نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه علوم پزشکی ایلام دانشکده پزشکی گروه آموزش زبان انگلیسی
2 دانشگاه علوم پزشکی ایلام
3 استادیار دانشگاه آزاد ایلام
4 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسأله
زبانشناسان اجتماعی علاقهمندند بررسی کنند که چگونه اعضای هر جامعه قادر به آشکار ساختن هویت خود از طریق زبان بوده و چطور پاسخ مناسبی را در مقابل تفاوتهای ظریف کاربردهای زبانی مرتبط با متغیرهای اجتماعی از خود نشان میدهند (David, Ibtisam and Kaur, 2003). هر فردی که در یک منطقه جغرافیایی واحد زندگی میکند، در تمامی حالات به یک نوع سخن نمیگوید بلکه کاربردهای خاصی از زبان، از قبیل زبان عامیانه، توسط برخی از افراد در جامعه متحملتر است (Weinreich, 1953). مردمی که در یک منطقه زندگی میکنند و از لحاظ مقام و شأن آموزشی و اقتصادی یکسان نیستند، اغلب بهصورت مختلف صحبت میکنند. در واقع، این تفاوت را بهصورت صریح یا تلویحی بهعنوان نشانههای عضویت در گروههای اجتماعی گوناگون یا جوامع زبانی در نظر گرفت (Bhatia and Ritchi, 2013). بنابراین جامعه دو یا چندزبانه، جامعهای است که افراد آن با بیش از یک زبان ارتباط برقرار میکنند، البته در جوامع چندزبانه، لزوماً همه افراد دو یا چندزبانه نیستند (Wilkerson, 2012). چندزبانگی اجتماعی پدیده رایجی است و در مقیاس جهانی موقعیتی عادی تلقی میشود و نه استثنایی (Wei, 2001). بنابراین دوزبانگی پدیده کاملاً مشخصی نیست و چون افراد در جامعه به دلایل و در شرایط مختلف دوزبانه میشوند، به همین سبب عملاً دوزبانگی یا چندزبانگی در افراد و جوامع مختلف به یک شکل و به یک میزان نیست و همواره در بررسیها و طبقهبندیها، دوزبانگی بهعنوان یک پدیده نسبی در نظر گرفته میشود (Weinreich and Labovand Herzog, 1968). ازآنجاکه به لحاظ عوامل مختلف، تنوعات بیشماری وجود دارد، زبان نیز بهعنوان یک پدیده اجتماعی، ثابت و بدون تنوع نیست (Kyuchukov, 2012). عواملی مانند مکان جغرافیایی، طبقه اجتماعی، جنسیت، سن، تحصیلات، موقعیتهای ارتباطی و روابط بین فردی اقتضا میکند که زبان نیز در شرایط متفاوت، از تنوع و گونههای متفاوت برخوردار باشد (Fishman J. 1967). زبان شناسان اجتماعی پدیده برخورد زبانی را در جوامع مختلف مورد ارزیابی قرار دادهاند. یکی از مهمترین موضوعات بحث در این پژوهش نیز مسئله برخورد زبانی است. پدیده برخورد زبانی منجر به پیدایش مواردی چون دوزبانگی، چندزبانگی و دو زبانگونگی در جوامع بشری میشود (Poplack, 1980).). دوزبانگی به دانش و کاربرد دو زبان از سوی یک گویشور یا جمعی از گویشوران اطلاق میشود (Bhatia and Ritchi, 2013). از سویی دیگر، رمزگردانی[1]، و رمزآمیزی[2]، دو پدیدة رایج میان دوزبانهها هستند که حاصل تعامل دو زبان در ذهن گویشور دوزبانه[3] میباشند و سبب کاربرد دو زبان در یک واحد گفتار یا نوشتار میشود؛ بهبیاندیگر، رمزگردانی پدیدهای حاصل از دوزبانگی است (Alfonzetti, 2014). وینریش اولین تعریف از رمزگردانی را اینگونه بیان میکند که افراد دوزبانه بهصورت فردی براساس تغییرات مناسب در شرایط گفتار، از زبانی به زبان دیگر رمزگردانی میکنند و بنا به تعریف گامپرز، رمزگردانی، کاربرد دو یا چند زبان در گفتاری واحد است (David andIbtisam and Kaur, 2003). مطابق تعریف چان (Chan, 2004) رمزگردانی زبانی با استفاده متناوب دوزبانهها از دو زبان در سطح جمله یا در سطحی فراتر ازجمله (در داخل یک پارهگفتار یا در طول یک محاوره زبانی) اطلاق میشود (Bulock and Toribio, 2009). در یک تقسیمبندی نسبتاً کلی، رمزگردانی زبانی را میتوان به بینجملهای و درونجملهای محدود کرد (Gumperz, 1971). در رمزگردانی بین جملهای، بندهای متفاوتی از دو زبان درگیر در رمزگردانی، به کار گرفته میشوند و هر یک از بندهای به کار گرفتهشده نحو مربوط به خود را حفظ میکند؛ اما در رمزگردانی درون جملهای، استفاده متناوب از دو یا چند زبان به سطحی پایینتر ازجمله محدود میشود (Guo, 2006).
در رمزگردانی موقعیتی، تغییر زبان بیانگر تغییری است که در تعریف رویداد گفتاری، ازجمله تغییر در طرفین گفتگو و تبیین آنها از حقوق و قیدوبندهای یکدیگر رخ میدهد، مانند معلمی که با دانشآموزان خود با لهجه یا گویش محلی صحبت میکنند، اما موقع تدریس از زبان رسمی استفاده میکند (Spolsky, 1998). رمزگردانی استعاری عبارت است از تغییر زیان، بهگونهای که حاکی از تغییر در حد و حدود گفتار اصلی نباشد. در این نوع رمزگردانی طرفین گفتگو، حقوق و مقیدات خود را در عمل تغییر نمیدهند، بلکه فقط به رابطه متفاوت دیگری که بینشان است، گریز میزنند (Blomand Gumperz , 1972). همچنین زبانشناسان، رمزگردانی را از لحاظ اعتبار ساختار جملهای آن به سه نوع فراجملهای[4]، بینا جملهای[5] و درونجملهای[6] تقسیم میکنند (Myers-Scotton, Carol, 2002). در رابطه با رمزگردانی، باید در نظر داشت که برخی افراد بین رمزگردانی درون جملهای ورمزآمیزی تفاوت قائلاند، درصورتیکه برخی دیگر رمزآمیزی را بهعنوان نام دیگر برای رمزگردانی درونجملهای و یا همان تعاریف و ویژگیها بهکاربردهاند (Muyesken, 2005) ازجمله افرادی که به این تفاوت اشاره کردهاند، هامز وبلانک (Hamers and Blanc, 2000) هستند، آنها رمزآمیزی را نوعی رمزگردانی میدانند که در آن یک عنصر از زبان" الف" در یک گفتار از زبان " ب "قرار گرفته باشد، درحالیکه زبان "ب"، بهطور مشخص زبان غالب باشد ( Nilep and Chad, 2006).
به نظر بالوک و توربین (Bullock and Toribio, 2009) مطالعهی عوامل مؤثر بر دوزبانه شدن افراد، رابطهی بین دوزبانگی فردی و دوزبانگی اجتماعی را روشنتر میکند. در جوامع چندزبانه، اقلیتهای زبانی مجبورند که زبان رسمی را بیاموزند؛ اما افرادی که به زبان رسمی صحبت میکنند؛ لازم نیست زبان بومی را بیاموزند. این شرایط اجتماعی، افراد اقلیتهای زبانی را ملزم میکند که ناخواسته، دوزبانه بشوند. در کشور ما نیز کودکانی که زبان مادریشان فارسی است، نیازی به آموختن زبان قومهای دیگر ندارد؛ درحالیکه اقلیتهای زبانی، برای تحصیل و برقراری ارتباط و تحقق بخشیدن به نیازهای اجتماعیشان، باید زبان فارسی را بیاموزند (Bullock, and Toribio 2009). رمزگردانی که در جوامع چندزبانه و چند فرهنگی به شکل گستردهای کاربرد دارد، بهواسطه تعدادی عوامل اجتماعی و زبانی تعیین میشود (Havardgilz, 1973). فرد دوزبانه به دلایل متعددی در طول مکالمة خود تغییر رمز میدهد. رمزگردانی برای دستیابی به عواملی که براساس آنها افراد مسلط به دو زبان، واژهها یا عبارات را در شرایط خاصی رمزگردانی میکنند، موردمطالعه قرار میگیرد (Bista, 2010). فسولد (Fasveld) چند مورد از آثار اولیه در زمینه حفظ زبان یا تغییر زبان را مطرح کرده است و فیشمن را بهعنوان آغازگر چنین پژوهشهایی معرفی کرده است. . فیشمن (1967) نخستین کسی است که اصطلاح حوزه کاربرد زبانها را ارائه کرد و سپس فسولد (Fasveld, 1984) این مفهوم را بسط داد و حوزههای کاربرد زبان را اعم از خانواده، همسایگی، دوستی، مدرسه، محیط کار، امور دولتی و امورمذهبی معرفی کرد. فیشمن (Fishman, 1967) به مطالعه میزان پایبندی به زبان مادری در میان گروههای مهاجر در ایالت متحده آمریکا پرداخت. از روش تحلیل حوزهای بهره گرفت و ازآنپس این روش الگوی رایجی در بررسی حفظ و تغییر زبان شد. در این شیوه از بررسی، با استفاده از پرسشنامه یا مصاحبه، از مخاطبان مختلف درباره موضوعات متفاوت در زمینه کاربرد زبان در موقعیتهای گوناگون سؤال میشود و پاسخهای بهدستآمده مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرد. پژوهش بعد به بررسی گل (Gal, 1979) در منطقه دوزبانه ابروارت در اتریش اشاره دارد. گل در این بررسی مشاهده کرد که زبان مجاری بهعنوان زبان بومی منطقه جای خود را به زبان آلمانی داده است. دورین (Dorian, 1981) در بررسی خود در منطقه دوزبانه سازرلند شرقی در اسکاتلند چنین یافت که زبان انگلیسی با حذف زبان گالی بهتدریج به زبان مادری بومیان تبدیل شده است.
