بررسی جامعه شناختی پدیده رمزگردانی دو زبانه های کردی کلهری- فارسی در دانش آموزان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه علوم پزشکی ایلام دانشکده پزشکی گروه آموزش زبان انگلیسی

2 دانشگاه علوم پزشکی ایلام

3 استادیار دانشگاه آزاد ایلام

4 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام

چکیده

هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی جامعه‌شناسی پدیده رمزگردانی دوزبانه‌های کردی فارسی بود.
روش: این پژوهش از نظر روش گردآوری داده‌ها جزء پژوهش‌های توصیفی از نوع همبستگی است؛ و براساس ماهیت جزء پژوهش‌های کاربردی محسوب می‌گردد. جامعه آماری شامل کل دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سرپل‌ذهاب در سال تحصیلی 97- 1396 است. با توجه به این‌که حجم کل جامعه آماری 3896 نفر بود؛ با استفاده از جدول مورگان 400 نفر (200 دختر؛ 200 پسر) در مقطع اول، دوم و سطح پیش‌دانشگاهی در بین دانش‌آموزان پسر و دختر به‌عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. از شیوه نمونه‌ای طبقه‌ای نسبتی بر حسب جنسیت استفاده شده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر (1980) بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از شاخص‌های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون t دو نمونه وابسته، آزمون t دو نمونه مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد کاربرد زبان فارسی در حوزه‌های خانواده، دوستی، همسایگی، اداری به‌طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر بود (00/0= p) اما کاربرد زبان فارسی در حوزه مدرسه به‌طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر بود (01/0= p). همچنین کاربرد زبان فارسی در تمام سطوح مختلف تحصیلی، دانش‌آموزان دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی بیش از بقیه و افراد پایه اول کمتر از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده می­کنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروه­ها و افراد دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی کمتر از بقیه گروه­های تحصیلی از زبان کلهری استفاده می­نمایند (209/4 =F، 000/0=p). همچنین بین کاربران زبان کلهری در دو گروه جنسی در کل حوزه­های اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند و نتایج آماری تفاوت معنی‌دار بین دو جنس را تأیید می‌کند (002/0= P).

کلیدواژه‌ها


مقدمه و بیان مسأله

زبان‌شناسان اجتماعی علاقه‌مندند بررسی کنند که چگونه اعضای هر جامعه قادر به آشکار ساختن هویت خود از طریق زبان بوده و چطور پاسخ مناسبی را در مقابل تفاوت‌های ظریف کاربردهای زبانی مرتبط با متغیرهای اجتماعی از خود نشان می‌دهند (David, Ibtisam and Kaur, 2003). هر فردی که در یک منطقه جغرافیایی واحد زندگی می‌کند، در تمامی حالات به یک نوع سخن نمی‌گوید بلکه کاربردهای خاصی از زبان، از قبیل زبان عامیانه، توسط برخی از افراد در جامعه متحمل‌تر است (Weinreich, 1953). مردمی که در یک منطقه زندگی می‌کنند و از لحاظ مقام و شأن آموزشی و اقتصادی یکسان نیستند، اغلب به‌صورت مختلف صحبت می‌کنند. در واقع، این تفاوت را به‌صورت صریح یا تلویحی به‌عنوان نشانه‌های عضویت در گروه‌های اجتماعی گوناگون یا جوامع زبانی در نظر گرفت (Bhatia and Ritchi, 2013). بنابراین جامعه دو یا چندزبانه، جامعه‌ای است که افراد آن با بیش از یک زبان ارتباط برقرار می‌کنند، البته در جوامع چندزبانه، لزوماً همه افراد دو یا چندزبانه نیستند (Wilkerson, 2012). چندزبانگی اجتماعی پدیده رایجی است و در مقیاس جهانی موقعیتی عادی تلقی می‌شود و نه استثنایی (Wei, 2001). بنابراین دوزبانگی پدیده کاملاً مشخصی نیست و چون افراد در جامعه به دلایل و در شرایط مختلف دوزبانه می‌شوند، به همین سبب عملاً دوزبانگی یا چندزبانگی در افراد و جوامع مختلف به یک شکل و به یک میزان نیست و همواره در بررسی‌ها و طبقه‌بندی‌ها، دوزبانگی به‌عنوان یک پدیده نسبی در نظر گرفته می‌شود (Weinreich and   Labovand Herzog, 1968). ازآنجاکه به لحاظ عوامل مختلف، تنوعات بی‌شماری وجود دارد، زبان نیز به‌عنوان یک پدیده اجتماعی، ثابت و بدون تنوع نیست (Kyuchukov, 2012). عواملی مانند مکان جغرافیایی، طبقه اجتماعی، جنسیت، سن، تحصیلات، موقعیت‌های ارتباطی و روابط بین فردی اقتضا می‌کند که زبان نیز در شرایط متفاوت، از تنوع و گونه‌های متفاوت برخوردار باشد (Fishman J. 1967). زبان شناسان اجتماعی پدیده برخورد زبانی را در جوامع مختلف مورد ارزیابی قرار داده‌اند. یکی از مهم‌ترین موضوعات بحث در این پژوهش نیز مسئله برخورد زبانی است. پدیده برخورد زبانی منجر به پیدایش مواردی چون دوزبانگی، چندزبانگی و دو زبانگونگی در جوامع بشری می‌شود (Poplack, 1980).). دوزبانگی به دانش و کاربرد دو زبان از سوی یک گویشور یا جمعی از گویشوران اطلاق می‌شود (Bhatia and Ritchi, 2013). از سویی دیگر، رمزگردانی[1]، و رمزآمیزی[2]، دو پدیدة رایج میان دوزبانه‌ها هستند که حاصل تعامل دو زبان در ذهن گویشور دوزبانه[3] می‌باشند و سبب کاربرد دو زبان در یک واحد گفتار یا نوشتار می‌شود؛ به‌بیان‌دیگر، رمزگردانی پدیده‌ای حاصل از دوزبانگی است (Alfonzetti, 2014). وینریش اولین تعریف از رمزگردانی را این‌گونه بیان می‌کند که افراد دوزبانه به‌صورت فردی براساس تغییرات مناسب در شرایط گفتار، از زبانی به زبان دیگر رمزگردانی می‌کنند و بنا به تعریف گامپرز، رمزگردانی، کاربرد دو یا چند زبان در گفتاری واحد است (David andIbtisam and Kaur, 2003). مطابق تعریف چان (Chan, 2004) رمزگردانی زبانی با استفاده متناوب دوزبانه‌ها از دو زبان در سطح جمله یا در سطحی فراتر ازجمله (در داخل یک پاره‌گفتار یا در طول یک محاوره زبانی) اطلاق می‌شود (Bulock and Toribio, 2009). در یک تقسیم‌بندی نسبتاً کلی، رمزگردانی زبانی را می‌توان به بین‌جمله‌ای و درون‌جمله‌ای محدود کرد (Gumperz, 1971). در رمزگردانی بین جمله‌ای، بندهای متفاوتی از دو زبان درگیر در رمزگردانی، به کار گرفته می‌شوند و هر یک از بندهای به کار گرفته‌شده نحو مربوط به خود را حفظ می‌کند؛ اما در رمزگردانی درون جمله‌ای، استفاده متناوب از دو یا چند زبان به سطحی پایین‌تر ازجمله محدود می‌شود (Guo, 2006).

    در رمزگردانی موقعیتی، تغییر زبان بیانگر تغییری است که در تعریف رویداد گفتاری، ازجمله تغییر در طرفین گفتگو و تبیین آن‌ها از حقوق و قیدوبندهای یکدیگر رخ می­دهد، مانند معلمی که با دانش­آموزان خود با لهجه یا گویش محلی صحبت می‌کنند، اما موقع تدریس از زبان رسمی استفاده می­کند (Spolsky, 1998). رمزگردانی استعاری عبارت است از تغییر زیان، به‌گونه‌ای که حاکی از تغییر در حد و حدود گفتار اصلی نباشد. در این نوع رمزگردانی طرفین گفتگو، حقوق و مقیدات خود را در عمل تغییر نمی­دهند، بلکه فقط به رابطه متفاوت دیگری که بینشان است، گریز می­زنند (Blomand Gumperz , 1972). همچنین زبان­شناسان، رمزگردانی را از لحاظ اعتبار ساختار جمله­ای آن به سه نوع فراجمله­ای[4]، بینا جمله­ای[5] و درون­جمله­ای[6] تقسیم می­کنند (Myers-Scotton, Carol, 2002). در رابطه با رمزگردانی، باید در نظر داشت که برخی افراد بین رمزگردانی درون جمله‌ای ورمزآمیزی تفاوت قائل‌اند، درصورتی‌که برخی دیگر رمزآمیزی را به‌عنوان نام دیگر برای رمزگردانی درون‌جمله‌ای و یا همان تعاریف و ویژگی‌ها به‌کاربرده‌اند (Muyesken, 2005) ازجمله افرادی که به این تفاوت اشاره کرده‌اند، هامز وبلانک (Hamers and Blanc, 2000) هستند، آن‌ها رمزآمیزی را نوعی رمزگردانی می‌دانند که در آن یک عنصر از زبان" الف" در یک گفتار از زبان " ب "قرار گرفته باشد، درحالی‌که زبان "ب"، به‌طور مشخص زبان غالب باشد ( Nilep and Chad, 2006).

