هدف: انتظار ما از آموزش علوم انسانی در نهادهای رسمی آموزشی چون مدرسه و دانشگاه چیست؟ چه میتوان کرد تا آموزش علوم انسانی جذاب و کاربردی شود و شوق و اشتیاق دانستن و آموختن و کاربرد را برانگیزد؟ در تدریس ملاحظاتی وجود دارد: برنامه قصد شده، برنامه اجراشده و آنچه کسب شدهاند. نگارنده باتوجه به یادداشتهای خود در طول ارتباط با دانشگاهیان (دانشجو، مدرس و محققان حرفهای) و بررسی انتظارات آنان از دروس ایدههایی را با انس مداوم با موضوع و تشویق مراجعان به " تصور موقعیت مؤثر " و بیان آن در تعامل با موضوع مورد تحقیقشان بهدست آورده مطرح میکند. باورهای معرفتشناختی[1]، قابلیتهای شخصی، الگوهای ذهنی و نقشههای ذهنی-اکولوژی تدریس -را تعیین میکند. معلم تابآور، تسهیلگر و توانمندساز میتواند این موقعیت پیچیده را با همکاری یادگیرندگان مدیریت کند و بارور سازد. چنین معلمیبا درک و غنیسازی اکولوژی تدریس و علم امکان انس عمیق (حاصل تجربه زیسته و مطالعات، سرگذشتنامههای افراد صاحب نظر) را فراهم میسازد. او با ارتباطگرایی، با فهم و نقد دائم جریان تدریس و تصمیمگیری و با تاب آوری به این سه هدف نزدیک میشود: الف- استنتاجها و آموختههای دانش سازمانیافته ب- بهجت و لذت فردی ج-تعامل وکنش فرهنگی و اجتماعی و تقویت حس انسان دوستی و کمک به تکامل انسانی و معنوی