پژوهش لیبرسن (Lieberson, 1972) در جامعه انگلیسی- فرانسویزبان مونترال کانادا و پژوهش فسولد (Fasveld, 1981) در منطقه دوزبانه تایوس در ایالات نیومکزیکو آمریکا مواردی از حفظ زبان را نشان میدهند. به گفته وارداف (Wardhaugh, 1986)، در پاراگویه افراد وابسته به طبقات اجتماعی پایینتر، در تمامی انواع ارتباطات زبانی خود در محیطهای روستایی از میان دوزبان گوارانی (زبان مادری تقریباً 90 درصد جمعیت پاراگویه ولی برخوردار از وجهه اجتماعی پایین) و اسپانیایی (زبان رسمی حکومت و ابزار آموزش و دارای وجهه اجتماعی بالا) زبان گوارانی را انتخاب میکنند. بهبیاندیگر، آنها بر حفظ زبان مادری خود پافشاری میکنند. مغایر با گزارش وارداف (Wardhaugh, 1986) خیا (Xia, 1992) در مطالعه خود در زمینه حفظ زبان چینی توسط چینیهای مهاجر در آمریکا، به این نتیجه دست یافت که چینیهای مهاجر، با بالا بردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود و با بهدستآوردن پستهای مهم دولتی در آمریکا بر میزان وفاداری به زبان مادریشان افزودهاند و به هویت و زبان ملی خود میبالند. خیا این نتیجه را با نتیجه بهدستآمده از پژوهش ون لانگ لی (Wen lang li, 1982) در آمریکا همسو میداند. مطالعه لی نشان داد چینیهایی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند نسبت به چینیهای برخوردار از وضعیت اقتصادی پایینتر، تلاشهای بیشتری برای حفظ زبان مادریشان از خود نشان میدهند. پارک (Park, 2007) در مطالعه خود به این نتیجه رسید که نوجوانان کرهای مهاجر در آمریکا زبان انگلیسی را جایگزین زبان مادری خودکردهاند ولی والدین آنها هنوز دلبسته زبان بومی خود هستند. نتایج مطالعه مارتین (Martin, 2009) نشان میدهد که والدین آمریکایی عرب تبار براساس نگرشهای مثبت نسبت به زبان بومی خود، یعنی عربی، در جهت حفظ زبان عربی، در محیط خانه تلاشهای فراوانی از خود نشان میدهند. لتشولو (Letsholo, 2009) در مطالعه خود یافت که جوانان باکالانگا (Bakalanga) زبان مادری خود را کنار گذاشتهاند و حتی با همزبانهای خود به زبان غیر مادری، یعنی ستسوانا (Setswana)، صحبت میکنند. تعدادی از آنها هم در حضور دوستان غیربومی خود، به بیان احساسات منفی نسبت به زبان مادری خود میپردازند. جاگرو و ادونگو با بررسی دادههای بهدستآمده از گفتار گویشوران مرد و زن، نتایجی را در این زمینه ارائه میدهند. این پژوهش در کشور کنیا و در بافت آفریقایی صورت گرفته است و زبانهای موردبررسی از نظر رمزگردانی انگلیسی، کیسواحیلی (Kiswahili)، شنگ (Sheng) (زبان عامیانه) و زبانهای محلی بوده است. آنها، با مقایسة دادههای حاصل از پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که گویشوران مرد کنیایی در گروههای مختلط، نسبت به زنان رمزگردانی بیشتری داشتهاند. از سه گروه مختلط، مردان در دو گروه رمزگردانی بیشتری داشتهاند؛ اما در گروههای تکجنسیتی گروه زنان نسبت به مردان رمزگردانی بیشتری داشتهاند (Jagero and Odongo, 2011). درمطالعهای قومنگاری از رفتار زبانی جمعیتی یکی از روستاهای نروژ که نسبتاً یکپارچه و مجزا و بدینترتیب، پایدار به نظر میرسیدند، از سوی بلوم و گامپرز (Gumperz, 1971) انجام شد. این بررسی نشان داد که تفاوتهایی اساسی در ارزشهای اجتماعی بین تکتک ساکنان این منطقه که در محلی مشابه بهدنیا آمدهاند و رشد یافتهاند، وجود دارد. پاراشر (1980 (Prasher در سال 1980 به کمک پرسشنامه کاربرد زبان را در حوزههای مختلف میان 350 فرد تحصیلکرده ساکن هندوستان بررسی کرد. وی از آزمودنیها خواست تا در موقعیتهای ذکرشده زبان مورداستفاده خود را مشخص کنند. نتایج نشان داد که حوزه خانواده، تنها حوزهای بود که زبان مادری، زبان هندی، یا هر زبان دیگری بهجز زبان انگلیسی در آن کاربرد داشت. علاوهبر آن در حوزه تحصیلات، کار و دولت نیز این زبان کاربرد زیادی داشت. دلیل اینکه زبان انگلیسی در حوزههای پایینتر مثل دوستان و همسایگی نیز کاربرد داشت. این بود که معمولاً دوزبانههای تحصیلکرده زبان مادری مشترکی با دوستان خود نداشتند. علاوهبر این، صحبت درباره موضوعهای مربوط به حوزههای رسمیتر مثل تحصیلات، علم و تکنولوژی باعث میشد از زبان انگلیسی استفاده کنند (Fasveld, 1984). تحقیق دیگری توسط دیوید و همکارانش (David., Ibtisam, Kaur, 2003) در مالزی انجام شد. در این حوزه زبان غالب در کل حوزهها موردبررسی قرار گرفت. اینکه آیا این گروه هنوز زبان قومی خود را حفظ کردهاند یا خیر؟ نتایج نشان داد بیش از 75 درصد از آزمودنیها زبان اولشان پنجابی و زبان اول 2/21 درصد آنها انگلیسی بود. گروه دوم بین 25-19، 35-26 سال سن داشتند. در جامعه سبک هم در حوزه خانواده هم در حوزه خارج از خانواده، نوعی تغییر از زبان قومیشان، پنجابی، به زبان انگلیسی یا آمیزهای سه زبان پنجابی، زبان انگلیسی و مالی رخ داده بود. در واقع بیشتر پاسخگویان جوان آمیزهای از سه زبان را بهکار میبردند. حتی زبان غالب جوانترها و مسنترها در عبادتگاهها متفاوت بود. جوانترها بر زبان قومی خود کمتر مسلط بودند. با بالاتر رفتن سن کاربرد و میزان مهارت در زبان پنجابی بیشتر میشد. تمایز موجود در انتخاب زبان میان گروههای سنی مختلف شاهدی بر تغییر زبان بود. جوانترها تمایل به کاربرد زبان انگلیسی داشتند؛ و این زبان در گفتارشان که آمیزهای از سه زبان به همراه کد آمیزی و کد گردانی بود، غالب شد. میزان تحصیلات نیز عامل مهمی بود. با بالا رفتن سطح تحصیلات کاربرد زبان انگلیسی افزایش مییافت. باوجود کاربرد زبان پنجابی در میان مسنترها، تمایل زوجهای جوان به زبان انگلیسی باعث شده بود که بقای این زبان به خطر بیفتد (David., Ibtisam, Kaur, 2003). وارداف (Wardhaugh, 2004) در پژوهشی که در سال 2004 انجام داده است، نمونهای از گفتار یک گویشور پورتوریکویی ساکن در نیویورک را موردبررسی قرار داده است. نتایج نشان داد که دوزبانههای پورتوریکویی اغلب برای نشان دادن وحدت و همبستگی تغییر رمز میدهند و این نوع از آمیزش دو زبان در میان پورتوریکوییهای اهل نیویورک بهعنوان هنجار تلقی میشود. هر چند گویشوران پورتوریکویی به هنگام مکالمه با دوستان و آشنایان از آمیزش دو زبان استفاده میکنند، در هنگام مخاطب قرار دادن یک فرد انگلیسیزبان تکزبانه حتماً به زبان انگلیسی صحبت میکنند. هپتور Habtoor, 2012)) در مطالعه خود چنین یافت که در بین نوجوانان تیگرینایی زبان (Tigrinya-speaking) در عربستان سعودی، استفاده از زبان مادری، به نفع زبان عربی کمتر میشود و در واقع با افزایش مهارت زبانی نوجوانان در زبان عربی، گرایش آنها به حفظ زبان مادری کمتر