    به نظر بالوک و توربین (Bullock and Toribio, 2009) مطالعه­ی عوامل مؤثر بر دوزبانه شدن افراد، رابطه­ی بین دوزبانگی فردی و دوزبانگی اجتماعی را روشن‌تر می­کند. در جوامع چندزبانه، اقلیت­های زبانی مجبورند که زبان رسمی را بیاموزند؛ اما افرادی که به زبان رسمی صحبت می‌کنند؛ لازم نیست زبان بومی را بیاموزند. این شرایط اجتماعی، افراد اقلیت­های زبانی را ملزم می­کند که ناخواسته، دوزبانه بشوند. در کشور ما نیز کودکانی که زبان مادری‌شان فارسی است، نیازی به آموختن زبان قوم­های دیگر ندارد؛ درحالی‌که اقلیت­های زبانی، برای تحصیل و برقراری ارتباط و تحقق بخشیدن به نیازهای اجتماعی‌شان، باید زبان فارسی را بیاموزند (Bullock, and Toribio 2009). رمزگردانی که در جوامع چندزبانه و چند فرهنگی به شکل گسترده‌ای کاربرد دارد، به‌واسطه تعدادی عوامل اجتماعی و زبانی تعیین می‌شود (Havardgilz, 1973). فرد دوزبانه به دلایل متعددی در طول مکالمة خود تغییر رمز می‌دهد. رمزگردانی برای دستیابی به عواملی که براساس آن‌ها افراد مسلط به دو زبان، واژه‌ها یا عبارات را در شرایط خاصی رمزگردانی می‌کنند، موردمطالعه قرار می‌گیرد (Bista, 2010). فسولد (Fasveld) چند مورد از آثار اولیه در زمینه حفظ زبان یا تغییر زبان را مطرح کرده است و فیشمن را به‌عنوان آغازگر چنین پژوهش‌هایی معرفی کرده است. . فیشمن (1967) نخستین کسی است که اصطلاح حوزه کاربرد زبان‌ها را ارائه کرد و سپس فسولد (Fasveld, 1984)  این مفهوم را بسط داد و حوزه­های کاربرد زبان را اعم از خانواده، همسایگی، دوستی، مدرسه، محیط کار، امور دولتی و امورمذهبی معرفی کرد.  فیشمن (Fishman, 1967) به مطالعه میزان پایبندی به زبان مادری در میان گروه‌های مهاجر در ایالت متحده آمریکا پرداخت. از روش تحلیل حوزه‌ای بهره گرفت و ازآن‌پس این روش الگوی رایجی در بررسی حفظ و تغییر زبان شد. در این شیوه از بررسی، با استفاده از پرسشنامه یا مصاحبه، از مخاطبان مختلف درباره موضوعات متفاوت در زمینه کاربرد زبان در موقعیت‌های گوناگون سؤال می‌شود و پاسخ‌های به‌دست‌آمده مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد. پژوهش بعد به بررسی گل (Gal, 1979) در منطقه دوزبانه ابروارت در اتریش اشاره دارد. گل در این بررسی مشاهده کرد که زبان مجاری به‌عنوان زبان بومی منطقه جای خود را به زبان آلمانی داده است. دورین (Dorian, 1981) در بررسی خود در منطقه دوزبانه سازرلند شرقی در اسکاتلند چنین یافت که زبان انگلیسی با حذف زبان گالی به‌تدریج به زبان مادری بومیان تبدیل شده است.

