Setaysh and Mansori, 2012) سازگاری دارد؛ و سرانجام نتایج حاصل از آزمون فرضیه چهارم پژوهش نشان میدهد که تفاوت معناداری بین دیدگاههای پرسششوندگان در ارتباط با تناسب محتوا و شیوههای آموزش حسابداری (مقطع کارشناسی ارشد) با یادگیری مهارتهای پژوهشی شامل تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم حسابداری، وجود ندارد. درنتیجه فرضیه چهارم پژوهش تأیید نمیشود. درنتیجه با توجه به آزمون چهارم فرضیه این پژوهش میتوان بیان کرد که، نتیجه این پژوهش با نتیجه پژوهش (Noravesh, Rostamyan and Dadgr, 2012) که دریافتند برنامه آموزش حسابداری (کارشناسی ارشد) از دیدگاه دانشجوهای این رشته اثربخش ناست مطابقت دارد. بهطورکلی با توجه مطالب گفته شده و نتایج آزمون فرضیههای این پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که محتوای آموزشی دروس ارائهشده نمیتواند فارغالتحصیلان رشته حسابداری را برای اتخاذ شغلهایی که به مهارتهای سطح بالایی همانند تجزیهوتحلیل و طراحی سیستم و همچنین مشاوره مالی نیاز دارند، آماده سازد.
قسمت سوّم پرسشنامه درباره نظرات افراد برای ارتقاء برنامه آموزشی است. اکثر آنها اشاره کرده بودن که روشهای آموزش حسابداری اثربخش ناست و باید اصلاحات بسیاری در ساختار محتوای دوره، نوع درس و حجم مطالب و زمان پیشبینیشده صورت گیرد تا آموزش عالی در جایگاه مناسب نظری و عملی قرار گیرد. اساتید باید از روشهای نوین تدریس و همچنین از ابزارهای تکنولوژی استفاده کنند تا مفاهیم دروس را بتوانند بهتر به فراگیران خود منتقل کنند.(Arab Mazar yazdy and Hojat sani, 2007) همچنین همه افراد به نبودن دورههای کارآموزی در دوران تحصیلی خود اشاره کرده بودند چون دورههای کارآموزی میتواند به آنها در درک بهتر مسائل حسابداری و حسابرسی بسیار کمک کند؛ و یکی دیگر از دلایل بیان شده کافی نبودن استادان زبده و نبود پژوهشهای مناسب در این رشته است. (Mojtahedzadeh, and Alawi Tabari, 2010) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که برنامه آموزش حسابداری نیاز به تغییراتی دارد که مهمترین آن اضافه کردن دوره کارآموزی به برنامه آموزشی است. برای برطرف کردن مشکلات فوق پیشنهاد میگردد:
1) دوره کارآموزی حسابرسی به برنامه آموزشی اضافه گردد تا دانشجویان بهصورت عملی با شرایط محیط کار آشنا شوند.
2) دروس عملی در زمینه طراحی سیستم حسابداری و مشاوره مالی ارائه شود.
3) اساتید از روشهای نوین آموزش استفاده کنند؛ و سطح دانش خود را در زمینه فناوریهای جدید افزایش دهند.
4) ارتباط بیشتری بین دانشگاه و افراد شاغل در حرفه به وجود آید تا به این طریق نیز بر اثربخشی دورههای آموزشی حسابداری افزوده شود.
5) بهمنظور افزایش کارایی فارغالتحصیلان رشته حسابداری در جهت رفع نیازهای کنونی و آتی کشور 2 گرایش حسابداری مالی و حسابداری مدیریت در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد ایجاد گردد.
همچنین به پژوهشگران پیشنهاد میشود که در مورد راههای افزایش درک متقابل حسابداران حرفهای و جامعه دانشگاهی از آموزش تئوری و عملی متون حسابداری و همچنین در مورد تأثیر محتوا و روشهای آموزش حسابداری بر ایجاد توانمندی کارآفرینانه در دانشجویان بررسیهایی را انجام دهند.