میشود. سعادت، مهرپور و ویسی دوزبانگی و تکزبانگی را در بین گویشوران کُردی کلهری موردمطالعه قرار دادهاند؛ هدف از تحقیق انجامشده از سوی این افراد، مقایسة بین گویشوران تکزبانة فارسی و گویشوران دوزبانة فارسی کلهری از نظر موفقیت در فراگیری انگلیسی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که جنسیت رابطة چندانی با دوزبانگی در مقابل تکزبانگی ندارد. در عوض، بیشتر دانشآموزان از طبقة پایین اجتماعیـ اقتصادی بهصورت دوزبانه پرورش یافتهاند. بهعلاوه، دانشآموزان دوزبانه در یادگیری زبان انگلیسی از رقبای تکزبانه پیشی گرفتند (Saadat, Mehrpour and Weisi, 2008). نامعی (2012) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که ایرانیان مهاجر در سوئد بهمنظور دست یافتن به همان سطح زندگی که قبل از مهاجرت از آن برخوردار بودند و نیز برای کمک به فرزندانشان در امر تحصیل و فراهم کردن شرایط مناسب زندگی برای آنها، بهسمت زبان اکثریت، یعنی زبان سوئدی، سوق مییابند و بهدنبال حفظ زبان مادری خود نیستند. سلیمی وضعیت دوزبانگی زبانهای فارسی و ترکی دانشآموزان دبیرستانی شهر بجنورد را مطالعه کرده است. سلیمی بیان میدارد که گویا نوعی تغییر زبانی در این شهر در حال وقوع است، بهویژه نسل جوان تمایلی به کاربرد زبان ترکی ندارند. نتیجه حاصل این بوده است که زبان غالب در دو حوزة خانواده و مدرسه، فارسی است و کاربرد این زبان در محیط مدرسه در دختران و پسران یکسان است. در محیط خانه نیز رابطة معناداری بین جنسیت و کاربرد زبانی وجود ندارد و بهطورکلی، در بجنورد نیز نوعی تغییر زبانی در حال روی دادن است و زبان فارسی جایگزین زبان ترکی شده است (سلیمی، 1388). با توجه به نتایج حاصل از تحقیقات انجامشده در داخل و خارج از کشور میتوان چنین استنباط نمود که در کشورهای دو/ چندزبانهای که در آنها تنها یکزبان بهعنوان زبان رسمی نقشآفرینی میکند، دوزبانههایی که زبان مادریشان زبان غیررسمی است ناگزیرند برای دستیابی به اهداف مختلف، زبان رسمی کشورشان را بهعنوان زبان دوم خود یاد بگیرند. در چنین شرایطی است که امکان وقوع دو پدیده متقابل "حفظ زبان مادری" یا " تغییر زبان مادری" پیش میآید. به بیانی سادهتر، گویشوران زبانهای اقلیت و غیررسمی بر اساس انتخاب یا عدم انتخاب زبان مادری در موقعیتهای ارتباطی مختلف، در یک دوره زمانی بلندمدت در جهت حفظ یا تغییر زبان مادری خود گام برمیدارند؛ بنابراین "انتخاب زبان" عاملی تعیینکننده در حفظ یا تغییر زبان مادری است. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران علاوهبر جمعیت فارسیزبان، گروههای قومی دیگری نیز وجود دارند که در مکالمات داخلی خود به زبان قومی خویش صحبت میکنند؛ که کردزبانان یکی از این گروههای قومی میباشند که بر اثر افزایش ارتباطات و تبدیل زبان فارسی به زبان مشترک اقوام مختلف اینگونه افراد دوزبانه یا چندزبانه هستند. از نظر چگونگی وضعیت دوزبانی اکثر این اقوام مراحل دوزبانی غیرکامل و دوزبانی تکسوادی را پشت سر گذاشته و بهخصوص در مورد نسل جدید به حالت دوزبانی کامل رسیدهاند. بااینهمه دوزبانی اینان حتی بیشتر از حالت وجود همزمان فارسی استاندارد با یک گویش یا زبان محلی، جنبه دوزبانگونگی پیدا کرده است و درحالیکه زبان مادری در حوزههایی از قبیل خانه و مکالمات دوستانه با افراد متعلق به گروههای قومی و زبانی خود مورد استفاده قرار میگیرد. زبان فارسی نیز در حوزههایی از قبیل موقعیتهای اداری و آموزشی بهکار میرود. علاوهبر مبنا قرار دادن نظریه دو زبانگونگی بسط یافته فیشمن، برای نظمبخشی به دادههای تحقیق از تحلیل حوزهای وی نیز سود بردهایم. همچنین باید توجه داشت که در اغلب موارد تغییر زبانها، این زبان گروه کوچکتر است که جای خود را به زبان گروه بزرگتر میدهد. البته فسولد خاطرنشان میسازد که جوامع زبانی را میتوان یافت که با وجود عوامل یاد شده، زبان خود را حفظ کردهاند (Fasveld, 1984). مسئله مهمی که در ذهن محققین این مطالعه مطرح شد آن است که برخی از والدین دوزبانه دستکم بر اساس مشاهدات شخصی نگارندگان این سطور گرایش به آموزش زبان فارسی به فرزندان خود در محیط خانه دارند که این را میتوان از نشانههای تغییر زبان مادری فرزندان یاد شده دانست. لذا زبانی که در حوزه خانواده بهکار نمیرود در مقایسه با زبانی که در خوزه خانواده کاربرد دارد از شانس کمتری برای بقا برخوردار است. همچنین نگرشهای منفی در میان گویشوران کردی کلهری نسبت به زبان مادریشان از یکسو و تلاش آنها در جهت دوری جستن از سوی دیگر و در نتیجه، زوال تدریجی این دسته از زبانها میشود. لذا این مطالعه پوششی در ارزیابی حیات و پویایی زبان کلهری است. ازاینرو هر اقدامی که بتواند موجب نگرش مثبت افراد یک جامعه زبانی شود ارزشمند است. همچنین با توجه به این امر مهم که خصیصههای جمعیتشناختی و همچنین نگرش افراد نسبت به زبان مادریشان، در زمینه رمزگردانی بسیار حائز اهمیت به نظر میرسند و در مطالعات صورت گرفته به این مقوله کمتر پرداخته شده، ازاینرو بررسی نحوه تأثیرگذاری هر یک از خصیصهها میتواند به شناسایی عوامل مؤثر بر میزان رمزگردانی در بین گویشوران کردی کلهری و فارسی کمک کند. ازجمله فواید این پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: آشنا ساختن گویشوران با واقعیتهای موجود و آگاهـی دادن در مورد پیامدها و عواقب ادامه یافتن روند موجود، تهیه اطلاعات برای مسئولین و دستاندرکاران امور فرهنـگی منطقه و ترغیب آنها برای تلاش در جهت حفظ و بقای این زبان، بهکارگیری اطلاعات فراهم آمده برای هرگونه برنامهریزی در جهت تغییـر وضع موجـود، ایجاد زمینه و انگیزه لازم برای پژوهشگران اجتماعی جهت روی آوردن به مطالعه اجتماعی زبان کلهری، ترغیب زبانشناسان در جهت مطالعه ساختار و واژگان این زبان و ثبت و ضبط واژهها، اصطلاحات و ویژگیهـای منحصربهفرد این زبان که در صـورت نابودی آن ممکن است برای همیشه از دست برود.همچنین نتایج این مطالعه میتواند به کارآمدتر کردن روشهای تدریس معلمان در کلاسهای دوزبانه کمک نماید و سیاستگزاران و طراحان آموزشی را در جهتدهی و توسعه سیاستهای آموزشی در جهت حفظ و تقویت زبانهای محلی کشور که بیتردید بخشی از سرمایههای ملی محسوب میشود یاری رساند. در این تحقیق با استفاده از دیدگاه فسولد (Fasveld, 1984) و پاراشر (1980)، پدیده دوزبانگونگی را در دو حوزه غیررسمی (خانوادهدوستی و همسایگی) و حوزه رسمی (اداری و آموزشی) با در نظر گرفتن تأثیر عوامل جنس، سطح تحصیلات را بر کاربرد دو زبان فارسی و کلهری در بین دانشآموزان شهرستان سرپلذهاب موردبررسی قرار خواهیم داد.