    پژوهش لیبرسن (Lieberson, 1972) در جامعه انگلیسی- فرانسوی‌زبان مونترال کانادا و پژوهش فسولد (Fasveld, 1981) در منطقه دوزبانه تایوس در ایالات نیومکزیکو آمریکا مواردی از حفظ زبان را نشان می‌دهند. به گفته وارداف (Wardhaugh, 1986)، در پاراگویه افراد وابسته به طبقات اجتماعی پایین‌تر، در تمامی انواع ارتباطات زبانی خود در محیط‌های روستایی از میان دوزبان گوارانی (زبان مادری تقریباً 90 درصد جمعیت پاراگویه ولی برخوردار از وجهه اجتماعی پایین) و اسپانیایی (زبان رسمی حکومت و ابزار آموزش و دارای وجهه اجتماعی بالا) زبان گوارانی را انتخاب می‌کنند. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها بر حفظ زبان مادری خود پافشاری می‌کنند. مغایر با گزارش وارداف (Wardhaugh, 1986) خیا (Xia, 1992) در مطالعه خود در زمینه حفظ زبان چینی توسط چینی‌های مهاجر در آمریکا، به این نتیجه دست یافت که چینی‌های مهاجر، با بالا بردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود و با به‌دست‌آوردن پست‌های مهم دولتی در آمریکا بر میزان وفاداری به زبان مادری‌شان افزوده‌اند و به هویت و زبان ملی خود می‌بالند. خیا این نتیجه را با نتیجه به‌دست‌آمده از پژوهش ون لانگ لی (Wen lang li, 1982) در آمریکا همسو می‌داند. مطالعه لی نشان داد چینی‌هایی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند نسبت به چینی‌های برخوردار از وضعیت اقتصادی پایین‌تر، تلاش‌های بیشتری برای حفظ زبان مادری‌شان از خود نشان می‌دهند. پارک (Park, 2007) در مطالعه خود به این نتیجه رسید که نوجوانان کره‌ای مهاجر در آمریکا زبان انگلیسی را جایگزین زبان مادری خودکرده‌اند ولی والدین آن‌ها هنوز دلبسته زبان بومی خود هستند. نتایج مطالعه مارتین (Martin, 2009) نشان می‌دهد که والدین آمریکایی عرب تبار براساس نگرش‌های مثبت نسبت به زبان بومی خود، یعنی عربی، در جهت حفظ زبان عربی، در محیط خانه تلاش‌های فراوانی از خود نشان می‌دهند. لتشولو (Letsholo, 2009) در مطالعه خود یافت که جوانان باکالانگا (Bakalanga) زبان مادری خود را کنار گذاشته‌اند و حتی با هم‌زبان‌های خود به زبان غیر مادری، یعنی ستسوانا (Setswana)، صحبت می‌کنند. تعدادی از آن‌ها هم در حضور دوستان غیربومی خود، به بیان احساسات منفی نسبت به زبان مادری خود می‌پردازند. جاگرو و ادونگو با بررسی داده‌های به‌دست‌آمده از گفتار گویشوران مرد و زن، نتایجی را در این زمینه ارائه می‌دهند. این پژوهش در کشور کنیا و در بافت آفریقایی صورت گرفته است و زبان‌های موردبررسی از نظر رمزگردانی انگلیسی، کیسواحیلی (Kiswahili)، شنگ (Sheng) (زبان عامیانه) و زبان‌های محلی بوده است. آن‌ها، با مقایسة داده‌های حاصل از پژوهش به این نتیجه رسیده‌اند که گویشوران مرد کنیایی در گروه‌های مختلط، نسبت به زنان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند. از سه گروه مختلط، مردان در دو گروه رمزگردانی بیشتری داشته‌اند؛ اما در گروه‌های تک‌جنسیتی گروه زنان نسبت به مردان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند (Jagero and Odongo, 2011). درمطالعه‌ای قوم‌نگاری از رفتار زبانی جمعیتی یکی از روستاهای نروژ که نسبتاً یکپارچه و مجزا و بدین‌ترتیب، پایدار به ‌نظر می‌رسیدند، از سوی بلوم و گامپرز (Gumperz, 1971) انجام شد. این بررسی نشان داد که تفاوت‌هایی اساسی در ارزش‌های اجتماعی بین تک‌تک ساکنان این منطقه که در محلی مشابه به‌دنیا آمده‌اند و رشد یافته‌اند، وجود دارد. پاراشر (1980 (Prasher در سال 1980 به کمک پرسشنامه کاربرد زبان را در حوزه‌های مختلف میان 350 فرد تحصیل‌کرده ساکن هندوستان بررسی کرد. وی از آزمودنی‌ها خواست تا در موقعیت‌های ذکرشده زبان مورداستفاده خود را مشخص کنند. نتایج نشان داد که حوزه خانواده، تنها حوزه‌ای بود که زبان مادری، زبان هندی، یا هر زبان دیگری به‌جز زبان انگلیسی در آن کاربرد داشت. علاوه‌بر آن در حوزه تحصیلات، کار و دولت نیز این زبان کاربرد زیادی داشت. دلیل این‌که زبان انگلیسی در حوزه‌های پایین‌تر مثل دوستان و همسایگی نیز کاربرد داشت. این بود که معمولاً دوزبانه‌های تحصیل‌کرده زبان مادری مشترکی با دوستان خود نداشتند. علاوه‌بر این، صحبت درباره موضوع‌های مربوط به حوزه‌های رسمی‌تر مثل تحصیلات، علم و تکنولوژی باعث می‌شد از زبان انگلیسی استفاده کنند (Fasveld, 1984). تحقیق دیگری توسط دیوید و همکارانش (David., Ibtisam, Kaur, 2003) در مالزی انجام شد. در این حوزه زبان غالب در کل حوزه‌ها موردبررسی قرار گرفت. این‌که آیا این گروه هنوز زبان قومی خود را حفظ کرده‌اند یا خیر؟ نتایج نشان داد بیش از 75 درصد از آزمودنی‌ها زبان اولشان پنجابی و زبان اول 2/21 درصد آن‌ها انگلیسی بود. گروه دوم بین 25-19، 35-26 سال سن داشتند. در جامعه سبک هم در حوزه خانواده هم در حوزه خارج از خانواده، نوعی تغییر از زبان قومی‌شان، پنجابی، به زبان انگلیسی یا آمیزه‌ای سه زبان پنجابی، زبان انگلیسی و مالی رخ داده بود. در واقع بیشتر پاسخگویان جوان آمیزه‌ای از سه زبان را به‌کار می‌بردند. حتی زبان غالب جوان‌ترها و مسن‌ترها در عبادتگاه‌ها متفاوت بود. جوان‌ترها بر زبان قومی خود کمتر مسلط بودند. با بالاتر رفتن سن کاربرد و میزان مهارت در زبان پنجابی بیشتر می‌شد. تمایز موجود در انتخاب زبان میان گروه‌های سنی مختلف شاهدی بر تغییر زبان بود. جوان‌ترها تمایل به کاربرد زبان انگلیسی داشتند؛ و این زبان در گفتارشان که آمیزه‌ای از سه زبان به همراه کد آمیزی و کد گردانی بود، غالب شد. میزان تحصیلات نیز عامل مهمی بود. با بالا رفتن سطح تحصیلات کاربرد زبان انگلیسی افزایش می‌یافت. باوجود کاربرد زبان پنجابی در میان مسن‌ترها، تمایل زوج‌های جوان به زبان انگلیسی باعث شده بود که بقای این زبان به خطر بیفتد (David., Ibtisam, Kaur, 2003). وارداف (Wardhaugh, 2004) در پژوهشی که در سال 2004 انجام داده است، نمونه‌ای از گفتار یک گویشور پورتوریکویی ساکن در نیویورک را موردبررسی قرار داده است. نتایج نشان داد که دوزبانه‌های پورتوریکویی اغلب برای نشان دادن وحدت و همبستگی تغییر رمز می‌دهند و این نوع از آمیزش دو زبان در میان پورتوریکویی‌های اهل نیویورک به‌عنوان هنجار تلقی می‌شود. هر چند گویشوران پورتوریکویی به هنگام مکالمه با دوستان و آشنایان از آمیزش دو زبان استفاده می‌کنند، در هنگام مخاطب قرار دادن یک فرد انگلیسی‌زبان تک‌زبانه حتماً به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند. هپتور Habtoor, 2012)) در مطالعه خود چنین یافت که در بین نوجوانان تیگرینایی زبان (Tigrinya-speaking) در عربستان سعودی، استفاده از زبان مادری، به نفع زبان عربی کمتر می‌شود و در واقع با افزایش مهارت زبانی نوجوانان در زبان عربی، گرایش آن‌ها به حفظ زبان مادری کمتر می‌شود. سعادت، مهرپور و ویسی دوزبانگی و تک‌زبانگی را در بین گویشوران کُردی کلهری موردمطالعه قرار داده‌اند؛ هدف از تحقیق انجام‌شده از سوی این افراد، مقایسة بین گویشوران تک‌زبانة فارسی و گویشوران دوزبانة فارسی کلهری از نظر موفقیت در فراگیری انگلیسی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که جنسیت رابطة چندانی با دوزبانگی در مقابل تک‌زبانگی ندارد. در عوض، بیشتر دانش‌آموزان از طبقة پایین اجتماعی‌ـ اقتصادی به‌صورت دوزبانه پرورش یافته‌اند. به‌علاوه، دانش‌آموزان دوزبانه در یادگیری زبان انگلیسی از رقبای تک‌زبانه پیشی گرفتند (Saadat, Mehrpour and Weisi, 2008). نامعی (2012) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که ایرانیان مهاجر در سوئد به‌منظور دست یافتن به همان سطح زندگی که قبل از مهاجرت از آن برخوردار بودند و نیز برای کمک به فرزندانشان در امر تحصیل و فراهم کردن شرایط مناسب زندگی برای آن‌ها، به‌سمت زبان اکثریت، یعنی زبان سوئدی، سوق می‌یابند و به‌دنبال حفظ زبان مادری خود نیستند. سلیمی وضعیت دوزبانگی زبان‌های فارسی و ترکی دانش‌آموزان دبیرستانی شهر بجنورد را مطالعه کرده است. سلیمی بیان می‌دارد که گویا نوعی تغییر زبانی در این شهر در حال وقوع است، به‌ویژه نسل جوان تمایلی به کاربرد زبان ترکی ندارند. نتیجه حاصل این بوده است که زبان غالب در دو حوزة خانواده و مدرسه، فارسی است و کاربرد این زبان در محیط مدرسه در دختران و پسران یکسان است. در محیط خانه نیز رابطة معناداری بین جنسیت و کاربرد زبانی وجود ندارد و به‌طورکلی، در بجنورد نیز نوعی تغییر زبانی در حال روی دادن است و زبان فارسی جایگزین زبان ترکی شده است (سلیمی، 1388). با توجه به نتایج حاصل از تحقیقات انجام‌شده در داخل و خارج از کشور می‌توان چنین استنباط نمود که در کشورهای دو/ چندزبانه‌ای که در آن‌ها تنها یک‌زبان به‌عنوان زبان رسمی نقش‌آفرینی می‌کند، دوزبانه‌هایی که زبان مادری‌شان زبان غیررسمی است ناگزیرند برای دستیابی به اهداف مختلف، زبان رسمی کشورشان را به‌عنوان زبان دوم خود یاد بگیرند. در چنین شرایطی است که امکان وقوع دو پدیده متقابل "حفظ زبان مادری"  یا " تغییر زبان مادری"  پیش می‌آید. به بیانی ساده‌تر، گویشوران زبان‌های اقلیت و غیررسمی بر اساس انتخاب یا عدم انتخاب زبان مادری در موقعیت‌های ارتباطی مختلف، در یک دوره زمانی بلندمدت در جهت حفظ یا تغییر زبان مادری خود گام برمی‌دارند؛ بنابراین "انتخاب زبان" عاملی تعیین‌کننده در حفظ یا تغییر زبان مادری است. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران علاوه‌بر جمعیت فارسی‌زبان، گروه‌های قومی دیگری نیز وجود دارند که در مکالمات داخلی خود به زبان قومی خویش صحبت می­کنند؛ که کردزبانان یکی از این گروه‌های قومی می‌باشند که بر اثر افزایش ارتباطات و تبدیل زبان فارسی به زبان مشترک اقوام مختلف این‌گونه افراد دوزبانه یا چندزبانه هستند. از نظر چگونگی وضعیت دوزبانی اکثر این اقوام مراحل دوزبانی غیرکامل و دوزبانی تک‌سوادی را پشت سر گذاشته و به‌خصوص در مورد نسل جدید به حالت دوزبانی کامل رسیده‌اند. بااین‌همه دوزبانی اینان حتی بیشتر از حالت وجود همزمان فارسی استاندارد با یک گویش یا زبان محلی، جنبه دوزبانگونگی پیدا کرده است و درحالی‌که زبان مادری در حوزه­هایی از قبیل خانه و مکالمات دوستانه با افراد متعلق به گروه­های قومی و زبانی خود مورد استفاده قرار می­گیرد. زبان فارسی نیز در حوزه­هایی از قبیل موقعیت­های اداری و آموزشی به‌کار می­رود. علاوه‌بر مبنا قرار دادن نظریه دو زبانگونگی بسط یافته فیشمن، برای نظم‌بخشی به داده­های تحقیق از تحلیل حوزه­ای وی نیز سود برده­ایم. همچنین باید توجه داشت که در اغلب موارد تغییر زبان‌ها، این زبان گروه کوچک‌تر است که جای خود را به زبان گروه بزرگ‌تر می‌دهد. البته فسولد خاطرنشان می‌سازد که جوامع زبانی را می‌توان یافت که با وجود عوامل یاد شده، زبان خود را حفظ کرده‌اند (Fasveld, 1984). مسئله مهمی که در ذهن محققین این مطالعه مطرح شد آن است که برخی از والدین دوزبانه دست‌کم بر اساس مشاهدات شخصی نگارندگان این سطور گرایش به آموزش زبان فارسی به فرزندان خود در محیط خانه دارند که این را می‌توان از نشانه‌های تغییر زبان مادری فرزندان یاد شده دانست. لذا زبانی که در حوزه خانواده به‌کار نمی‌رود در مقایسه با زبانی که در خوزه خانواده کاربرد دارد از شانس کمتری برای بقا برخوردار است. همچنین نگرش‌های منفی در میان گویشوران کردی کلهری نسبت به زبان مادری‌شان از یک‌سو و تلاش آن‌ها در جهت دوری جستن از سوی دیگر و در نتیجه، زوال تدریجی این دسته از زبان‌ها می‌شود. لذا این مطالعه پوششی در ارزیابی حیات و پویایی زبان کلهری است. ازاین‌رو هر اقدامی که بتواند موجب نگرش مثبت افراد یک جامعه زبانی شود ارزشمند است. همچنین با توجه به این امر مهم که خصیصه‌های جمعیت­شناختی و همچنین نگرش افراد نسبت به زبان مادری‌شان، در زمینه رمزگردانی بسیار حائز اهمیت به نظر می­رسند و در مطالعات صورت گرفته به این مقوله کمتر پرداخته شده، ازاین‌رو بررسی نحوه تأثیرگذاری هر یک از خصیصه­ها می­تواند به شناسایی عوامل مؤثر بر میزان رمزگردانی در بین گویشوران کردی کلهری و فارسی کمک کند. ازجمله فواید این پژوهش می­توان به این موارد اشاره کرد: آشنا ساختن گویشوران با واقعیت‌های موجود و آگاهـی دادن در مورد پیامدها و عواقب ادامه یافتن روند موجود، تهیه اطلاعات برای مسئولین و دست‌اندرکاران  امور فرهنـگی منطقه  و ترغیب آن‌ها برای تلاش در جهت حفظ و بقای این زبان، به‌کارگیری اطلاعات فراهم آمده برای هرگونه برنامه‌ریزی در جهت تغییـر وضع موجـود، ایجاد زمینه و انگیزه لازم برای پژوهشگران  اجتماعی جهت روی آوردن به مطالعه اجتماعی زبان کلهری، ترغیب زبان­شناسان در جهت مطالعه ساختار و واژگان این زبان و ثبت و ضبط واژه­ها، اصطلاحات و ویژگی­هـای منحصربه‌فرد این زبان که در صـورت نابودی آن ممکن است برای همیشه از دست برود.همچنین نتایج این مطالعه می‌تواند به کارآمدتر کردن روش‌های تدریس معلمان در کلاس‌های دوزبانه کمک نماید و سیاستگزاران و طراحان آموزشی را در جهت‌دهی و توسعه سیاست‌های آموزشی در جهت حفظ و تقویت زبان‌های محلی کشور که بی‌تردید بخشی از سرمایه‌های ملی محسوب می‌شود یاری رساند. در این تحقیق با استفاده از دیدگاه فسولد (Fasveld, 1984) و پاراشر (1980)، پدیده دوزبانگونگی را در دو حوزه غیررسمی (خانواده‌دوستی و همسایگی) و حوزه رسمی (اداری و آموزشی) با در نظر گرفتن تأثیر عوامل جنس، سطح تحصیلات را بر کاربرد دو زبان فارسی و کلهری در بین دانش‌آموزان شهرستان سرپل‌ذهاب موردبررسی قرار خواهیم داد.