روششناسی پژوهش
این پژوهش از نظر روش گردآوری دادهها جزء پژوهشهای توصیفی و از نوع همبستگی است؛ و براساس ماهیت جزء پژوهشهای کاربردی محسوب میشود. جامعه آماری شامل کل دانشآموزان مقطع متوسطه دوم پایه اول و دوم و پیشدانشگاهی شهرستان سرپلذهاب در سال تحصیلی 97-1396 است. با توجه به اینکه حجم کل جامعه آماری 3896 نفر بود؛ با استفاده از جدول مورگان 400 نفر (200 دختر؛ 200 پسر) در مقطع اول، دوم و سطح پیشدانشگاهی در بین دانشآموزان پسر و دختر بهعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. از شیوه نمونهای طبقهای نسبتی بر حسب جنسیت استفاده شده است. لازم به توضیح است خود محقق مشغول به تدریس در این پایههای تحصیلی است. در انتخاب این دانشآموزان مبنا بر این قرار گرفت که حداقل یکی از والدین این دانشآموزان کردزبان باشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر (1980) بود. در این مطالعه، پرسشنامهای براساس الگوی پژوهشی پاراشر (1980) با در نظر گرفتن گروه سنی پرسششوندگان تنظیم شد و از آزمودنیها خواسته شد تا در موقعیتهای ذکر شده زبان مورداستفاده خود را در پنج حوزۀ خانواده، دوستی، همسایگی، مدرسه و ادارات، مشخص کنند که به ترتیب از غیررسمی به رسمی طبقهبندی شدهاند. در بررسی عملکرد حوزهها در استفاده از زبان، سؤالاتی در هریک از زیر حوزهها مطرح شد. پس از نظرخواهی از افراد از طریق پرسشنامه، تجزیهوتحلیل زبانی پاسخ سؤالات در هریک از حوزهها و زیر حوزهها انجام گرفت تا وضع جامعههای مورد آزمون در هر یک از زبانهای موردتحقیق مشخص شده و در نهایت وضعیت زبانی کل حوزهها روشن گردد. این روش بررسی، به تحلیل حوزهای زبان معروف است. سؤالات در 5 حوزۀ مورداشاره با پاسخهای سهگزینهای، شامل گویش کلهری، زبان فارسی و هر دو بود. گزینۀ هردو نشان میدهد که پرسششوندهها از هردو زبان فارسی و کلهری در مکالمات آن حوزه، با مخاطبانشان استفاده میکنند. جهت بررسی روایی آزمون پاراشر از نظر 5 نفر از دبیران زبان انگلیسی دوره متوسطه دوم استفاده شد؛ که پس از مطالعه و بررسی آزمون روایی صوری آزمون مورد تأیید قرار گرفت. ضریب اعتبار کل پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 است که حاکی از پایایی مناسب این ابزار است.
یافتهها پژوهش
کاربرد زبان در پنج حوزه
قبل از بررسی هر یک از حوزههای پنجگانه باید به مفاهیم مرتبط که در منابع مختلف بدان اشاره شده است، بپردازیم.
کاربرد زبان در حوزۀ خانواده
حوزۀ خانواده بهعنوان حوزۀ خصوصی، مهمترین پایگاه زبان محسوب میشود که در همۀ پژوهشهای مربوط به زبان، موردبررسی و ارزیابی قرار میگیرد. تغییرات زبانی خانواده، در سایر حوزهها تأثیر میگذارد. زمانیکه زبان در عرصۀ رقابتهای زبانی حذف شود، حوزۀ خانواده باید بهعنوان اصلیترین پایگاه به وظایف خود عمل کند؛ در غیر این صورت، زبان قادر به ادامۀ حیات نخواهد بود و میمیرد (1984: Fasveld). نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه در حوزۀ خانواده به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت در جدول 1 آمده است.
جدول (1): کاربرد زبان در حوزۀ خانواده به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسی
مخاطبان |
پسرانه |
دخترانه |
مجموع |
||||||||
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
|||
پایه اول |
پدربزرگ و مادربزرگ |
13 |
49 |
11 |
5 |
59 |
9 |
18 |
108 |
20 |
|
والدین |
11 |
48 |
13 |
1 |
65 |
5 |
12 |
113 |
18 |
||
برادران و خواهران |
6 |
58 |
8 |
1 |
68 |
2 |
7 |
126 |
10 |
||
بستگان |
6 |
54 |
10 |
1 |
64 |
7 |
7 |
118 |
17 |
||
مجموع |
36 |
209 |
42 |
8 |
256 |
23 |
44 |
465 |
65 |
||
پایه دوم |
پدربزرگ و مادربزرگ |
15 |
45 |
14 |
5 |
56 |
10 |
20 |
101 |
24 |
|
والدین |
11 |
47 |
13 |
5 |
60 |
8 |
16 |
107 |
21 |
||
برادران و خواهران |
7 |
43 |
11 |
6 |
65 |
8 |
13 |
108 |
19 |
||
بستگان |
7 |
43 |
13 |
4 |
65 |
7 |
11 |
108 |
20 |
||
مجموع |
40 |
178 |
51 |
20 |
246 |
33 |
60 |
424 |
84 |
||
پیشدانشگاهی |
پدربزرگ و مادربزرگ |
37 |
138 |
38 |
19 |
160 |
24 |
56 |
298 |
62 |
|
والدین |
27 |
141 |
42 |
10 |
163 |
24 |
37 |
304 |
66 |
||
برادران و خواهران |
22 |
161 |
27 |
8 |
190 |
16 |
30 |
351 |
43 |
||
بستگان |
14 |
8 |
11 |
5 |
47 |
14 |
19 |
55 |
25 |
||
مجموع |
100 |
448 |
118 |
42 |
560 |
78 |
142 |
1008 |
196 |
||
مجموع |
پدربزرگ و مادربزرگ |
65 |
232 |
63 |
29 |
275 |
43 |
94 |
507 |
106 |
|
والدین |
49 |
106 |
68 |
16 |
288 |
37 |
65 |
394 |
105 |
||
برادران و خواهران |
35 |
262 |
46 |
15 |
323 |
26 |
50 |
585 |
72 |
||
بستگان |
27 |
105 |
34 |
10 |
176 |
28 |
37 |
281 |
62 |
||
مجموع |
176 |
705 |
211 |
70 |
1062 |
134 |
246 |
1767 |
345 |
||
نتیجۀ جدول 1 در کل جامعۀ مورد آزمون نشان داده شده است. همانطور که در جدول مشاهده میشود. بیش از 70 درصد پاسخدهندهها در حوزۀ خانواده با مخاطبان خود به زبان فارسی صحبت میکنند. حدود 72 درصد از آنها با اجداد خود به زبان کلهری سخن میگویند و در گفتگو با بچههای خانواده، این میزان افزایش یافته به 85 درصد میرسد که نشاندهندۀ تغییر زبانی بین نسلها است. 12 درصد از پاسخدهندهها با اجداد خود به گویش فارسی صحبت میکنند که این میزان وقتی مخاطب از نسل جوانتر باشد به 5 درصد میرسد. مخاطبانی که به هردو زبان سخن میگویند نسبت به کسانی که فقط از کلهری استفاده میکنند بیشتر هستند. این میزان وقتی پدربزرگها و مادربزرگها و والدین مخاطب باشند، 16 درصد و وقتی خواهران و برادران مخاطب باشند، حدود 9 درصد است و در مواجهه با بستگان پدر و مادری به 15 درصد میرسد. بهطورکلی، تغییر زبان در بین نسلها بسیار مشهود است و این نشان میدهد که در جامعۀ موردبررسی (دانشآموزان دختر و پسر) طی دو نسل در حوزۀ خانواده؛ یعنی از پدربزرگ و مادربزرگ به نوهها میزان کاربرد گویش کلهری کمتر میشود. با تو جه به جدول 1 میزان کاربرد اندک کلهری حتی وقتی مخاطبان از نسل گذشته هستند، نشاندهندۀ آن است که زبان فارسی در حوزۀ خانواده که خصوصیترین حوزه بهحساب میآید، جانشین گویش کلهری شده است.
کاربرد زبان در حوزۀ مدرسه
جدول 2 کاربرد زبان در حوزۀ آموزش یا مدرسه را به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت نشان میدهد. همانگونه که از جدول 2 مشاهده میشود، در محیط آموزشی و کاملاً رسمی با مخاطب رسمی غالباً زبان رسمی فارسی کاربرد دارد و از گویش کلهری استفاده نمیشود؛ بهطوریکه 96 درصد از پاسخدهندهها در کلاس با معلمان خود به فارسی صحبت میکنند و 3 درصد از هر دو زبان فارسی و کلهری استفاده مینمایند که ممکن است این امر به دلایل آموزشی و برقراری ارتباط بهتر از سوی معلمان و دانشآموزان باشد. در یک محیط غیررسمی (مانند خارج از کلاس درس) و با مخاطب رسمی (معلم) بهکارگیری گویش کلهری به 1 درصد میرسد. این امر نشاندهندۀ آن است که در محیط رسمی مدرسه و با معلم که مخاطب رسمی است، کلهری کاربرد چندانی ندارد. درحالیکه در محیط رسمی (مانند کلاس درس) با مخاطب غیررسمی (مانند دوستان و همکلاسیها) یا با مخاطب در محیط غیررسمی (مانند همکلاسیها خارج از کلاس درس)، استفاده از کلهری تا حدی بیشتر میشود و به 5 درصد میرسد )بهکارگیری هر دو زبان فارسی و کلهری بهتناسب، بیشتر از بهکارگیری کلهری در محیط مدرسه و با مخاطبان غیررسمی است. این مقدار در حوزۀ آموزشی بهطور متوسط 21 درصد است که نشاندهندۀ کاربرد بیشتر آن از کلهری در محیط غیررسمی است.
جدول (3): کاربرد زبان در حوزۀ مدرسه به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت
مخاطبان |
پسرانه |
دخترانه |
مجموع |
|||||||
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
||
پایه اول |
با معلم در کلاس درس |
0 |
80 |
4 |
0 |
72 |
2 |
0 |
152 |
6 |
با معلم خارج از کلاس |
3 |
69 |
4 |
0 |
71 |
2 |
3 |
140 |
6 |
|
با دوستان در کلاس |
8 |
49 |
21 |
2 |
69 |
6 |
10 |
118 |
27 |
|
با دوستان خارج از کلاس |
7 |
48 |
22 |
4 |
63 |
11 |
11 |
111 |
33 |
|
مجموع |
18 |
246 |
51 |
6 |
275 |
21 |
24 |
521 |
72 |
|
پایه دوم |
با معلم در کلاس درس |
2 |
68 |
5 |
1 |
75 |
0 |
3 |
143 |
5 |
با معلم خارج از کلاس |
2 |
65 |
4 |
2 |
76 |
2 |
4 |
141 |
6 |
|
با دوستان در کلاس |
6 |
47 |
25 |
2 |
68 |
7 |
8 |
115 |
32 |
|
با دوستان خارج از کلاس |
6 |
49 |
21 |
1 |
63 |
12 |
7 |
112 |
33 |
|
مجموع |
16 |
229 |
55 |
6 |
282 |
21 |
22 |
511 |
76 |
|
دوره پیشدانشگاهی |
با معلم در کلاس درس |
0 |
58 |
5 |
0 |
62 |
5 |
0 |
120 |
10 |
با معلم خارج از کلاس |
6 |
34 |
26 |
0 |
57 |
10 |
6 |
91 |
36 |
|
با دوستان در کلاس |
6 |
35 |
25 |
2 |
56 |
8 |
8 |
91 |
33 |
|
با دوستان خارج از کلاس |
6 |
33 |
27 |
1 |
55 |
10 |
7 |
88 |
37 |
|
مجموع |
18 |
160 |
83 |
3 |
230 |
33 |
21 |
390 |
116 |
|
مجموع |
با معلم در کلاس درس |
2 |
206 |
14 |
1 |
209 |
7 |
3 |
415 |
21 |
با معلم خارج از کلاس |
11 |
168 |
34 |
2 |
204 |
14 |
13 |
372 |
48 |
|
با دوستان در کلاس |
20 |
131 |
71 |
6 |
193 |
21 |
26 |
324 |
92 |
|
با دوستان خارج از کلاس |
19 |
130 |
70 |
6 |
181 |
33 |
25 |
311 |
103 |
|
مجموع |
52 |
635 |
189 |
15 |
787 |
75 |
67 |
1422 |
264 |
کاربرد زبان در حوزۀ دوستی
جدول 4 کاربرد زبان در حوزۀ غیررسمی دوستی را به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت موردمطالعه قرار میدهد و همانطوری که در جدول 4 دیده میشود در مواجهه با مخاطبان همسال خود در موقعیتهای گوناگون رسمی و غیررسمی مانند مدرسه، خیابان و جشنهای خانوادگی عمدتاً (بهطور متوسط 83 درصد) از زبان فارسی استفاده میکنند و فقط 14 درصد از پرسششوندگان در استفاده از گویش کلهری احساس همدلی بیشتری با دوستانشان دارند و 22 درصد به هر دو زبان فارسی و کلهری با دوستان و همسالانشان حس همدلی دارند. این در حالی است که فقط 5 درصد به گویش کلهری و 18 درصد در مواجهه با دوستان، چه در خیابان و چه در اجتماعات خانوادگی به هر دو زبان فارسی و کلهری صحبت میکنند. نمودار کاربرد زبان را در حوزۀ دوستی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت نشان میدهد.
جدول (4): کاربرد زبان در حوزۀ دوستی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت
مخاطبان و مکان پایه |
پسرانه |
دخترانه |
مجموع |
|||||||
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
||
پایه اول |
همدلی با دوستان |
18 |
37 |
21 |
5 |
57 |
14 |
23 |
94 |
35 |
با دوستان نزدیک در مدرسه |
5 |
45 |
25 |
3 |
64 |
9 |
8 |
109 |
34 |
|
با دوستان نزدیک در خیابان |
11 |
45 |
20 |
1 |
68 |
7 |
12 |
113 |
27 |
|
با دوستان نزدیک در جشنها |
8 |
56 |
12 |
1 |
69 |
6 |
9 |
125 |
18 |
|
مجموع |
42 |
183 |
78 |
10 |
258 |
36 |
52 |
441 |
114 |
|
پایه دوم |
همدلی با دوستان |
12 |
44 |
20 |
6 |
55 |
16 |
18 |
99 |
36 |
با دوستان نزدیک در مدرسه |
2 |
51 |
23 |
4 |
62 |
10 |
6 |
113 |
33 |
|
با دوستان نزدیک در خیابان |
8 |
49 |
20 |
1 |
70 |
6 |
9 |
119 |
26 |
|
با دوستان نزدیک در جشنها |
6 |
57 |
12 |
1 |
66 |
5 |
7 |
123 |
17 |
|
مجموع |
28 |
201 |
75 |
12 |
253 |
37 |
40 |
454 |
112 |
|
پیشدانشگاهی |
همدلی با دوستان |
16 |
35 |
16 |
8 |
47 |
10 |
24 |
82 |
26 |
با دوستان نزدیک در مدرسه |
4 |
40 |
22 |
3 |
52 |
10 |
7 |
92 |
32 |
|
با دوستان نزدیک در خیابان |
7 |
41 |
18 |
1 |
60 |
6 |
8 |
101 |
24 |
|
با دوستان نزدیک در جشنها |
5 |
52 |
7 |
2 |
61 |
4 |
7 |
113 |
11 |
|
مجموع |
32 |
168 |
63 |
14 |
220 |
30 |
46 |
388 |
93 |
|
مجموع |
همدلی با دوستان |
46 |
116 |
57 |
19 |
159 |
40 |
65 |
275 |
97 |
با دوستان نزدیک در مدرسه |
11 |
136 |
70 |
10 |
178 |
29 |
21 |
314 |
99 |
|
با دوستان نزدیک در خیابان |
26 |
135 |
58 |
3 |
198 |
19 |
29 |
327 |
77 |
|
با دوستان نزدیک در جشنها |
19 |
165 |
31 |
4 |
196 |
15 |
23 |
361 |
46 |
|
مجموع |
102 |
552 |
216 |
36 |
731 |
103 |
138 |
1277 |
319 |
جدول (5): کاربرد زبان در حوزۀ همسایگی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت
مخاطبان و مکان پایه |
پسرانه |
دخترانه |
مجموع |
|||||||
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
||
پایه اول |
با همسایه نزدیک |
7 |
59 |
9 |
2 |
65 |
8 |
9 |
124 |
17 |
با افراد محله |
8 |
60 |
8 |
2 |
74 |
2 |
10 |
134 |
10 |
|
با مغازهداران کلهر زبان محله |
12 |
47 |
17 |
1 |
71 |
3 |
13 |
118 |
20 |
|
با مغازهدارن غیرکلهر زبان |
9 |
56 |
11 |
4 |
62 |
10 |
13 |
118 |
21 |
|
مجموع |
36 |
222 |
45 |
9 |
272 |
23 |
45 |
494 |
68 |
|
پایه دوم |
با همسایه نزدیک |
9 |
56 |
11 |
5 |
62 |
10 |
14 |
118 |
21 |
با افراد محله |
6 |
58 |
12 |
4 |
69 |
6 |
10 |
127 |
18 |
|
با مغازهداران کلهر زبان محله |
13 |
47 |
16 |
4 |
66 |
6 |
17 |
113 |
22 |
|
با مغازهدارن غیرکلهر |
3 |
65 |
7 |
2 |
76 |
2 |
5 |
141 |
9 |
|
مجموع |
31 |
226 |
46 |
15 |
273 |
24 |
46 |
499 |
70 |
|
دوره پیشدانشگاهی |
با همسایه نزدیک |
8 |
46 |
11 |
9 |
52 |
4 |
17 |
98 |
15 |
با افراد محله |
9 |
50 |
8 |
3 |
56 |
7 |
12 |
106 |
15 |
|
با مغازهداران کلهر زبان محله |
13 |
42 |
11 |
3 |
56 |
7 |
16 |
98 |
18 |
|
با مغازهدارن غیرکلهر |
3 |
53 |
9 |
1 |
63 |
2 |
4 |
116 |
11 |
|
مجموع |
33 |
191 |
39 |
16 |
227 |
20 |
49 |
418 |
59 |
|
مجموع |
با همسایه نزدیک |
24 |
161 |
31 |
16 |
179 |
22 |
40 |
340 |
53 |
با افراد محله |
23 |
168 |
28 |
9 |
199 |
15 |
32 |
367 |
43 |
|
با مغازهداران کلهر محله |
38 |
136 |
44 |
8 |
193 |
16 |
46 |
329 |
60 |
|
با مغازهدارن غیرکلهر |
15 |
174 |
27 |
7 |
201 |
14 |
22 |
375 |
41 |
|
مجموع |
100 |
639 |
130 |
40 |
772 |
67 |
140 |
1411 |
197 |
کاربرد زبان در حوزۀ همسایگی
نتایج نظرخواهی از پرسششوندهها در مورداستفاده از زبان در حوزۀ همسایگی، به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت، در جدول 6 آمده است. درصد استفاده از گویش کلهری با همسایگان نزدیک (9 درصد)، مغازهداران کردزبان (10 درصد) و افراد ناآشنا در محله (6 درصد) میرسد. کمتر از 2 درصد افراد با مخاطبان خود (مغازهداران غیر کلهر در همسایگی) به زبانی صحبت میکنند که مخاطبان، آن زبان را متوجه نمیشوند. در حوزۀ همسایگی نیز مانند دیگر حوزهها نسبت کسانی که با مخاطبان خود به هر دو زبان صحبت میکنند بیشتر از کسانی است که فقط از کلهری استفاده میکنند. در مجموع اگرچه در حوزۀ همسایگی بیشترین مقدار بهکارگیری گویش کردی کلهری وجود دارد، این مقدار در مقابل کاربرد زبان فارسی (یعنی کاربرد 90 درصدی زبان فارسی) در این حوزه بسیار ناچیز است.