 

روش‌شناسی پژوهش

این پژوهش از نظر روش گردآوری داده‌ها جزء پژوهش‌های توصیفی و از نوع همبستگی است؛ و براساس ماهیت جزء پژوهش‌های کاربردی محسوب می‌شود. جامعه آماری شامل کل دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم پایه اول و دوم و پیش‌دانشگاهی شهرستان سرپل‌ذهاب در سال تحصیلی 97-1396 است. با توجه به این‌که حجم کل جامعه آماری 3896 نفر بود؛ با استفاده از جدول مورگان 400 نفر (200 دختر؛ 200 پسر) در مقطع اول، دوم و سطح پیش‌دانشگاهی در بین دانش‌آموزان پسر و دختر به‌عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. از شیوه نمونه‌ای طبقه‌ای نسبتی بر حسب جنسیت استفاده شده است. لازم به توضیح است خود محقق مشغول به تدریس در این پایه‌های تحصیلی است. در انتخاب این دانش‌آموزان مبنا بر این قرار گرفت که حداقل یکی از والدین این دانش‌آموزان کردزبان باشد. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر (1980) بود. در این مطالعه، پرسشنامه­ای براساس الگوی پژوهشی پاراشر (1980) با در نظر گرفتن گروه سنی پرسش­شوندگان تنظیم شد و از آزمودنی‌ها خواسته شد تا در موقعیت‌های ذکر شده زبان مورداستفاده خود را در پنج حوزۀ خانواده، دوستی، همسایگی، مدرسه و ادارات، مشخص کنند که به ترتیب از غیررسمی به رسمی طبقه­بندی شده­اند. در بررسی عملکرد حوزه­ها در استفاده از زبان، سؤالاتی در هریک از زیر حوزه­ها مطرح شد. پس از نظرخواهی از افراد از طریق پرسشنامه، تجزیه‌وتحلیل زبانی پاسخ سؤالات در هریک از حوزه­ها و زیر حوزه­ها انجام گرفت تا وضع جامعه­های مورد آزمون در هر یک از زبان­های موردتحقیق مشخص شده و در نهایت وضعیت زبانی کل حوزه­ها روشن گردد. این روش بررسی، به تحلیل حوزه­ای زبان معروف است. سؤالات در 5 حوزۀ مورداشاره با پاسخ­های سه­گزینه­ای، شامل گویش کلهری، زبان فارسی و هر دو بود. گزینۀ هردو نشان می­دهد که پرسش­شونده­ها از هردو زبان فارسی و کلهری در مکالمات آن حوزه، با مخاطبانشان استفاده می­کنند. جهت بررسی روایی آزمون پاراشر از نظر 5 نفر از دبیران زبان انگلیسی دوره متوسطه دوم استفاده شد؛ که پس از مطالعه و بررسی آزمون روایی صوری آزمون مورد تأیید قرار گرفت. ضریب اعتبار کل پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 است که حاکی از پایایی مناسب این ابزار است.

 

یافته‌ها پژوهش

کاربرد زبان در پنج حوزه

قبل از بررسی هر یک از حوزه­های پنج‌گانه باید به مفاهیم مرتبط که در منابع مختلف بدان اشاره شده است، بپردازیم.

کاربرد زبان در حوزۀ خانواده

حوزۀ خانواده به‌عنوان حوزۀ خصوصی، مهم­ترین پایگاه زبان محسوب می­شود که در همۀ پژوهش­های مربوط به زبان، موردبررسی و ارزیابی قرار می­گیرد. تغییرات زبانی خانواده، در سایر حوزه­ها تأثیر می­گذارد. زمانی‌که زبان در عرصۀ رقابت­های زبانی حذف شود، حوزۀ خانواده باید به‌عنوان اصلی­ترین پایگاه به وظایف خود عمل کند؛ در غیر این صورت، زبان قادر به ادامۀ حیات نخواهد بود و می­میرد (1984: Fasveld). نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه در حوزۀ خانواده به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت در جدول 1 آمده است.

جدول (1): کاربرد زبان در حوزۀ خانواده به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسی

مخاطبان

پسرانه

دخترانه

مجموع

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

پایه اول

پدربزرگ و مادربزرگ

13

49

11

5

59

9

18

108

20

والدین

11

48

13

1

65

5

12

113

18

برادران و خواهران

6

58

8

1

68

2

7

126

10

بستگان

6

54

10

1

64

7

7

118

17

مجموع

36

209

42

8

256

23

44

465

65

پایه دوم

پدربزرگ و مادربزرگ

15

45

14

5

56

10

20

101

24­­­

والدین

11

47

13

5

60

8

16

107

21

برادران و خواهران

7

43

11

6

65

8

13

108

19

بستگان

7

43

13

4

65

7

11

108

20

مجموع

40

178

51

20

246

33

60

424

84

پیش‌دانشگاهی

پدربزرگ و مادربزرگ

37

138

38

19

160

24

56

298

62

والدین

27

141

42

10

163

24

37

304

66

برادران و خواهران

22

161

27

8

190

16

30

351

43

بستگان

14

8

11

5

47

14

19

55

25

مجموع

100

448

118

42

560

78

142

1008

196

مجموع

پدربزرگ و مادربزرگ

65

232

63

29

275

43

94

507

106

والدین

49

106

68

16

288

37

65

394

105

برادران و خواهران

35

262

46

15

323

26

50

585

72

بستگان

27

105

34

10

176

28

37

281

62

مجموع

176

705

211

70

1062

134

246

1767

345

                       

 

   نتیجۀ جدول 1 در کل جامعۀ مورد آزمون نشان داده شده است. همان‌طور که در جدول مشاهده می­شود. بیش از 70 درصد پاسخ­دهنده­ها در حوزۀ خانواده با مخاطبان خود به زبان فارسی صحبت می­کنند. حدود 72 درصد از آن‌ها با اجداد خود به زبان کلهری سخن می­گویند و در گفتگو با بچه­های خانواده، این میزان افزایش یافته به 85 درصد می­رسد که نشان­دهندۀ تغییر زبانی بین نسل­ها است. 12 درصد از پاسخ­دهنده­ها با اجداد خود به گویش فارسی صحبت می­کنند که این میزان وقتی مخاطب از نسل جوان­تر باشد به 5 درصد می­رسد. مخاطبانی که به هردو زبان سخن می­گویند نسبت به کسانی که فقط از کلهری استفاده می­کنند بیشتر هستند. این میزان وقتی پدربزرگ­ها و مادربزرگ‌ها و والدین مخاطب باشند، 16 درصد و وقتی خواهران و برادران مخاطب باشند، حدود 9 درصد است و در مواجهه با بستگان پدر و مادری به 15 درصد می­رسد. به‌طورکلی، تغییر زبان در بین نسل­ها بسیار مشهود است و این نشان می­دهد که در جامعۀ موردبررسی (دانش­آموزان دختر و پسر) طی دو نسل در حوزۀ خانواده؛ یعنی از پدربزرگ و مادربزرگ به نوه­ها میزان کاربرد گویش کلهری کمتر می­شود. با تو جه به جدول 1 میزان کاربرد اندک کلهری حتی وقتی مخاطبان از نسل گذشته هستند، نشان‌دهندۀ آن است که زبان فارسی در حوزۀ خانواده که خصوصی­ترین حوزه به‌حساب می­آید، جانشین گویش کلهری شده است.

 

کاربرد زبان در حوزۀ مدرسه

جدول 2 کاربرد زبان در حوزۀ آموزش یا مدرسه را به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت نشان می­دهد. همان­گونه که از جدول 2 مشاهده می­شود، در محیط آموزشی و کاملاً رسمی با مخاطب رسمی غالباً زبان رسمی فارسی کاربرد دارد و از گویش کلهری استفاده نمی­شود؛ به‌طوری‌که 96 درصد از پاسخ‌دهنده­ها در کلاس با معلمان خود به فارسی صحبت می­کنند و 3 درصد از هر دو زبان فارسی و کلهری استفاده می­نمایند که ممکن است این امر به دلایل آموزشی و برقراری ارتباط بهتر از سوی معلمان و دانش­آموزان باشد. در یک محیط غیررسمی (مانند خارج از کلاس درس) و با مخاطب رسمی (معلم) به‌کارگیری گویش کلهری به 1 درصد می­رسد. این امر نشان‌دهندۀ آن است که در محیط رسمی مدرسه و با معلم که مخاطب رسمی است، کلهری کاربرد چندانی ندارد. درحالی‌که در محیط رسمی (مانند کلاس درس) با مخاطب غیررسمی (مانند دوستان و هم­کلاسی­ها) یا با مخاطب در محیط غیررسمی (مانند هم­کلاسی­ها خارج از کلاس درس)، استفاده از کلهری تا حدی بیشتر می­شود و به 5 درصد می­رسد )به‌کارگیری هر دو زبان فارسی و کلهری به‌تناسب، بیشتر از به‌کارگیری کلهری در محیط مدرسه و با مخاطبان غیررسمی است. این مقدار در حوزۀ آموزشی به‌طور متوسط 21 درصد است که نشان­دهندۀ کاربرد بیشتر آن از کلهری در محیط غیررسمی است.