کاربرد زبان در حوزۀ اداری
نتایج نظرخواهی از پرسششوندهها در مورداستفاده از زبان در حوزۀ اداری به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت در جدول 7 آمده است. با توجه به جدول این حوزه، کاربرد زبان در حوزۀ ادارات که یک حوزۀ رسمی است، چه بهطور مجزا و چه همراه با زبان فارسی، کمتر از دیگر حوزههاست. مقدار بهکارگیری زبان رسمی یا فارسی در هر سه موقعیت ادارات محل، شهرستان و استان بیش از 91 درصد است؛ بنابراین هرچه از حوزههای غیررسمی دورتر میشویم و به مکانهای عمومیتر و رسمیتر میرویم، استفاده از گویش کلهری کاهش مییابد (حداقل 3 درصد و حداکثر 4 درصد) و برعکس استفاده از زبان فارسی و رسمی افزایش مییابد.
جدول (8): کاربرد زبان در حوزۀ اداری به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت
مخاطب و مکان |
پسرانه |
دخترانه |
مجموع |
|||||||
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
کلهری |
فارسی |
هردو |
||
سال اول |
سازمانها ادارات محل |
2 |
66 |
5 |
2 |
70 |
4 |
4 |
136 |
9 |
سازمانها و ادارات شهرستان |
4 |
68 |
4 |
4 |
66 |
6 |
8 |
134 |
10 |
|
سازمانها و ادارات استان |
4 |
68 |
3 |
1 |
68 |
4 |
5 |
136 |
7 |
|
مجموع |
10 |
202 |
12 |
7 |
204 |
14 |
17 |
406 |
26 |
|
سال دوم |
سازمانها و ادارات محل |
4 |
67 |
4 |
2 |
71 |
3 |
6 |
138 |
7 |
سازمانها و ادارات شهرستان |
4 |
67 |
5 |
1 |
72 |
3 |
5 |
139 |
8 |
|
سازمانها و ادارات استان |
4 |
67 |
5 |
2 |
67 |
5 |
6 |
134 |
10 |
|
مجموع |
12 |
201 |
14 |
5 |
210 |
11 |
17 |
411 |
25 |
|
دوره پیشدانشگاهی |
سازمانها وادارات محل |
4 |
54 |
8 |
3 |
58 |
3 |
7 |
112 |
11 |
سازمانها و ادارات شهرستان |
3 |
58 |
5 |
3 |
57 |
6 |
6 |
115 |
11 |
|
سازمانها و ادارات استان |
2 |
59 |
5 |
3 |
57 |
6 |
5 |
116 |
11 |
|
مجموع |
9 |
171 |
18 |
9 |
172 |
15 |
18 |
343 |
33 |
آزمون حوزههای پنجگانه
بررسی دادههای بهدستآمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر 05/4 بوده است درحالیکه میانگین کاربرد زبان فارسی 35/15 گزارش شده است (جدول 8).
جدول (8): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه خانواده
کاربرد زبان |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
t |
p |
||||
کلهری |
|
400 |
|
05/4 |
|
02/4 |
|
28/26- |
00/0 |
فارسی |
|
400 |
|
35/15 |
|
87/3 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دونمونه وابسته در جدول 8، فرض برابری میانگینها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه خانواده با توجه به p مقدار بهدستآمده (00/0= p) با اطمینان 95 درصد رد میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه خانواده بهطور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.
بررسی دادههای بهدستآمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد فارسی برابر با 29/10 بوده است درحالیکه میانگین کاربرد زبان کردی کلهری 36/8 گزارش شده است (جدول 9).
جدول (9): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه مدرسه
کاربرد زبان |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
t |
p |
||||
فارسی |
|
400 |
|
29/10 |
|
83/3 |
|
28/27 |
01/0 |
کردی کلهری |
|
400 |
|
36/8 |
|
56/2 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 9، فرض برابری میانگینها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه مدرسه با توجه به p مقدار بهدستآمده (01/0= p) با اطمینان 95 درصد تائید میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه مدرسه بهطور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.
بررسی دادههای بهدستآمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر 05/5 بوده است درحالیکه میانگین کاربرد زبان کردی فارسی 39/16 گزارش شده است (جدول 10).
جدول (10): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه دوستی
کاربرد زبان |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
t |
p |
||||
کلهری |
|
400 |
|
05/5 |
|
08/4 |
|
28/19- |
00/0 |
فارسی |
|
400 |
|
39/16 |
|
94/3 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 11، فرض برابری میانگینها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار بهدستآمده (00/0=p) با اطمینان 95 درصد رد میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه دوستی بهطور محسوسی از زبان کلهری بیشتر است. این حوزه هم جز موارد غیررسمی است که فارسی دارای کاربرد بالایی است.
بررسی دادههای بهدستآمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر با 7/3 بوده است. درحالیکه میانگین کاربرد زبان فارسی 51/3 گزارش شده است (جدول 11).
جدول (11): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه همسایگی
کاربرد زبان |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
t |
p |
||||
کلهری |
|
400 |
|
7/3 |
|
16/0 |
|
28/29- |
00/0 |
فارسی |
|
400 |
|
51/3 |
|
15/0 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 11، فرض برابری میانگینها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار بهدستآمده (00/0=p) با اطمینان 95 درصد رد میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه همسایگی بهطور محسوسی از زبان کلهری بیشتر است.
بررسی دادههای بهدستآمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد فارسی برابر با 26/11 بوده است درحالیکه میانگین کاربرد زبان کردی کلهری 39/8 گزارش شده است (جدول 12).
جدول (12): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه اداری
کاربرد زبان |
|
تعداد |
|
میانگین |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
t |
p |
||||
فارسی |
|
400 |
|
26/11 |
|
88/3 |
|
31/17 |
01/0 |
کردی کلهری |
|
400 |
|
39/8 |
|
59/2 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 13، فرض برابری میانگینها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار بهدستآمده (01/0=p) با اطمینان 95 درصد تائید میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه اداری بهطور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.