 

جدول (3): کاربرد زبان در حوزۀ مدرسه به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت

مخاطبان

پسرانه

دخترانه

مجموع

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

پایه اول

با معلم در کلاس درس

0

80

4

0

72

2

0

152

6

با معلم خارج از کلاس

3

69

4

0

71

2

3

140

6

با دوستان در کلاس

8

49

21

2

69

6

10

118

27

با دوستان خارج از کلاس

7

48

22

4

63

11

11

111

33

مجموع

18

246

51

6

275

21

24

521

72

پایه دوم

با معلم در کلاس درس

2

68

5

1

75

0

3

143

5

با معلم خارج از کلاس

2

65

4

2

76

2

4

141

6

با دوستان در کلاس

6

47

25

2

68

7

8

115

32

با دوستان خارج از کلاس

6

49

21

1

63

12

7

112

33

مجموع

16

229

55

6

282

21

22

511

76

دوره پیش‌دانشگاهی

با معلم در کلاس درس

0

58

5

0

62

5

0

120

10

با معلم خارج از کلاس

6

34

26

0

57

10

6

91

36

با دوستان در کلاس

6

35

25

2

56

8

8

91

33

با دوستان خارج از کلاس

6

33

27

1

55

10

7

88

37

مجموع

18

160

83

3

230

33

21

390

116

مجموع

با معلم در کلاس درس

2

206

14

1

209

7

3

415

21

با معلم خارج از کلاس

11

168

34

2

204

14

13

372

48

با دوستان در کلاس

20

131

71

6

193

21

26

324

92

با دوستان خارج از کلاس

19

130

70

6

181

33

25

311

103

مجموع

52

635

189

15

787

75

67

1422

264

 

کاربرد زبان در حوزۀ دوستی

جدول 4 کاربرد زبان در حوزۀ غیررسمی دوستی را به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت موردمطالعه قرار می­­دهد و همان­طوری که در جدول 4 دیده می­شود در مواجهه با مخاطبان همسال خود در موقعیت­های گوناگون رسمی و غیررسمی مانند مدرسه، خیابان و جشن­های خانوادگی عمدتاً (به‌طور متوسط 83 درصد) از زبان فارسی استفاده می­کنند و فقط 14 درصد از پرسش­شوندگان در استفاده از گویش کلهری احساس همدلی بیشتری با دوستانشان دارند و 22 درصد به هر دو زبان فارسی و کلهری با دوستان و همسالانشان حس همدلی دارند. این در حالی است که فقط 5 درصد به گویش کلهری و 18 درصد در مواجهه با دوستان، چه در خیابان و چه در اجتماعات خانوادگی به هر دو زبان فارسی و کلهری صحبت می­کنند. نمودار کاربرد زبان را در حوزۀ دوستی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت نشان می­دهد.

 

جدول (4): کاربرد زبان در حوزۀ دوستی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت

مخاطبان و مکان

پایه

پسرانه

دخترانه

مجموع

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

پایه اول

همدلی با دوستان

18

37

21

5

57

14

23

94

35

با دوستان نزدیک در مدرسه

5

45

25

3

64

9

8

109

34

با دوستان نزدیک در خیابان

11

45

20

1

68

7

12

113

27

با دوستان نزدیک در جشن­ها

8

56

12

1

69

6

9

125

18

مجموع

42

183

78

10

258

36

52

441

114

پایه دوم

همدلی با دوستان

12

44

20

6

55

16

18

99

36

با دوستان نزدیک در مدرسه

2

51

23

4

62

10

6

113

33

با دوستان نزدیک در خیابان

8

49

20

1

70

6

9

119

26

با دوستان نزدیک در جشن­ها

6

57

12

1

66

5

7

123

17

مجموع

28

201

75

12

253

37

40

454

112

پیش‌دانشگاهی

همدلی با دوستان

16

35

16

8

47

10

24

82

26

با دوستان نزدیک در مدرسه

4

40

22

3

52

10

7

92

32

با دوستان نزدیک در خیابان

7

41

18

1

60

6

8

101

24

با دوستان نزدیک در جشن­ها

5

52

7

2

61

4

7

113

11

مجموع

32

168

63

14

220

30

46

388

93

مجموع

همدلی با دوستان

46

116

57

19

159

40

65

275

97

با دوستان نزدیک در مدرسه

11

136

70

10

178

29

21

314

99

با دوستان نزدیک در خیابان

26

135

58

3

198

19

29

327

77

با دوستان نزدیک در جشن­ها

19

165

31

4

196

15

23

361

46

مجموع

102

552

216

36

731

103

138

1277

319

 

جدول (5): کاربرد زبان در حوزۀ همسایگی به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت

مخاطبان و مکان

پایه

پسرانه

دخترانه

مجموع

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

پایه اول

با همسایه نزدیک

7

59

9

2

65

8

9

124

17

با افراد محله

8

60

8

2

74

2

10

134

10

با مغازه­داران کلهر زبان محله

12

47

17

1

71

3

13

118

20

با مغازه­دارن غیرکلهر زبان

9

56

11

4

62

10

13

118

21

مجموع

36

222

45

9

272

23

45

494

68

پایه دوم

با همسایه نزدیک

9

56

11

5

62

10

14

118

21

با افراد محله

6

58

12

4

69

6

10

127

18

با مغازه­داران کلهر زبان محله

13

47

16

4

66

6

17

113

22

با مغازه­دارن غیرکلهر

3

65

7

2

76

2

5

141

9

مجموع

31

226

46

15

273

24

46

499

70

دوره پیش‌دانشگاهی

با همسایه نزدیک

8

46

11

9

52

4

17

98

15

با افراد محله

9

50

8

3

56

7

12

106

15

با مغازه­داران کلهر زبان محله

13

42

11

3

56

7

16

98

18

با مغازه­دارن غیرکلهر

3

53

9

1

63

2

4

116

11

مجموع

33

191

39

16

227

20

49

418

59

مجموع

با همسایه نزدیک

24

161

31

16

179

22

40

340

53

با افراد محله

23

168

28

9

199

15

32

367

43

با مغازه­داران کلهر محله

38

136

44

8

193

16

46

329

60

با مغازه­دارن غیرکلهر

15

174

27

7

201

14

22

375

41

مجموع

100

639

130

40

772

67

140

1411

197

 

کاربرد زبان در حوزۀ همسایگی

نتایج نظرخواهی از پرسش­شونده­ها در مورداستفاده از زبان در حوزۀ همسایگی، به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت، در جدول 6 آمده است. درصد استفاده از گویش کلهری با همسایگان نزدیک (9 درصد)، مغازه­داران کردزبان (10 درصد) و افراد ناآشنا در محله (6 درصد) می­رسد. کمتر از 2 درصد افراد با مخاطبان خود (مغازه­داران غیر کلهر در همسایگی) به زبانی صحبت می­کنند که مخاطبان، آن زبان را متوجه نمی­شوند. در حوزۀ همسایگی نیز مانند دیگر حوزه­ها نسبت کسانی که با مخاطبان خود به هر دو زبان صحبت می­کنند بیشتر از کسانی است که فقط از کلهری استفاده می­کنند. در مجموع اگرچه در حوزۀ همسایگی بیشترین مقدار به‌کارگیری گویش کردی کلهری وجود دارد، این مقدار در مقابل کاربرد زبان فارسی (یعنی کاربرد 90 درصدی زبان فارسی) در این حوزه بسیار ناچیز است.

 

کاربرد زبان در حوزۀ اداری

نتایج نظرخواهی از پرسش­شونده­ها در مورداستفاده از زبان در حوزۀ اداری به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت در جدول 7 آمده است. با توجه به جدول این حوزه، کاربرد زبان در حوزۀ ادارات که یک حوزۀ رسمی است، چه به‌طور مجزا و چه همراه با زبان فارسی، کمتر از دیگر حوزه­هاست. مقدار به‌کارگیری زبان رسمی یا فارسی در هر سه موقعیت ادارات محل، شهرستان و استان بیش از 91 درصد است؛ بنابراین هرچه از حوزه­های غیررسمی دورتر می­شویم و به مکان­های عمومی­تر و رسمی­تر می­رویم، استفاده از گویش کلهری کاهش می­یابد (حداقل 3 درصد و حداکثر 4 درصد) و برعکس استفاده از زبان فارسی و رسمی افزایش می­یابد.

 

جدول (8): کاربرد زبان در حوزۀ اداری به تفکیک پایۀ تحصیلی و جنسیت

مخاطب و مکان

پسرانه

دخترانه

مجموع

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

کلهری

فارسی

هردو

سال اول

سازمان­ها ادارات محل

2

66

5

2

70

4

4

136

9

سازمان‌ها و ادارات شهرستان

4

68

4

4

66

6

8

134

10

سازمان­ها و ادارات استان

4

68

3

1

68

4

5

136

7

مجموع

10

202

12

7

204

14

17

406

26

سال دوم

سازمان­ها و ادارات محل

4

67

4

2

71

3

6

138

7

سازمان­ها و ادارات شهرستان

4

67

5

1

72

3

5

139

8

سازمان­ها و ادارات استان

4

67

5

2

67

5

6

134

10

مجموع

12

201

14

5

210

11

17

411

25

دوره پیش‌دانشگاهی

سازمان­ها وادارات محل

4

54

8

3

58

3

7

112

11

سازمان­ها و ادارات شهرستان

3

58

5

3

57

6

6

115

11

سازمان­ها و ادارات استان

2

59

5

3

57

6

5

116

11

مجموع

9

171

18

9

172

15

18

343

33

 

آزمون حوزه‌های پنج‌گانه

بررسی داده‌های به‌دست‌آمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر 05/4 بوده است درحالی‌که میانگین کاربرد زبان فارسی 35/15 گزارش شده است (جدول 8).