مقایسه میانگین کاربرد دو زبان در سطوح مختلف تحصیلی
جدول (13): تحلیل واریانس تأثیر سطوح تحصیلی بر کاربرد زبان فارسی و کلهری در حوزههای اجتماعی
متغیرها |
|
منبع تغییرات |
|
مجموع مجذورات |
|
درجه آزادی |
|
میانگین مربعات |
|
F مقدار |
|
سطح معناداری |
فارسی |
|
واریانس بین گروهی |
|
713/12463 |
|
7 |
|
530/1780 |
|
209/4 |
|
000/0 |
|
واریانس درونگروهی |
|
184/165847 |
|
392 |
|
080/423 |
|
|
|||
|
کل |
|
898/178310 |
|
399 |
|
- |
|
|
|||
کلهری |
|
واریانس بین گروهی |
|
713/11475 |
|
7 |
|
388/1639 |
|
156/4 |
|
000/0 |
|
واریانس درونگروهی |
|
997/154642 |
|
392 |
|
497/394 |
|
|
|||
|
کل |
|
710/166118 |
|
399 |
|
- |
|
|
با توجه به نتایج بهدستآمده در جدول 13، فرض برابری میانگینهای کاربرد زبان فارسی در تمام سطوح مختلف تحصیلی در حوزههای اجتماعی با توجه به مقدار آزمون F برابر با 209/4 و p- مقدار بهدستآمده (000/0=p) نشان میدهد در مورد زبان کلهری نیز فرض برابری میانگینهای کاربرد زبان کلهری در تمام سطوح مختلف تحصیلی در حوزههای اجتماعی با توجه به مقدار آزمون F که برابر 156/4 است و همچنین سطح معناداری (000/0= p) میتوان گفت که افراد دارای سطح تحصیلات پیشدانشگاهی در حوزههای اجتماعی بیش از بقیه و افراد پایه اول کمتر از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده میکنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروهها و افراد دارای سطح تحصیلات پیشدانشگاهی کمتر از بقیه گروههای تحصیلی از زبان کلهری استفاده مینمایند.
مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی و کلهری از طرف دو گروه جنسیتی
جدول (14): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی و کلهری در دو گروه جنسی در حوزههای اجتماعی
کاربرد زبان |
|
جنسیت |
|
میانگین |
|
انحراف معیار |
|
خطای انحراف میانگین |
|
آزمون آماری |
|
|
|
|
|
|
t |
P |
|||||
فارسی |
|
دختر |
|
48/35 |
|
304/20 |
|
46/1 |
|
22/3 |
001/0 |
|
پسر |
|
75/28 |
|
459/21 |
|
53/1 |
|
|||
کلهری |
|
دختر |
|
10/76 |
|
907/19 |
|
43/1 |
|
182/3 |
002/0 |
|
پسر |
|
52/82 |
|
436/20 |
|
45/1 |
|
با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه مستقل در جدول 15، فرض برابری میانگینها بین کاربران زبان فارسی در دو گروه جنسی در حوزههای اجتماعی با توجه به P مقدر بهدستآمده است (001/0= P) با اطمینان 95 درصد میشود رد میشود. در زبان کلهری نیز فرض برابری میانگینها بین کاربران زبان کلهری در دو گروه جنسی با توجه به مقدار بهدستآمده (002/0= P) با اطمینان 95 درصد رد میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در حوزههای اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند.
بحث و نتیجهگیری
مطالعه حاضر با هدف بررسی جامعهشناسی پدیده رمزگردانی دوزبانههای کردی فارسی صورت پذیرفت. این مطالعه پوششی در ارزیابی حیات و پویایی زبان کلهری است. ازآنجاکه نتیجه حرکات جمعی و طولانیمدت افراد جامعه زبانی در انتخاب و کاربرد زبان است، جنین کاربردی در درجه اول متأثر از نگرشهای گویشوران آن زبان است. ازاینرو هر اقدامی که بتواند موجب نگرش مثبت افراد یک جامعه زبانی شود ارزشمند است. در این مقاله استفاده از دوزبانگی در حوزهها به همراه زیرگروههای هر حوزه موردبحث قرار گرفت و نتایج این تحقیق نشان میدهد استفاده از گویش فارسی در حوزه خانواده، دوستان و همسایگان، مکانهای اداری و مدرسه بیشتر از زبان کلهری است. بهطورکلی درصد کسانی که در کلیه حوزهها، از هر دو زبان کلهری و فارسی استفاده میکنند در مقایسه با کسانی که فقط کلهری صحبت میکنند بسیار ناچیز است؛ اما میزان گویش فارسی کلهر زبانان در مدرسه به نسبت خانه و همسایگان و دوستان افزایش یافته است. و دلیل آن این مسئله است که فرد دوزبانه به دلایل متعددی در طول مکالمة خود تغییر رمز میدهد. رمزگردانی برای دستیابی به عواملی که بر اساس آنها افراد مسلط به دو زبان، واژهها یا عبارات را در شرایط خاصی رمزگردانی میکنند (Bista, 2010)؛ و دلیل دیگر کاربرد زبان رسمی نسبت به زبان محلی در مدرسه این است که اقلیتهای زبانی، برای تحصیل و برقراری ارتباط و تحقق بخشیدن به نیازهای اجتماعیشان، باید زبان رسمی را بیاموزند. همچنین آنها عامل انطباق را به اندازه عامل پرستیژ بر روی رمزگردانی تأثیرگذار دانستند (Bullock and Toribio, 2009). لتشولو (Letsholo, 2009) در مطالعه خود یافت که جوانان باکالانگا (Bakalanga) زبان مادری خود را کنار گذاشتهاند و حتی با همزبانهای خود به زبان غیر مادری، یعنی ستسوانا (Setswana)، صحبت میکنند. تعدادی از آنها هم در حضور دوستان غیربومی خود، به بیان احساسات منفی نسبت به زبان مادری خود میپردازند. لذا زبان رسمی بر زبان مادری غالب گشته است. نتایج این تحقیق با نتایج حاصل از تحقیقات فیشمن (Fishman, 1967)؛ گل (Gal, 1979)؛ پاراشر ((Prasher, 1980؛ دورین (Dorian, 1981)؛ دیوید و همکارانش (David., Ibtisam, Kaur, 2003)؛ وارداف (Wardhaugh, 2004)؛ پارک (Park, 2007)؛ (Martin, 2009)؛ لتشولو (Letsholo.2009) هپتور (Habtoor, 2012)؛ نامعی (2012) همسو است. نتایج این پژوهش با نتایج تحقیقات لیبرسن (Lieberson, 1972)؛ فسولد (Fasveld, 1981)؛ وارداف Wardhaugh, 1986))، خیا (Xia, 1992)؛ ون لانگ لی (.Wen lang li, 1982) ناهمسو است. پژوهش لیبرسن (Lieberson, 1972) در جامعه انگلیسی- فرانسویزبان مونترال کانادا و پژوهش فسولد (Fasveld, 1981) در منطقه دوزبانه تایوس در ایالات نیومکزیکو آمریکا مواردی از حفظ زبان را نشان میدهند. به گفته وارداف Wardhaugh, 1986))، در پاراگویه افراد وابسته به طبقات اجتماعی پایینتر، در تمامی انواع ارتباطات زبانی خود در محیطهای روستایی از میان دوزبان گوارانی (زبان مادری تقریباً 90 درصد جمعیت پاراگویه ولی برخوردار از وجهه اجتماعی پایین) و اسپانیایی (زبان رسمی حکومت و ابزار آموزش و دارای وجهه اجتماعی بالا) زبان گوارانی را انتخاب میکنند. بهبیاندیگر، آنها بر حفظ زبان مادری خود پافشاری میکنند. مغایر با گزارش وارداف (Wardhaugh,1986)، خیا (Xia, 1992) در مطالعه خود در زمینه حفظ زبان چینی توسط چینیهای مهاجر در آمریکا، به این نتیجه دست یافت که چینیهای مهاجر، با بالا بردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود و با به دست آوردن پستهای مهم دولتی در آمریکا بر میزان وفاداری به زبان مادریشان افزودهاند و به هویت و زبان ملی خود میبالند. خیا (Xia) این نتیجه را با نتیجه بهدستآمده از پژوهش ون لانگ لی (Wen lang li, 1982) در آمریکا همسو میداند. مطالعه لی نشان داد چینیهایی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند نسبت به چینیهای برخوردار از وضعیت اقتصادی پایینتر، تلاشهای بیشتری برای حفظ زبان مادریشان از خود نشان میدهند. استفاده محدود گویشوران از زبان مادری در ارتباطات غیررسمی، حتی در تعامل با بزرگسالان یعنی پدربزرگها و مادربزرگها و والدین، همچنین توجه به تغییرات درونگروهی و کاربرد فارسی در حوزههای رسمیتر که جامعه را بهسوی دوزبانگی سوق میدهد سبب میشود تا نتوان چندان به بقای این گویش در آینده امیدوار بود. دلیل این امر این است که امروزه در بافتهای چندزبانه، بسیاری از والدین ترجیح میدهند