جدول (8): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه خانواده

کاربرد زبان

 

تعداد

 

میانگین

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

t

p

کلهری

 

400

 

05/4

 

02/4

 

28/26-

00/0

فارسی

 

400

 

35/15

 

87/3

 

 

    با توجه به نتایج آزمون t دونمونه وابسته در جدول 8، فرض برابری میانگین‌ها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه خانواده با توجه به p مقدار به‌دست‌آمده (00/0= p) با اطمینان 95 درصد رد می‌شود؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه خانواده به‌طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.

    بررسی داده‌های به‌دست‌آمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد فارسی برابر با 29/10 بوده است درحالی‌که میانگین کاربرد زبان کردی کلهری 36/8 گزارش شده است (جدول 9).

 

جدول (9): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه مدرسه

کاربرد زبان

 

تعداد

 

میانگین

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

t

p

فارسی

 

400

 

29/10

 

83/3

 

28/27

01/0

کردی کلهری

 

400

 

36/8

 

56/2

 

 

    با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 9، فرض برابری میانگین‌ها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه مدرسه با توجه به p مقدار به‌دست‌آمده (01/0= p) با اطمینان 95 درصد تائید می‌شود؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه مدرسه به‌طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.

   بررسی داده‌های به‌دست‌آمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر 05/5 بوده است درحالی‌که میانگین کاربرد زبان کردی فارسی 39/16 گزارش شده است (جدول 10).

جدول (10): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه دوستی

کاربرد زبان

 

تعداد

 

میانگین

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

t

p

کلهری

 

400

 

05/5

 

08/4

 

28/19-

00/0

فارسی

 

400

 

39/16

 

94/3

 

 

    با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 11، فرض برابری میانگین‌ها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار به‌دست‌آمده (00/0=­p) با اطمینان 95 درصد رد می‌شود؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه دوستی به‌طور محسوسی از زبان کلهری بیشتر است. این حوزه هم جز موارد غیررسمی است که فارسی دارای کاربرد بالایی است.

بررسی داده‌های به‌دست‌آمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد کلهری برابر با 7/3 بوده است. درحالی‌که میانگین کاربرد زبان فارسی 51/3 گزارش شده است (جدول 11).

 

جدول (11): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه همسایگی

کاربرد زبان

 

تعداد

 

میانگین

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

t

p

کلهری

 

400

 

7/3

 

16/0

 

28/29-

00/0

فارسی

 

400

 

51/3

 

15/0

 

 

    با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 11، فرض برابری میانگین‌ها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار به‌دست‌آمده (00/0=p) با اطمینان 95 درصد رد می‌شود؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه همسایگی به‌طور محسوسی از زبان کلهری بیشتر است.

    بررسی داده‌های به‌دست‌آمده حاکی از آن است که میانگین کاربرد فارسی برابر با 26/11 بوده است درحالی‌که میانگین کاربرد زبان کردی کلهری 39/8 گزارش شده است (جدول 12).

 

جدول (12): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی با کردی کلهری در حوزه اداری

کاربرد زبان

 

تعداد

 

میانگین

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

t

p

فارسی

 

400

 

26/11

 

88/3

 

31/17

01/0

کردی کلهری

 

400

 

39/8

 

59/2

 

    با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه وابسته در جدول 13، فرض برابری میانگین‌ها بین کاربرد زبان فارسی با کلهری در حوزه دوستی با توجه به p مقدار به‌دست‌آمده (01/0=­p) با اطمینان 95 درصد تائید می‌شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت کاربرد زبان فارسی در حوزه اداری به‌طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر است.

 

مقایسه میانگین کاربرد دو زبان در سطوح مختلف تحصیلی

 

جدول (13): تحلیل واریانس تأثیر سطوح تحصیلی بر کاربرد زبان فارسی و کلهری در حوزه­های اجتماعی

متغیرها

 

منبع تغییرات

 

مجموع مجذورات

 

درجه آزادی

 

میانگین مربعات

 

F مقدار

 

سطح معناداری

فارسی

 

واریانس بین گروهی

 

713/12463

 

7

 

530/1780

 

209/4

 

000/0

 

واریانس درون‌گروهی

 

184/165847

 

392

 

080/423

 

 

 

کل

 

898/178310

 

399

 

-

 

 

کلهری

 

واریانس بین گروهی

 

713/11475

 

7

 

388/1639

 

156/4

 

000/0

 

واریانس درون‌گروهی

 

997/154642

 

392

 

497/394

 

 

 

کل

 

710/166118

 

399

 

-

 

 

 

    با توجه به نتایج به‌دست‌آمده در جدول 13، فرض برابری میانگین­های کاربرد زبان فارسی در تمام سطوح مختلف تحصیلی در حوزه­های اجتماعی با توجه به مقدار آزمون F برابر با 209/4 و p- مقدار به‌دست‌آمده (000/0=p) نشان می‌دهد در مورد زبان کلهری نیز فرض برابری میانگین­های کاربرد زبان کلهری در تمام سطوح مختلف تحصیلی در حوزه­های اجتماعی با توجه به مقدار آزمون F که برابر 156/4 است و همچنین سطح معناداری (000/0= p) می‌توان گفت که افراد دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی در حوزه­های اجتماعی بیش از بقیه و افراد پایه اول کمتر از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده می­کنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروه­ها و افراد دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی کمتر از بقیه گروه­های تحصیلی از زبان کلهری استفاده می­نمایند.

 

مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی و کلهری از طرف دو گروه جنسیتی

 

جدول (14): مقایسه میانگین کاربرد زبان فارسی و کلهری در دو گروه جنسی در حوزه­های اجتماعی

کاربرد زبان

 

جنسیت

 

میانگین

 

انحراف معیار

 

خطای انحراف میانگین

 

آزمون آماری

 

 

 

 

 

t

P

فارسی

 

دختر

 

48/35

 

304/20

 

46/1

 

22/3

001/0

 

پسر

 

75/28

 

459/21

 

53/1

 

کلهری

 

دختر

 

10/76

 

907/19

 

43/1

 

182/3

002/0

 

پسر

 

52/82

 

436/20

 

45/1

 

 

    با توجه به نتایج آزمون t دو نمونه مستقل در جدول 15، فرض برابری میانگین­ها بین کاربران زبان فارسی در دو گروه جنسی در حوزه­های اجتماعی با توجه به P مقدر به‌دست‌آمده است (001/0= P) با اطمینان 95 درصد می­شود رد می­شود. در زبان کلهری نیز فرض برابری میانگین­ها بین کاربران زبان کلهری در دو گروه جنسی با توجه به مقدار به‌دست‌آمده (002/0= P) با اطمینان 95 درصد رد می­شود؛ بنابراین می­توان نتیجه گرفت که در حوزه­های اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند.

 

بحث و نتیجه‌گیری

مطالعه حاضر با هدف بررسی جامعه‌شناسی پدیده رمزگردانی دوزبانه‌های کردی فارسی صورت پذیرفت. این مطالعه پوششی در ارزیابی حیات و پویایی زبان کلهری است. ازآنجاکه نتیجه حرکات جمعی و طولانی‌مدت افراد جامعه زبانی در انتخاب و کاربرد زبان است، جنین کاربردی در درجه اول متأثر از نگرش‌های گویشوران آن زبان است. ازاین‌رو هر اقدامی که بتواند موجب نگرش مثبت افراد یک جامعه زبانی شود ارزشمند است. در این مقاله استفاده از دوزبانگی در حوزه‌ها به همراه زیرگروه‌های هر حوزه موردبحث قرار گرفت و نتایج این تحقیق نشان می‌دهد استفاده از گویش فارسی در حوزه خانواده، دوستان و همسایگان، مکان‌های اداری و مدرسه بیشتر از زبان کلهری است. به‌طورکلی درصد کسانی که در کلیه حوزه‌ها، از هر دو زبان کلهری و فارسی استفاده می‌کنند در مقایسه با کسانی که فقط کلهری صحبت می‌کنند بسیار ناچیز است؛ اما میزان گویش فارسی کلهر زبانان در مدرسه به نسبت خانه و همسایگان و دوستان افزایش یافته است. و دلیل آن این مسئله است که فرد دوزبانه به دلایل متعددی در طول مکالمة خود تغییر رمز می‌دهد. رمزگردانی برای دستیابی به عواملی که بر اساس آن‌ها افراد مسلط به دو زبان، واژه‌ها یا عبارات را در شرایط خاصی رمزگردانی می‌کنند (Bista, 2010)؛ و دلیل دیگر کاربرد زبان رسمی نسبت به زبان محلی در مدرسه این است که اقلیت­های زبانی، برای تحصیل و برقراری ارتباط و تحقق بخشیدن به نیازهای اجتماعی‌شان، باید زبان رسمی را بیاموزند. همچنین آن‌ها عامل انطباق را به اندازه عامل پرستیژ بر روی رمزگردانی تأثیرگذار دانستند (Bullock and Toribio, 2009). لتشولو (Letsholo, 2009) در مطالعه خود یافت که جوانان باکالانگا (Bakalanga) زبان مادری خود را کنار گذاشته‌اند و حتی با هم‌زبان‌های خود به زبان غیر مادری، یعنی ستسوانا (Setswana)، صحبت می‌کنند. تعدادی از آن‌ها هم در حضور دوستان غیربومی خود، به بیان احساسات منفی نسبت به زبان مادری خود می‌پردازند. لذا زبان رسمی بر زبان مادری غالب گشته است. نتایج این تحقیق با نتایج حاصل از تحقیقات فیشمن (Fishman, 1967)؛ گل (Gal, 1979)؛ پاراشر (­(Prasher, 1980؛ دورین (Dorian, 1981)؛ دیوید و همکارانش (David., Ibtisam, Kaur, 2003)؛ وارداف (Wardhaugh, 2004)؛ پارک (Park, 2007)؛ (Martin, 2009)؛ لتشولو (Letsholo.2009) هپتور (Habtoor, 2012)؛ نامعی (2012) همسو است. نتایج این پژوهش با نتایج تحقیقات لیبرسن (Lieberson, 1972)؛ فسولد (Fasveld, 1981)؛ وارداف Wardhaugh, 1986))، خیا (Xia, 1992)؛ ون لانگ لی (.Wen lang li, 1982) ناهمسو است. پژوهش لیبرسن (Lieberson, 1972) در جامعه انگلیسی- فرانسوی‌زبان مونترال کانادا و پژوهش فسولد (Fasveld, 1981) در منطقه دوزبانه تایوس در ایالات نیومکزیکو آمریکا مواردی از حفظ زبان را نشان می‌دهند. به گفته وارداف Wardhaugh, 1986))، در پاراگویه افراد وابسته به طبقات اجتماعی پایین‌تر، در تمامی انواع ارتباطات زبانی خود در محیط‌های روستایی از میان دوزبان گوارانی (زبان مادری تقریباً 90 درصد جمعیت پاراگویه ولی برخوردار از وجهه اجتماعی پایین) و اسپانیایی (زبان رسمی حکومت و ابزار آموزش و دارای وجهه اجتماعی بالا) زبان گوارانی را انتخاب می‌کنند. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها بر حفظ زبان مادری خود پافشاری می‌کنند. مغایر با گزارش وارداف (Wardhaugh,1986)، خیا (Xia, 1992)  در مطالعه خود در زمینه حفظ زبان چینی توسط چینی‌های مهاجر در آمریکا، به این نتیجه دست یافت که چینی‌های مهاجر، با بالا بردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود و با به دست آوردن پست‌های مهم دولتی در آمریکا بر میزان وفاداری به زبان مادری‌شان افزوده‌اند و به هویت و زبان ملی خود می‌بالند. خیا (Xia) این نتیجه را با نتیجه به‌دست‌آمده از پژوهش ون لانگ لی (Wen lang li, 1982) در آمریکا همسو می‌داند. مطالعه لی نشان داد چینی‌هایی که از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند نسبت به چینی‌های برخوردار از وضعیت اقتصادی پایین‌تر، تلاش‌های بیشتری برای حفظ زبان مادری‌شان از خود نشان می‌دهند. استفاده محدود گویشوران از زبان مادری در ارتباطات غیررسمی، حتی در تعامل با بزرگ‌سالان یعنی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و والدین، همچنین توجه به تغییرات درون‌گروهی و کاربرد فارسی در حوزه‌های رسمی‌تر که جامعه را به‌سوی دوزبانگی سوق می‌دهد سبب می‌شود تا نتوان چندان به بقای این گویش در آینده امیدوار بود. دلیل این امر این است که امروزه در بافت‌های چندزبانه، بسیاری از والدین ترجیح می‌دهند که فرزندان خود را بیشتر با زبان غالب پرورش دهند تا زبان مادری. این پدیده در میان گویشوران بومی گویش کلهری از زبان کُردی نیز در بافت چند زبانة ایران مشاهده می‌شود. نامعی (2012) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که ایرانیان مهاجر در سوئد به‌منظور دست یافتن به همان سطح زندگی که قبل از مهاجرت از آن برخوردار بودند و نیز برای کمک به فرزندانشان در امر تحصیل و فراهم کردن شرایط مناسب زندگی برای آن‌ها، به سمت زبان اکثریت، یعنی زبان سوئدی، سوق می‌یابند و به دنبال حفظ زبان مادری خود نیستند؛ اما نکته حائز اهمیت آنکه میان به‌کارگیری گویش کلهری در سه پایه تحصیلی (اول، دوم و پیش‌دانشگاهی) تفاوت وجود دارد و نتایج آزمون آماری تفاوت چندانی را نشان داد. افراد دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی در حوزه­های اجتماعی بیش از بقیه و افراد پایه اول از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده می­کنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروه­ها و افراد دارای سطح تحصیلات پیش‌دانشگاهی کمتر از بقیه گروه­های تحصیلی از زبان کلهری استفاده می­نمایند. همچنین در حوزه­های اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند. نتایج این یافته با نتایج تحقیق سعادت، مهرپور و ویسی (2008) در تناقض است. دوزبانگی و تک‌زبانگی را در بین گویشوران کُردی کلهری موردمطالعه قرار داده‌اند؛ هدف از تحقیق انجام‌شده از سوی این افراد، مقایسة بین گویشوران تک‌زبانة فارسی و گویشوران دوزبانة فارسی کلهری از نظر موفقیت در فراگیری انگلیسی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که جنسیت رابطة چندانی با دوزبانگی در مقابل تک‌زبانگی ندارد. در عوض، بیشتر دانش‌آموزان از طبقة پایین اجتماعی‌ـ اقتصادی به‌صورت دوزبانه پرورش یافته‌اند. به‌علاوه، دانش‌آموزان دوزبانه در یادگیری زبان انگلیسی از رقبای تک‌زبانه پیشی گرفتند (Saadat, Mehrpour and Weisi, 2008). همچنین نتایج این یافته همسو است با یافته‌های دیوید و همکارانش (David. Ibtisam, Kaur, 2003) در مالزی انجام شد. در این حوزه زبان غالب در کل حوزه‌ها موردبررسی قرار گرفت. این‌که آیا این گروه هنوز زبان قومی خود را حفظ کرده‌اند یا خیر؟ نتایج نشان داد بیش از 75 درصد از آزمودنی‌ها زبان اولشان پنجابی و زبان اول 2/21 درصد آن‌ها انگلیسی بود. گروه دوم بین 25-19، 35-26 سال سن داشتند. در جامعه سبک هم در حوزه خانواده هم در حوزه خارج از خانواده، نوعی تغییر از زبان قومی‌شان، پنجابی، به زبان انگلیسی یا آمیزه‌ای سه زبان پنجابی، زبان انگلیسی و مالی رخ داده بود. در واقع بیشتر پاسخگویان جوان آمیزه‌ای از سه زبان را به کار می‌بردند. حتی زبان غالب جوان‌ترها و مسن‌ترها در عبادتگاه‌ها متفاوت بود. جوان‌ترها بر زبان قومی خود کمتر مسلط بودند. با بالاتر رفتن سن کاربرد و میزان مهارت در زبان پنجابی بیشتر می‌شد. تمایز موجود در انتخاب زبان میان گروه‌های سنی مختلف شاهدی بر تغییر زبان بود. جوان‌ترها تمایل به کاربرد زبان انگلیسی داشتند؛ و این زبان در گفتارشان که آمیزه‌ای از سه زبان به‌همراه کدآمیزی و کد گردانی بود، غالب شد. میزان تحصیلات نیز عامل مهمی بود. با بالا رفتن سطح تحصیلات کاربرد زبان انگلیسی افزایش می‌یافت. باوجود کاربرد زبان پنجابی در میان مسن‌ترها، تمایل زوج‌های جوان به زبان انگلیسی باعث شده بود که بقای این زبان به خطر بیفتد (David., Ibtisam, Kaur, 2003). همچنین  این نتیجه با نتایج یافته جاکرو و ادونگو در تضاد است و علت این تضاد ممکن است مربوط به جامعه تحقیق، سال تحقیق و نوع ابزار تحقیق باشد. جاگرو و ادونگو با بررسی داده‌های به‌دست‌آمده از گفتار گویشوران مرد و زن، نتایجی را در این زمینه ارائه می‌دهند. این پژوهش در کشور کنیا و در بافت آفریقایی صورت گرفته است و زبان‌های موردبررسی از نظر رمزگردانی انگلیسی، کیسواحیلی (Kiswahili)، شنگ (Sheng) (زبان عامیانه) و زبان‌های محلی بوده است. آن‌ها، با مقایسة داده‌های حاصل از پژوهش به این نتیجه رسیده‌اند که گویشوران مرد کنیایی در گروه‌های مختلط، نسبت به زنان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند. از سه گروه مختلط، مردان در دو گروه رمزگردانی بیشتری داشته‌اند؛ اما در گروه‌های تک‌جنسیتی گروه زنان نسبت به مردان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند (Jagero and Odongo, 2011: E. 40). به‌طورکلی با توجه به مبانی نظری تحقیق و نتایج حاصل از این تحقیق می‌توان نتیجه گرفت که زبان محلی نسبت به زبان فارسی در حال زوال تدریجی است. نگرش‌های منفی در میان گویشوران کردی کلهری نسبت به زبان مادری‌شان از یک‌سو و تلاش آن‌ها در جهت دوری جستن از سوی دیگر و در نتیجه، زوال تدریجی این دسته از زبان‌ها می‌شود. در اینجا، شایسته است به‌منظور عینی‌تر کردن موضوع بحث به دو نکته کلیدی اشاره کنیم. یکی از این عوامل صداوسیما و دیگری وزارت آموزش‌وپرورش است. سازمان صداوسیما و به‌ویژه تلویزیون که رسانه‌ای ملی است با تولید و پخش انواع سریال‌ها، فیلم‌ها و سایر برنامه‌هایی که در آن‌ها نقش‌های منفی و مضحک با فارسی آمیخته با لهجه‌های محلی ایفا می‌شود ناخواسته به زوال زبان‌های محلی کشور کمک می‌کند، چرا که چنین برنامه‌هایی به وجهه گویشوران زبان‌های محلی آسیب می‌رساند. در چنین شرایطی گویشوران زبان‌های اقلیت، به‌ویژه نوجوانان و جوانان، نسبت به خود و لهجه خود نگرش منفی خلق می‌کنند؛ و نتیجه آنکه این دسته از گویشوران بر اساس نگرش‌های منفی ایجاد شده از به‌کارگیری زبان مادری خود پرهیز می‌کنند. ازاین‌رو از صداوسیما انتظار می‌رود از یک‌سو از تولید و پخش برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی که جایگاه زبان‌های محلی کشور و منزلت اجتماعی گویشوران آن‌ها و نیز وحدت ملی را تهدید می‌کنند قویاً خودداری کنند و از سوی دیگر، با تولید و پخش برنامه‌های فاخر در دو سطح ملی و استانی در جهت ایجاد نگرش مثبت نسبت به همه زبان‌ها و گویش‌های رایج در کشور و نیز گویشوران آن‌ها گام‌های مؤثرتری بردارند. وزارت آموزش‌وپرورش نیز با اختصاص ندادن جایگاهی برای زبان‌های محلی کشور در برنامه‌های مدارس و تمرکز محض بر زبان فارسی ناخواسته این باور را به دانش‌آموزان دوزبانه غیرفارسی‌زبان کشور القا کرده است که زبان مادری آن‌ها در آموزش رسمی کشور ناتوان است و ازاین‌رو، کاربرد آن می‌بایستی به بیرون از کلاس و مدرسه محدود شود. بر این اساس انتظار می‌رود وزارت آموزش‌وپرورش با بهره‌گیری از تجربیات موفق کشورهای دو یا چندزبانه مشابه ایران در زمینه چگونگی استفاده از زبان مادری دانش‌آموزان دوزبانه در امر آموزش و نیز انجام تحقیقات کاربردی در این زمینه بستر بهره‌مندی از زبان‌های محلی کشور در کنار زبان فارسی در کلاس‌های درس و حتی تدریس آن‌ها را فراهم نماید. بدین شکل زبان‌های محلی هم همانند زبان فارسی بااهمیت جلوه داده می‌شوند که این خود نگرش مثبتی را در میان دانش‌آموزان دوزبانه غیرفارسی‌زبان کشور نسبت به زبان مادری‌شان ایجاد می‌کند و در مقیاسی وسیع‌تر، از زوال تدریجی زبان‌های محلی جلوگیری می‌کند. بر پایه این دو نکته، هرگونه تلاش در جهت حفظ و تقویت زبان‌های محلی ایران در کنار زبان فارسی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. ازآنجایی‌که هر تحقیقی، هرچند به‌صورت جامع، قادر نیست به همه ابعاد موضوع نگریسته و از جنبه­های مختلف به آن بپردازد؛ بنابراین پیشنهادهایی به شرح ذیل برای انجام تحقیقات بعدی برای پژوهشگران آتی ارائه می­گردد:

  • پیشنهاد می­شود در پژوهشی دیگر، به بررسی رابطه مؤلفه­های دیگر تأثیرگذار بر میزان رمزگردانی گویشوران دوزبانه پرداخته شود.
  • پیشنهاد می­شود در پژوهشی دیگر، بر روی میزان رمزگردانی سایر گویشوران دوزبانه پرداخته شود.
  • پیشنهاد می­شود در پژوهشی دیگر، به بررسی تأثیر رمزگردانی بر مسائل مربوط به آموزش و سایر مؤلفه‌های مرتبط با موضوع رمزگردانی پرداخته شود.


[1]. Code-switching

[2]. Code-mixing

[3]. Bilingual

[4]. Extrasentential

[5]. Intersentential

[6] .Intrasentential

Alfonzetti, G. (2014). "Age-Related Variation in Code-Switching Between Italian and the Sicilian Dialect. Athens". ATINER"S Conference Paper Series. No. LIT 2014-0989.
Bhatia, T. K. and Ritchi, W. C. (Ed.). (2013). The Handbook of Bilingualism and Multilingualism. 2nd edition. Oxford: blackwell publishing ltd.
Blom, J. P. and Gumperz ,J. (1972). 'Social meaning in linguistic structure: code Switching in Norway ' in gumperz , J. and Hymes , D. (Eds) Direction in sociolinguistics , Newyork:Holt , Rinehart and Winston , pp. 401-434.
Bista, K. (2010). "Factors of Code-switching among Bilingual English Students in the University Classroom: A Survey".Online Submission. 9(29): 1-19.
Bullock, B.E., Toribio, A.J. (2009). "Themes in the Study of Code-Switching". Cambridge Handbook of Linguistic Code-Switching. B.E. Bullock and A.J. Toribio (eds.). Cambridge: Cambridge University Press. pp.1-17.
Chan, H.Y. (2004). English-Cantones Code Mixing among Secondary School Students in Hong Kong (Unpublished Master's Thesis). Hong Kong: University of Hong Kong.
David, M., Ibtisam, M., Kaur, S. (2003). languge maintenace or language shift among the Punjabi Sikh Community in Malsysia. International journal of the sociology of language , 161, 1-24.
Dyers, C. (2008), “Language shift or maintenance? Factors determining the useof Afrikaans among some township youth in South Africa”, Stellenbosch Papers in Linguistics, 38: 49-72.
Duron .R (2006)” Critical Thinking Framework For Any Discipline” International Journal of Teaching and Learning in Higher Education. 17( 2): 160-169.
Fasold, R. (1984), The sociolinguistics of society, Oxford, Basil Black
Fishman J. 1967. Bilingualism with and without diglossia. Diglossia with and without bilingualism. Journal of Social Issues23.2: 29˚38.
Guo, L.H. (2006). "Morpho-Syntactic Features of Chinese-English Code-Switching on Campus". Modern Foreign Languages. 29(3). pp. 20-28.
Gumperz. J.J. (1971). "Language in Social Groups". Language and National Development. Vol. 3. Stanford, CA: Stanford University Press.
Habtoor, H. A. (2012), “Language maintenance and language shift among second generation Tigrinya-speaking Eritrean immigrants in Saudi Arabia”, Theory and Practice in Language Studies, 2(5): 945-955.
Hamers, J. F., Blanc, H. A. (2000). Bilinguality and bilingualism. Cambridge: Cambridge University Press.Harvard University Press, 370pp. jazykovd kultura, 32—84 (Prague); reprinted in Havranek 1963.30 — 69. Mouton de gruyter.
Jagero, N., and Odongo, E. K. (2011).Patterns and Motivations of Code Switching among and Female in Different Ranks and Groups in Nairobi Kenya". International Journal of Linguistics. Vol. 3. No. 1. E 40.
Kedrebeogo, G. (1998), “Language maintenance and language shift in urkina Faso: the case of the koromba”, studies in the linguistic sciences, 28(2): 165-192.
Kyuchukov, H. (2012). "Code-Switching among Trilingual Turkish-Speaking Roma Children in Bulgaria". Psychology of Language and Communication 2012. 6(1). pp. 75-84.
Myers-Scotton, Carol (2002)."Explaining aspect of codeswitching and their implications" In J.
Muyesken (2005). One speaker two languages: Cross disciplinary perspective on code-switching (pp.177–197).
Nicole (ed.): One mind, two languages; Bilingual Language Processing. Oxford: Blackwell, 84-116.
McKenzie, M. R. (2010), The Social Psychology of English as a GlobalLanguage; Attitudes, Awareness and Identity in the Japanese context, Heidelberg,Germany, Springer.
Namei, S. (2012), Iranians in Sweden: A study of language maintenance and shift, Uppsala Universitet.
Nilep, Chad (2006). “Code Switching in Sociocultural Linguistics”. Colorado research in linguistics. vol. 19. Boulder: University of Colorado.
Preston, D. R. (1989), Sociolinguistics and second language acquisition, Oxford, Basil Blackwell.
Poplack, S. (1980). "Sometimes I"ll start a sentence in Spanish y termino en espanol: Toward a typology of code-switching". The bilingualism reader. 18(2): 221-256.
Saadat, M., Mehrpour, S. and H. Weisi. (2008). "Bilinguality vs. Monolingualismamong Kalhuri Kurdish Speakers: Gender, Social Class and English LanguageAchievement". The Journal of Teaching Language Skills (JTLS). 5(3): 27-50.
Salimi.S(2008). Bilingualism study of Persian and Turkish among high school students in Bojnourd. Master's Thesis. Tehran: Faculty of Farsi and Foreign Languages, Allameh Tabataba'i University.
Spolsky, B. (1998). Sociolinguistics. Oxford: Oxford University Press.
Wardhaugh, D. (2004). An Introduction to Sociolinguistics.Oxford: Blackwell: 4th  ed
Wardhaugh, R- (1986), An introduction to sociolinguistics, Oxford, Basil Blackwell.
Wei, L. (2002). "The Bilingual Mental Lexicon and Speech Production.  Process". Brain and Language. 81. pp. 691-707.
Weinreich U. a. and  W. Labov and M. Herzog (1968), Empirical Foundations for a Theory of Language Change, Directions for Historical Linguistics: A Symposium, Eds.by Winfred Lehmann and Yakov Malkiel, Austin, University of Texas Press, pp. 95-189.
Wilkerson, C. (2012). Instructors’ use of Englishin the modern language classroom. Foreignlanguage Annals, 41: 310–320.
Xia, N- (1992), “Maintenance of the Chinese language in the United States”,The Bilingual Review, 17(3): 195-209.