که فرزندان خود را بیشتر با زبان غالب پرورش دهند تا زبان مادری. این پدیده در میان گویشوران بومی گویش کلهری از زبان کُردی نیز در بافت چند زبانة ایران مشاهده میشود. نامعی (2012) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که ایرانیان مهاجر در سوئد بهمنظور دست یافتن به همان سطح زندگی که قبل از مهاجرت از آن برخوردار بودند و نیز برای کمک به فرزندانشان در امر تحصیل و فراهم کردن شرایط مناسب زندگی برای آنها، به سمت زبان اکثریت، یعنی زبان سوئدی، سوق مییابند و به دنبال حفظ زبان مادری خود نیستند؛ اما نکته حائز اهمیت آنکه میان بهکارگیری گویش کلهری در سه پایه تحصیلی (اول، دوم و پیشدانشگاهی) تفاوت وجود دارد و نتایج آزمون آماری تفاوت چندانی را نشان داد. افراد دارای سطح تحصیلات پیشدانشگاهی در حوزههای اجتماعی بیش از بقیه و افراد پایه اول از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده میکنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروهها و افراد دارای سطح تحصیلات پیشدانشگاهی کمتر از بقیه گروههای تحصیلی از زبان کلهری استفاده مینمایند. همچنین در حوزههای اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند. نتایج این یافته با نتایج تحقیق سعادت، مهرپور و ویسی (2008) در تناقض است. دوزبانگی و تکزبانگی را در بین گویشوران کُردی کلهری موردمطالعه قرار دادهاند؛ هدف از تحقیق انجامشده از سوی این افراد، مقایسة بین گویشوران تکزبانة فارسی و گویشوران دوزبانة فارسی کلهری از نظر موفقیت در فراگیری انگلیسی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که جنسیت رابطة چندانی با دوزبانگی در مقابل تکزبانگی ندارد. در عوض، بیشتر دانشآموزان از طبقة پایین اجتماعیـ اقتصادی بهصورت دوزبانه پرورش یافتهاند. بهعلاوه، دانشآموزان دوزبانه در یادگیری زبان انگلیسی از رقبای تکزبانه پیشی گرفتند (Saadat, Mehrpour and Weisi, 2008). همچنین نتایج این یافته همسو است با یافتههای دیوید و همکارانش (David. Ibtisam, Kaur, 2003) در مالزی انجام شد. در این حوزه زبان غالب در کل حوزهها موردبررسی قرار گرفت. اینکه آیا این گروه هنوز زبان قومی خود را حفظ کردهاند یا خیر؟ نتایج نشان داد بیش از 75 درصد از آزمودنیها زبان اولشان پنجابی و زبان اول 2/21 درصد آنها انگلیسی بود. گروه دوم بین 25-19، 35-26 سال سن داشتند. در جامعه سبک هم در حوزه خانواده هم در حوزه خارج از خانواده، نوعی تغییر از زبان قومیشان، پنجابی، به زبان انگلیسی یا آمیزهای سه زبان پنجابی، زبان انگلیسی و مالی رخ داده بود. در واقع بیشتر پاسخگویان جوان آمیزهای از سه زبان را به کار میبردند. حتی زبان غالب جوانترها و مسنترها در عبادتگاهها متفاوت بود. جوانترها بر زبان قومی خود کمتر مسلط بودند. با بالاتر رفتن سن کاربرد و میزان مهارت در زبان پنجابی بیشتر میشد. تمایز موجود در انتخاب زبان میان گروههای سنی مختلف شاهدی بر تغییر زبان بود. جوانترها تمایل به کاربرد زبان انگلیسی داشتند؛ و این زبان در گفتارشان که آمیزهای از سه زبان بههمراه کدآمیزی و کد گردانی بود، غالب شد. میزان تحصیلات نیز عامل مهمی بود. با بالا رفتن سطح تحصیلات کاربرد زبان انگلیسی افزایش مییافت. باوجود کاربرد زبان پنجابی در میان مسنترها، تمایل زوجهای جوان به زبان انگلیسی باعث شده بود که بقای این زبان به خطر بیفتد (David., Ibtisam, Kaur, 2003). همچنین این نتیجه با نتایج یافته جاکرو و ادونگو در تضاد است و علت این تضاد ممکن است مربوط به جامعه تحقیق، سال تحقیق و نوع ابزار تحقیق باشد. جاگرو و ادونگو با بررسی دادههای بهدستآمده از گفتار گویشوران مرد و زن، نتایجی را در این زمینه ارائه میدهند. این پژوهش در کشور کنیا و در بافت آفریقایی صورت گرفته است و زبانهای موردبررسی از نظر رمزگردانی انگلیسی، کیسواحیلی (Kiswahili)، شنگ (Sheng) (زبان عامیانه) و زبانهای محلی بوده است. آنها، با مقایسة دادههای حاصل از پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که گویشوران مرد کنیایی در گروههای مختلط، نسبت به زنان رمزگردانی بیشتری داشتهاند. از سه گروه مختلط، مردان در دو گروه رمزگردانی بیشتری داشتهاند؛ اما در گروههای تکجنسیتی گروه زنان نسبت به مردان رمزگردانی بیشتری داشتهاند (Jagero and Odongo, 2011: E. 40). بهطورکلی با توجه به مبانی نظری تحقیق و نتایج حاصل از این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که زبان محلی نسبت به زبان فارسی در حال زوال تدریجی است. نگرشهای منفی در میان گویشوران کردی کلهری نسبت به زبان مادریشان از یکسو و تلاش آنها در جهت دوری جستن از سوی دیگر و در نتیجه، زوال تدریجی این دسته از زبانها میشود. در اینجا، شایسته است بهمنظور عینیتر کردن موضوع بحث به دو نکته کلیدی اشاره کنیم. یکی از این عوامل صداوسیما و دیگری وزارت آموزشوپرورش است. سازمان صداوسیما و بهویژه تلویزیون که رسانهای ملی است با تولید و پخش انواع سریالها، فیلمها و سایر برنامههایی که در آنها نقشهای منفی و مضحک با فارسی آمیخته با لهجههای محلی ایفا میشود ناخواسته به زوال زبانهای محلی کشور کمک میکند، چرا که چنین برنامههایی به وجهه گویشوران زبانهای محلی آسیب میرساند. در چنین شرایطی گویشوران زبانهای اقلیت، بهویژه نوجوانان و جوانان، نسبت به خود و لهجه خود نگرش منفی خلق میکنند؛ و نتیجه آنکه این دسته از گویشوران بر اساس نگرشهای منفی ایجاد شده از بهکارگیری زبان مادری خود پرهیز میکنند. ازاینرو از صداوسیما انتظار میرود از یکسو از تولید و پخش برنامههای تلویزیونی و رادیویی که جایگاه زبانهای محلی کشور و منزلت اجتماعی گویشوران آنها و نیز وحدت ملی را تهدید میکنند قویاً خودداری کنند و از سوی دیگر، با تولید و پخش برنامههای فاخر در دو سطح ملی و استانی در جهت ایجاد نگرش مثبت نسبت به همه زبانها و گویشهای رایج در کشور و نیز گویشوران آنها گامهای مؤثرتری بردارند. وزارت آموزشوپرورش نیز با اختصاص ندادن جایگاهی برای زبانهای محلی کشور در برنامههای مدارس و تمرکز محض بر زبان فارسی ناخواسته این باور را به دانشآموزان دوزبانه غیرفارسیزبان کشور القا کرده است که زبان مادری آنها در آموزش رسمی کشور ناتوان است و ازاینرو، کاربرد آن میبایستی به بیرون از کلاس و مدرسه محدود شود. بر این اساس انتظار میرود وزارت آموزشوپرورش با بهرهگیری از تجربیات موفق کشورهای دو یا چندزبانه مشابه ایران در زمینه چگونگی استفاده از زبان مادری دانشآموزان دوزبانه در امر آموزش و نیز انجام تحقیقات کاربردی در این زمینه بستر بهرهمندی از زبانهای محلی کشور در کنار زبان فارسی در کلاسهای درس و حتی تدریس آنها را فراهم نماید. بدین شکل زبانهای محلی هم همانند زبان فارسی بااهمیت جلوه داده میشوند که این خود نگرش مثبتی را در میان دانشآموزان دوزبانه غیرفارسیزبان کشور نسبت به زبان مادریشان ایجاد میکند و در مقیاسی وسیعتر، از زوال تدریجی زبانهای محلی جلوگیری میکند. بر پایه این دو نکته، هرگونه تلاش در جهت حفظ و تقویت زبانهای محلی ایران در کنار زبان فارسی ضرورتی اجتنابناپذیر است. ازآنجاییکه هر تحقیقی، هرچند بهصورت جامع، قادر نیست به همه ابعاد موضوع نگریسته و از جنبههای مختلف به آن بپردازد؛ بنابراین پیشنهادهایی به شرح ذیل برای انجام تحقیقات بعدی برای پژوهشگران آتی ارائه میگردد: