شناسائی و اکتشاف عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش های فنی و حرفه ای: مطالعه ای با رویکرد آمیخته

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه مدیریت آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

2 گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه‌ای انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته با رویکرد اکتشافی متوالی بود. بخش کیفی مبتنی بر نظریه برخاسته از داده­ها (طرح نظام­مند) بود. در این بخش از پژوهش 18 نفر به‌عنوان مشارکت‌کننده به‌صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری جهت مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارشناسان و مربیان دوره­های آموزش غیررسمی وابسته به سازمان آموزش فنی و حرفه­ای کشور در استان­های کردستان، کرمانشاه و همدان بودند که تعداد آن‌ها 1268 نفر و با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر آن‌ها از طریق روش نمونه­گیری در دسترس به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده­ها در بخش کمّی از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (0.94) محاسبه و روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که به‌ترتیب اهمیت سه عامل کلی مدیریتی، آموزشی و شایستگی‌های حرفه­ای مربیان که در مجموع از شانزده مؤلفه تشکیل شده­اند، جزء عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای محسوب می­شوند. نتایج حاصل از این پژوهش می‌تواند به‌عنوان یک چارچوب در فرایند برنامه‌ریزی آموزشی سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور مورد استفاده قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه و بیان مسئله

جامعه در حال ورود به عصری است که در آن آینده اساساً به‌وسیله توانایی افراد در استفاده عاقلانه از دانش، به‌عنوان یک منبع گران­بهای جهانی که شامل فناوری و سرمایه فکری انسانی است، تعیین می­شود. اقتصاد مبتنی بر دانش اهمیت زیادی برای اشاعه و استفاده از دانش و اطلاعات و همچنین ایجاد آن قائل است (Psarras, 2006). اقتصاد دانش‌بنیان، نظامی اقتصادی است که در آن استفاده از ظرفیت­های دانشی (در معنای خاص خود) بازیگران مختلف اقتصادی (افراد، بنگاه­ها، دولت و تعاملات بین آن‌ها) در بخش­ها، بنگاه­ها و مناطق مختلف برای بالا بردن بهره­وری فعالیت­های اقتصادی از طریق نوآوری­های فرایند و محصول/ خدمت به نحوی کارا صورت می‌پذیرد (Maravi, 2014). همچنین از دیدگاه بانک جهانی اقتصاد دانش‌بنیان شامل چهار محور عمده: زیرساخت‌های نهادی و اقتصادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، نظام ملی نوآوری و نیروی انسانی ماهر و آموزش‌دیده است (Sozachi, 2014). در این اقتصاد جدید، افراد و کارخانه‌ها نسبت به نگهداری و ارتقاء سرمایه دانشی خود متعهد می­شوند تا با نوآوری و توانایی یادگیری تطابق و تغییر، به یک شایستگی اساسی جهت بقاء دست یابند (Psarras, 2006). همچنین دانش و اطلاعات به‌عنوان اولین و بهره­ورترین منبع ایجاد ثروت مدنظر قرار می­گیرد، بنابراین با منابع سنتی استفاده‌شده درگذشته، مانند سرمایه و انرژی و پیش­تر از این‌ها مانند سرمایه و نیروی کار جایگزین شده است (Veselá and Klimová, 2014). اقتصاد دانش نیازمند مجموعه‌ای از مهارت­های جدید است که نسبت به مجموعه مهارت­های موردنیاز اقتصاد صنعتی متفاوت است. امروزه کار نیازمند افزایش مقدار آموزش و کارآموزی است و همچنین شامل مهارت­هایی مانند خلاقیت، حل مسئله و رهبری است (Schwarz and Kay, 2006). جهت موفقیت در اقتصاد مبتنی بر دانش، آموزش و مهارت‌آموزی از عناصر بسیار مهم جهت دستیابی به لبه رقابت‌پذیری است (Mihm-Herold, 2010). همچنین قدرت رقابت­پذیری یک کشور به نیروی کار بامهارت و توانایی پرورش نوآوری از طریق کارآفرینی بستگی دارد (Yayilgan et al., 2015)  درمجموع آنچه در نگاه به اقتصاد دانش‌بنیان باید موردتوجه قرار گیرد، یادگیری و نوآوری بر پایه ارتقای دانش ضمنی و مهارت است و نه صرفاً تمرکز بر فناوری­های پیشرفته و برتر، سرمایه‌گذاری بر دانش در تمام بخش­های اقتصادی کشورها انجام می‌گیرد و به صنایع پیشرفته و صرفاً از طریق تحقیق و توسعه محدود نمی‌شود (Sozachi, 2014).

    در این راستا آموزش فنی و حرفه­ای سهم مهمی در قدرت رقابت­پذیری و رفاه در جهان مبتنی اقتصاد دانش به عهده دارد و باید به‌عنوان یک کلید اصلی جهت کاهش فقر، ارتقاء صلح، حفظ محیط‌زیست، بهبود کیفیت زندگی برای همه و کمک برای دستیابی به توسعه پایدار عمل نماید (Marop P.T.M and Chakroun.B and Holmes k, 2015) چالش عمده آموزش­های فنی و حرفه­ای برآورده کردن نیازهای مهارتی در حال تغییر افراد و دنیای کار است(Hermo and kristofiakova and Mistina, 2015). همچنین قابل‌ذکر است که حرفه­های مادام‌العمر در حال ناپدید شدن هستند. شایستگی­هایی که فقط بر یک موقعیت خاص تمرکز می­کنند به‌سرعت منسوخ و بدون استفاده می‌شوند. بنابراین کل کشورهای توسعه‌یافته در حال تلاش برای یافتن، تعریف کردن و توسعه شایستگی­هایی هستند که در اکثر حرفه­ها مفید و کاربردی باشند، به‌طوری‌که افراد را برای انجام موفقیت‌آمیز دامنه­ای از موقعیت­های شغلی مختلف آماده نموده و توانایی حل مشکلات پیش‌بینی‌نشده­ را داشته باشند تا بتوانند خود را با تغییرات محیط کار و زندگی اجتماعی سازگار نمایند (Hermo and kristofiakova and Mistina, 2015). مهارت‌های موردنیاز قرن بیست و یکم در عصر اقتصاد دانش‌بنیان که در سیستم آموزش سنتی مفقوده می­باشند شامل مواردی همچون، خلاقیت جهت توسعه و به دست آوردن مزیت رقابتی (Florida, 2003)، نوآوری (OECD, 2013) شایستگی­های فنی و مهارت­های نرم شامل رهبری، کار تیمی و شایستگی­های اثربخش خودتنظیمی[1]( Hasanefendic, S., Heitor, M. and Horta, H, 2016). تفکر کارآفرینانه (Boahin, 2018 Bridges, 2008, Taylor, Johnson, Hoke, Doron, Pennock, and Clinton,2011 Kourilsky and Walstad,2003,). توانایی کار کردن با افراد در زمینه­های متنوع و قابلیت تطبیق با تغییرات سریع محیطی است (Bridges,2008). همچنین (Wagner, 2014) به نقل از Puccio,Sebastian هفت مهارت کلیدی مهم که کارآموزان جهت موفقیت و حل مسائل و چالش­های قرن 21 باید داشته باشند را شامل تفکر خلاق و حل مسئله، رهبری و همکاری، چابکی و قابلیت انطباق‌پذیری، ابتکار و کارآفرینی، ارتباطات نوشتاری و شفاهی کارا، دسترسی و تحلیل اطلاعات و کنجکاوی و تخیل پردازی بیان کرده است. همچنین توسعه سریع فناوری به‌طور فراوانی تقاضا برای کارکنان آموزش‌دیده و بامهارت را افزایش داده است (Falk and Seim, 2001). بنابراین ارتباط تکمیلی بین فناوری اطلاعات و سرمایه انسانی ممکن است که عامل مهمی در جهت توضیح تغییر جهت به سمت نیروی کار، مهارت‌یافته باشد. رشد دائمی فناوری و جهانی‌شدن گفتمان جدیدی را به توسعه برنامه درسی؛ به‌عنوان پلی جهت ارتباط بین برنامه درسی با آموزش و ارزیابی و دنیای کار معرفی کرده است. در ارتباط با عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، مطالعات چندی صورت گرفته است؛ که به‌اختصار به ذکر چند نمونه اشاره می­شود: سلیمی (Salami, 2014)  به عدم‌موفقیت آموزش­های فنی و حرفه­ای در ایجاد مشاغل، نامناسب بودن آموزش­ها و ارتباط ضعیف آن با بازار کار اشاره‌کرده و بازنگری جدی در برنامه­های آموزشی، توجه به کیفیت آموزش­ها و به‌روزرسانی تجهیزات آموزشی را پیشنهاد کرده است.

    سلیمی (Salami, 2012)، گزارش کرده است که آموزش­های فنی و حرفه­ای درزمینة سیاست­های پیشنهادی شامل: خط‌مشی‌ها، برنامه‌ریزی و مدیریت، ابعاد فنی و حرفه­ای آموزش عمومی، آموزش فنی و حرفه­ای به‌منزله آماده شدن برای حوزه کار و اشتغال، آموزش فنی و حرفه­ای به‌عنوان یادگیری مداوم، مکانیسم راهنمایی و مشاوره، فرایند یادگیری، کارکنان و اعضای آموزشی مؤسسات فنی و حرفه­ای در وضعیت نسبتاً مطلوبی است، امّا در زمینة تعریف و دامنه آموزش فنی و حرفه­ای، سیستم آموزش فنی و حرفه­ای: اهداف و مقاصد، محتوای برنامه‌های کارآموزی، کادر مدیریتی و نظارتی در برنامه­های آموزش فنی و حرفه­ای، همکاری‌های بین‌المللی، نامطلوب برآورد شده است.

    حسینی، صدری و مطور (Hosaini, Sadri and Motavar, 2012) گزارش کرده‌اند که در شرایط فعلی ارتباطی بین آموزش­های رسمی فنی و حرفه­ای و بازار کار وجود ندارد. معصومی و کاوند (Masoumi and Kavandi, 2012)، گزارش کرده‌اند که در بین هنرجویان فنی و حرفه­ای بین آن‌هایی که دوره آموزش کارآفرینی را گذرانده‌اند با آن‌هایی که این دوره­ها را نگذرانده­اند تفاوت معنی‌داری و جود ندارد. عبداللهی (Abdolahi, 2016) گزارش کرده است که در حال حاضر کار اثربخشی به‌منظور برقراری ارتباط بین آموزش­های فنی و حرفه‌ای و بازار کار وجود ندارد و ضرورت بازنگری در روش­های نیازسنجی آموزشی و استاندارهای مهارتی، توسعه فرهنگ کار، تأکید بر جنبه­های عملی و مهارتی در آموزش­ها در مقایسه با آموزش­های نظری، الزام دستگاه­های دولتی و نیز بخش صنعت به همکاری واقعی با بخش آموزش­های فنی و حرفه­ای، توسعه آموزش­های فنی و حرفه­ای در چهارچوب برنامه کلان توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و نیز پرهیز از توسعه کمی آموزش­های فنی و حرفه­ای را به‌عنوان راهکارهای عملی ارتباط اثربخش آموزش­های فنی و حرفه­ای با نیاز بازار کار را پیشنهاد کرده است. صالحی عمران (Salehi Emran, 2014) آسیب­ها را در سه حیطه ساختاری، رفتاری و محتوایی و محیطی و زمینه­ای موردبررسی قرار داده است که مهم­ترین آسیب­ها در بعد ساختاری شامل نبود یک سیاست‌گذار کلان نیروی انسانی در کشور و عدم هماهنگی نهادهای مختلف ارائه‌کننده خدمات آموزش مهارتی در جامعه، در بعد رفتاری و محتوایی هم مهم­ترین آسیب­ها شامل عدم دسترسی کافی به اطلاعات بازار کار و عدم بهره­مندی نظام آموزش مهارت از منابع انسانی مناسب این نظام شناخته‌شده است و در بعد محیطی و زمینه­ای، عوامل دخالت قدرت سیاسیون در توسعه کمی آموزش­های مهارتی و تقاضامحور نبودن آموزش­های مهارتی، چالش اصلی آموزش­های مهارتی است. از نگاه خبرگان آموزش فنی و حرفه­ای کشور مهم­ترین آسیب نظام آموزش مهارتی کشور مربوط به بعد ساختاری و پس‌ازآن ابعاد رفتاری و محتوایی قلمداد شده­اند. عزیزی و علی­خانی (Azizi and Ali Khani, 2013) چالش­های آموزش فنی و حرفه­ای ایران را در پنج طبقه شامل مسائل بین‌المللی، فناوری، برابری، نیروی انسانی و بخش خصوصی بیان کرده­اند. عزیزی و نصیری (Azizi and Nasiri, 2014) مشکلات و چالش­های سازمان آموزش فنی و حرفه­ای در راستای تبدیل‌شدن به یک سازمان کارآفرین را شامل: عوامل ساختاری سازمان (سیستم متمرکز، ارتباط از بالا به پایین، فرهنگ‌سازمانی نامناسب)، سیستم­های مدیریت منابع انسانی (گزینش و استخدام افراد، آموزش و توسعه نیروی انسانی) رفتار رهبری (سبک رهبری سلطه‌طلبانه، فاصله زیاد قدرت)، روابط انسانی در سازمان و گروه­های غیررسمی، تقابل اهداف سازمان و نیازهای جامعه، دستگاه‌های نظارتی (نامناسب بودن سیستم پاداش و تنبیه) بیان کرده­اند و همچنین راهکارهای، گزینش مناسب و ارتقای افراد شایسته و اهتمام سازمان بر شایسته‌سالاری، ترویج فرهنگ تشریک دانش و یا تشکیل گروه­ها و تیم­های کاری در جهت رفع مشکلات کاری و سازمانی، ایجاد تغییرات در سیستم پاداش و تشویق و سیستم دریافت ایده و پیشنهاد‌های کارکنان، توجه­ به نیازهای محیطی و درک تغییرات محیطی، تأکید بر اهمیت آموزش کارآفرینی در فرایند توسعه حرفه­ای مربیان مراکز و ارائه حمایت­های سازمانی و آموزشی بیشتر به معلمان و مربیانی که در آموزش کارآفرینی درگیر هستند را جهت تقویت بعد کارآفرینی در سازمان آموزش فنی و حرفه­ای پیشنهاد کرده‌اند. خورشیدی و فرخی (Khorshidi and Farikhi, 2012) شایستگی‌های عام مهارت آموختگان مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای را به‌ترتیب اهمیت و اولویت شامل، شایستگی‌های محیط کار، شایستگی‌های دانش کسب‌وکار، شایستگی‌های فردی و شایستگی‌های تحصیلی ذکر کرده‌اند. زارعی محمودآبادی (Zarei Mahmood Abadi, 2016) جهت حفظ چابکی و افزایش بهره­وری سازمان آموزش فنی و حرفه­ای، حذف فرایندها و دستورالعمل‌های زائد، بهبود فرایندها و اصلاح رویه­ها همسو با برنامه­های الکترونیکی، فناوری اطلاعات و اتوماسیون، ایجاد درگاه الکترونیکی استاندارد با ویژگی­های مناسب، جهت ایجاد جریان روان و مطمئن اطلاعات با ویژگی‌های اطمینان، سرعت، سهولت‌پذیری و یکپارچگی، بازنگری و اصلاح ساختار سازمانی و تأکید بر ساده‌سازی، برون‌سپاری در بخش آموزش از طریق اصلاح پست­های سازمانی، کاهش استخدام رسمی در بخش آموزش، افزایش برون‌سپاری در بخش آموزش، واگذاری امور به بخش غیردولتی و ارائه آموزش­های سفارش محور را پیشنهاد داده است.

    به‌هرحال اگرچه برخی پژوهش‌ها به سازه‌های پیرامون آموزش‌های فنی و حرفه‌ای پرداخته‌اند، اما واضح است که شواهد تجربی در این حوزه همچنان معدود است و پژوهش‌های بیشتری لازم است تا درک درست، عمیق و جامعی از عوامل مؤثر بر ارتقاء کیفیت در آموزش‌های فنی و حرفه‌ای به دست آید. پژوهش‌هایی که مبتنی بر بافت هر سازمان و هر منطقه بوده و بر اساس آن بتوان درنهایت به راه‌کارهایی عملیاتی جهت بهبود کیفیت آموزش‌ها دست‌یافت. با این رویکرد هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای بوده است که سؤالات زیر مطرح و موردبررسی قرار گرفت:

1) عوامل تأثیرگذار بر کیفیت آموزش‌های فنی و حرفه‌ای کدم‌اند؟

2) سهم هر عامل در تبیین میزان واریانس سازه عوامل مؤثر بر کیفیت به چه میزان است؟

 

روش‌شناسی پژوهش

در این پژوهش به‌منظور بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای از روش پژوهش آمیخته[2] از نوع اکتشافی متوالی[3] به‌عنوان راهبرد پژوهش استفاده‌شده است؛ به این معنی که مرحله­ی نخست آن از رویکردی کیفی و مرحله دوم آن از رویکرد کمّی تبعیت می‌کند (Creswell and Clark,2017).

بخش کیفی پژوهش: استراتژی تحقیق در مرحله کیفی براساس رویکرد گرندد تئوری است که یکی از انواع روش­های تحقیق کیفی است و هدف اصلی آن بیان فرایندهای اجتماعی و پرورش تئوری است، این شیوه برای تبیین فرایند پدیده­ها در بستر اجتماعی آن‌ها مورداستفاده قرار می­گیرد و روشی در جهت تعمیم نتایج حاصل از یک مشاهده خاص به نظریه­ای جامع­تر است (Byrne, 2001). پژوهشگر با انتخاب مسئله و تدوین یک یا چند سؤال باز گستره پژوهش خود را آغاز و با استفاده از روش نمونه­گیری نظری[4] و با حساسیت نظری[5] از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به تحلیل و گردآوری همزمان داده­ها مبادرت نموده است. در فرایند تحلیل داده­ها با کدگذاری نکات کلیدی و استنتاج مفاهیم، با عنایت به تطبیق پیوسته مقوله­ها را استخراج و سرانجام با برقراری ارتباط بین همه عناصر استخراج‌شده به تکوین نظریه پرداخته‌شده است. جامعه آماری این بخش از پژوهش متشکل از مدیران، متخصصان، نخبگان علمی، صاحب‌نظران آموزش­های فنی و حرفه­ای کشور و همچنین مجریان آموزش فنی و حرفه­ای شامل: رؤسا، معاونین، مدیران، مربیان و کارشناسان در سال 97-1396 و در استان­­های کردستان، کرمانشاه و همدان بوده است.

در مرحله بعد نمونه آماری متناسب با جامعه پژوهش و با توجه به تنوع دیدگاه­ها، 5 نفر از اعضای هیئت‌علمی فعال درزمینة آموزش­های فنی و حرفه­ای،3 نفر از مدیران با سطح تحصیلات و تجربه کافی بخش صنایع و همچنین 10 از نفر مدیران و کارشناسان خبره و باسابقه در سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای با استفاده از شیوه نمونه­گیری هدفمند[6] انتخاب شدند. مصاحبه­ها با توجه به سطح اشباع نظری[7]، تا 18 نفر انجام شد. در مورد فرایند تحلیل داده­ها در بخش کیفی باید گفت که ابتدا با تفکیک متن مصاحبه به عناصر دارای پیام در داخل خطوط یا پاراگراف تلاش شد و با استفاده از کدگذاری باز[8] مفاهیم استخراج شدند و مرحله بعدی با استفاده از کدگذاری محوری[9]، مفاهیم در قالب مقوله­های بزرگ­تری قرار گرفتند و سعی شد که مقولات در قالب دسته­های بزرگ مفهومی با استفاده از کدگذاری انتخابی[10] طبقه­بندی گردند. همچنین لازم به ذکر است که کدهای باز اولیه بسیار زیاد بودند ولی بعد از هر مرحله طبقه­بندی و بررسی داده­ها مفاهیم تکراری حذف و مفاهیم مشابه در هم ادغام شدند. یک نمونه از فرایند کدگذاری بر اساس بخشی از یک مصاحبه در نمودار (1) به شرح ذیل است:

 

نقل قول یک عضو هیئت علمی دانشگاه و صاحبنظر در زمینه آموزش­های فنی و حرفه­ای:

تعداد زیادی از مربیان مهندس هستند اما هرکس مهندس شد الزاما مربی خوبی نیست. همچنانکه هرکس علم داشت مدرس و معلم خوبی نمی شود. یک سری الزامات مهارتی در حوزه دانش عمومی، دانش پداگوژیک، دانش فناوری و دقیقا در حوزه عام آموزش و تربیت و تدریس ضروری است که اکثر مربیان ما فاقد این ویژگی­ها هستند. بنابراین عدم مهارت مربیان در این حوزه باعث نارکامدی، عدم اثربخشی و افت کیفیت این آموزش­ها می­شود.

کد باز

دانش پداگوژیک مربیان

شایستگی­های حرفه­ای مربیان

کد محوری

 

 

 

 

 

 

 

نمودار(1): یک نمونه از کدگذاری بر اساس بخشی از یک مصاحبه

 

بخش کمّی پژوهش: برای گردآوری داده­های موردنیاز در خصوص عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای، پرسشنامه­ی 16 سؤالی تدوین گردید. در تدوین سؤالات این پرسشنامه از مؤلفه‌های استخراج‌شده در بخش کیفی استفاده گردید. گویه‌های پرسشنامه بر طیف 5 درجه‌ای لیکرت، از کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (5) تنظیم‌شده بود. روا سازی مقیاس اندازه­گیری بر پایه روش­های وابسته به محتوا و همچنین وابسته به سازه انجام گرفت. در روایی محتوایی پرسشنامه از نظرات اساتید راهنما و سه نفر از افراد صاحب‌نظر و مطلع درزمینة آموزش­های فنی و حرفه‌ای استفاده گردید. در روایی سازه جهت مشخص کردن اینکه آیا عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای به‌درستی توسط عوامل فرعی سنجیده می­شوند، از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده شد که نتایج آن در نمودار شماره 2 گزارش‌شده است:

 

 

نمودار (2): شاخص­های برازش مربوط به تحلیل عاملی تأییدی مدل اندازه‌گیری

    برای مشخص کردن برازش مدل از شاخص­های قابل‌ارائه در نرم‌افزار ایموس استفاده شد که این شاخص­ها در جدول 1 ارائه‌شده‌اند.

 

جدول (1): تحلیل عاملی مرتبه اول عوامل تأثیر گذار بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای

 

شاخص

 

دامنه قابل‌قبول

 

میزان به‌دست‌آمده

خی­دو x2

 

---

 

8.74

نسبت خی­دو به درجه آزادی (x2 /df)

 

کمتر از 5

 

4.37

RMSEA

 

کمتر از 1/0

 

0.1

NFI

 

نزدیک به 1

 

098

CFI

 

نزدیک به 1

 

0.98

GFI

 

نزدیک به 1

 

0.98

 

    براساس نتایج جدول 1، عوامل فرعی مؤثر بر کیفیت آموزش‌های فنی و حرفه­ای در الگوی طراحی‌شده عوامل مناسب هستند؛ زیرا شاخص­های برازش الگو در تحلیل عاملی تأییدی برازش الگو را فراهم می­کنند. نسبت خی­دو به درجه آزادی 4.37 است. مقدار RMSEA برابر با 0.1 است که میزان قابل‌قبولی در برازش الگو تلقی می‌شود. سایر شاخص­های برازندگی مانند NFI،CFI،GFI نیز بالای 0.9 را به خود اختصاص داده­اند که به‌عنوان شاخص­های مطلوب برازندگی الگو تلقی می­شوند و الگوی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای را تأیید می­کنند.

    جهت تعیین پایایی یا قابلیت اعتماد[11] روش برآورد ضریب آلفای کرونباخ مورداستفاده قرار گرفت که یکی از روش­های محاسبه پایایی و همسانی درونی ابزار اندازه­گیری است. در این پژوهش، پس از جمع‌آوری داده­ها از نمونه اولیه (40 نفر)، داده­ها وارد نرم‌افزار spss22 شده و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. در جدول شماره 2 میزان آلفای کرونباخ پرسشنامه عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای آورده شده است.

جدول (2): میزان آلفای کرونباخ به تفکیک کل و عوامل تشکیل دهنده سؤالات پرسشنامه

متغیر

 

آلفای کل

 

ابعاد

 

تعداد گویه‌ها

 

آلفا

عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای

 

0.94

 

شایستگی­های حرفه­ای مربیان

 

3

 

0.98

 

 

عوامل آموزشی

 

9

 

0.94

 

 

عوامل مدیریتی

 

4

 

0.89

 

    براساس جدول مذکور، کل پرسشنامه عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای دارای آلفای کرونباخ مناسب (0.94) است و نشان می‌دهد که پرسشنامه انسجام درونی مطلوبی دارد.

    جامعه آماری این بخش از پژوهش شامل کلیه مدیران، کارشناسان و مربیان سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای در سال 97-1396 در استان­های کردستان، کرمانشاه و همدان بود. حجم جامعه آماری 1268 نفر است. در این تحقیق حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعیین گردید. با توجه به جامعه­ای به حجم 1268 نفر براساس فرمول مذکور، نمونه­ای به حجم 297 نفر برای انجام تحقیق حاضر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، روش نمونه­گیری به‌کار گرفته‌ شده، روش نمونه‌گیری در دسترس بوده است. در این بخش با توجه به سؤالات پژوهش جهت تعیین روابط بین متغیرها و ضرایب اهمیت آن‌ها از روش تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده ‌شده است. همچنین برای تحلیل داده­ها از نرم‌افزار ایموس استفاده شد.

 

یافته­های پژوهش

الف- یافته­ها در بخش کیفی پژوهش

بر اساس دیدگاه و تجارب مشارکت‌کنندگان پژوهش، در این مطالعه سه عامل توسعه شایستگی­های حرفه­ای مربیان، نه عامل آموزشی و چهار عامل مدیریت تشخیص داده شد که بر میزان کیفیت ارائه آموزش­های فنی و حرفه­ای تأثیر دارند.

 

جدول (3) عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه‌ای                                              

کدهای محوری

کدهای باز

 

شایستگی­های حرفه­ای مربیان

دانش پداگوژیک مربیان

دانش تخصصی مربیان

تسلط مربیان به یک زبان خارجه بین‌المللی

 

 

 

 

عوامل آموزشی

طراحی آموزش­های متناسب با برنامه آمایش سرزمین و پتانسیل­های بالقوه

طراحی سازوکار مناسب جهت شناسایی نیازهای آموزشی و مهارتی

امکانات و تجهیزات آموزشی

استانداردها و محتواهای آموزشی

انگیزه کارآموزان

مدرک‌گرائی

میزان توانایی پاسخ­گویی کارآموزان فنی و حرفه­ای به نیازهای بازار کار

تأکید بر مباحث تئوریکی

ارزشیابی مبتنی بر شایستگی

 

عوامل مدیریتی

ساختار سازمانی

اتخاذ رویکرد مناسب برنامه­ریزی آموزشی

اعتماد کارفرمایان نسبت به اثربخش بودن آموزش فنی و حرفه­ای

مدیریت مبتنی بر شایستگی

    الگویمفهومی احصاء شده از یافته­های مصاحبه به‌صورت نمودار 3مفروض شده است.

 

 

 

نمودار (3): الگوی مفهومی احصاء شده از یافته­های بخش کیفی پژوهش

 

ب- یافته­ها در بخش کمّی پژوهش

به­منظور بررسی این‌که آیا خرده مقیاس­های شایستگی­های حرفه­ای مربیان، عوامل آموزشی و عوامل مدیریتی خرده مقیاس‌های سازه عوامل مؤثر بر کیفیت هستند یا نه و اینکه هر یک از عوامل مذکور تا چه اندازه عوامل مؤثر بر کیفیت را به‌عنوان یک سازه تبیین می‌نمایند، از روش تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده شد. براساس این روش آماری می‌توان تعیین نمود سهم هر عامل در تبیین میزان واریانس سازه عوامل مؤثر بر کیفیت به چه میزان است و سازه عوامل مؤثر بر کیفیت را براساس ضرایب استانداردشده فرموله کرد. در جدول شماره 2 شاخص­های برازش و در ادامه بارهای عاملی استانداردشده هرگویه و خرده‌مقیاس­ها در تحلیل عاملی مرتبه دوم عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای ارائه‌شده است.

جدول (4): شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های

 فنی و حرفه­ای

شاخص

 

دامنه قابل‌قبول

 

میزان به‌دست‌آمده

خی­دو x2

 

---

 

375.5

نسبت خی­دو به درجه آزادی (x2 /df)

 

کمتر از 5

 

3.71

RMSEA

 

کمتر از 1/0

 

0.09

NFI

 

نزدیک به1

 

0.89

CFI

 

نزدیک به 1

 

0.91

GFI

 

نزدیک به 1

 

0.86

 

 

 

نمودار (4): بارهای عاملی هر گویه و خرده مقیاس­های آنها در تحلیل عامل مرتبه دوم

 

    همچنان که در شکل شماره 2 ملاحظه می‌شود، خرده‌مقیاس‌های، عوامل مدیریتی، عوامل آموزشی و شایستگی­های حرفه­ای مربیان، به‌ترتیب 25/1، 74/0 و 15/0 درصد از واریانس کلی سازه عوامل مؤثر بر کیفیت را تبیین می‌نماید.

 

بحث و نتیجه­گیری

این پژوهش باهدف شناسایی و اکتشاف عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه‌ای در استان‌های کردستان، کرمانشاه و همدان انجام شد؛ با توجه به نتایج حاصل از پژوهش به ترتیب اهمیت، عوامل مدیریتی، عوامل آموزشی و عوامل مربوط به شایستگی­های حرفه­ای مربیان به‌عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای مورد شناسایی قرار گرفت؛ که تبیین هریک از عوامل به شرح ذیل است:

الف- عوامل مدیریتی: شامل چهار مؤلفه ساختار سازمانی، اتخاذ رویکرد مناسب برنامه‌ریزی آموزشی، اعتماد کارفرمایان نسبت به اثربخش بودن آموزش­های فنی و حرفه­ای و مدیریت مبتنی بر شایستگی است. یکی از عامل­های تسهیل‌کننده فرایندهای آموزشی ساختار سازمانی منعطف و مطابق با اهداف و انتظارات تعریف‌شده برای هر سیستم آموزشی است. یک سیستم مهارتی کارآمد در عصر اقتصاد دانش‌بنیان باید از ویژگی­های چابکی و انعطاف‌پذیری بالایی جهت پاسخ گوئی به نیازهای در حال تغییر جامعه برخوردار باشد. سیستم آموزش سازمان فنی و حرفه‌ای کشور به‌صورت تقریباً متمرکز اداره می‌شود که این خود با ویژگی­های عصر اقتصاد مبتنی بر دانش در تناقض است. در تأیید این یافته اظهارات یکی از مشارکت‌کنندگان ذکر می­شود: " من به‌عنوان رئیس مرکز به خاطر ساختار سلسله‌مراتب متمرکز و طویلی که در سازمان وجود دارد، نسبت به تغییر و تحولات پیرامونی خود دست‌وبالم بسته است، به‌عنوان‌مثال هر کار کوچکی که من بخواهم انجام دهم، اول باید از طریق مافوق مجوز بگیرم، که در اکثر موارد یا موافقت نمی‌شود یا دیر موافقت می‌شود که این با ساختار منعطف و چابکی که بتواند در مقابل تغییرات پیرامونی سریعاً واکنش نشان داده و پاسخ مقتضی را اتخاذ کند، در تضاد است."

    همچنین بنا به اظهارنظر اکثر مشارکت‌کنندگان در این تحقیق، رویکرد جاری سازمان آموزش فنی و حرفه­ای کشور مبتنی بر عرضه محوری و تأکید بر بعد کمّی آموزش است. گزیده­ای از نظرات یکی از مصاحبه‌شوندگان در این راستا مؤید این مطلب است: "در سازمان آموزش فنی و حرفه­ای حیطه­های گسترده­ای جهت فعالیت تعریف‌شده است؛ و به نظر می­رسد سازمان با این گستره از فعالیت­ها، نتواند به‌خوبی و با رعایت پارامترهای کیفی آموزش­های خود را ارائه دهد. به‌عنوان‌مثال آموزش در زندان­ها، آموزش در پادگان­ها، آموزش در صنعت و غیره که سازمان یک سری از دوره‌های قدیمی و با امکانات و تجهیزات حداقلی را ارائه می­دهد که این امر باعث می­شود تغییر و تحول چشمگیری در دانش، مهارت و نگرش کارآموزان ایجاد نشود."همچنین با بررسی­های به‌عمل‌آمده در خصوص مدیران کل ادارات فنی و حرفه‌ای در استان­­های موردبررسی و همچنین اظهارات مشارکت­کنندگان در تحقیق، در خصوص نحوه انتخاب و انتصاب مدیران کل این نتیجه حاصل شد که اکثر آن‌ها از سازمان­ها و ارگان­های دیگر به این سمت منصوب‌شده‌اند. درنتیجه این تصمیم­گیری­ها پیامدهای منفی را برای این سیستم آموزشی در پی دارد که اظهارات یکی از مشارکت‌کنندگان در این خصوص ذکر می­شود: "با انتصاب مدیران از سازمان­ها و ارگان­های دیگر در این سازمان آموزشی، انگیزه کارکنان خوش‌فکر و زحمت‌کش رو به افول خواهد رفت. یعنی فرد مشاهده می‌کند که باوجود زحمت و تلاش زیاد در این سیستم آموزشی به سمت مدیر ارتقاء پیدا نمی­کند درنتیجه از میزان زحمت و تلاش آن‌ها برای ارتقاء سطح کیفی آموزش­ها کاسته می­شود. از طرف دیگر فردی که از یک ارگان یا نهاد دیگر به سمت مدیریت این سازمان منصوب می­شود مدت­ها زمان نیاز است تا این فرد بتواند ضعف­­ها و قوت­ها را تشخیص داده و تصمیمات مقتضی را اتخاذ نماید. در این مدت چه‌بسا مدیر با توجه به ناآشنایی با سیستم، تصمیماتی را اتخاذ کند که در راستای اهداف سازمان نباشد. به‌عنوان‌مثال ما در یک برهه زمانی مدیری داشتیم که از یک سازمان اجرائی دیگر به این سازمان آمده بود و تا مدت­ها فکر می­کرد که این سیستم آموزشی همانند یک پروژه فیزیکی اداره می­شود، در نتیجه با اتخاذ تصمیمات غیر مقتضی روندهای جاری را نیز دچار اختلال می­کرد."

ب- عوامل آموزشی: شامل طراحی آموزش‌های متناسب با برنامه آمایش سرزمین و پتانسیل‌های بالقوه منطقه‌ای و بومی، طراحی سازوکار مناسب جهت شناسایی نیازهای آموزشی و مهارتی، امکانات و تجهیزات آموزشی، استانداردها و محتواهای آموزشی، انگیزه کارآموزان، مدرک­گرائی، میزان توانایی پاسخ‌گوئی کارآموزان فنی و حرفه‌ای به نیازهای بازار کار، تأکید زیاد بر مباحث تئوریکی و ارزشیابی مبتنی بر شایستگی است. بنا به نتایج حاصل از پژوهش اکثر دوره­های برگزارشده در آموزش فنی و حرفه­ای مبتنی بر برنامه آمایش سرزمین و پتانسیل­های منطقه­ای و بومی نیست؛ لذا اگر ما نظام آموزش فنی و حرفه­ای را به‌عنوان یک ابزار مهم در رشد و توسعه پایدار مناطق در نظر بگیریم، اهمیت توجه به این امر بیشتر نمایان می­شود. همچنین اولین، مهم­ترین و زیربنایی­ترین گام در فرایند برنامه‌ریزی آموزشی انجام یک نیازسنجی دقیق است تا بر مبنای آن بتوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب را جهت برآورده کردن نیازهای بازار کار تشخیص و تعیین نمود. اهمیت این مرحله از کار تا آنجاست که اگر در این مرحله ضعفی وجود داشته باشد، میزان کارایی و اثربخشی کل سیستم آموزشی به‌شدت کاهش خواهد یافت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، بخش یا واحدی که به‌طور مداوم با کارفرمایان، صاحبان حرف و مشاغل و صنوف ارتباط برقرار نماید و نیازهای این واحدها را مورد تجزیه‌وتحلیل و پیش‌بینی قرار دهد، یا وجود ندارد یا تقریباً در حالت غیر فعّال قرار دارد. این یافته با نتایج حاصل از تحقیق دوستی، خراسانی و محمدبیگی (2013) که بر ضرورت انجام نیازسنجی اصولی تأکید کرده‌اند، انطباق دارد. همچنین ماهیت آموزش‌های فنی و حرفه­ای ایجاب می­کند که از آخرین امکانات و تجهیزات روز استفاده شود زیرا که کارگاه­ها و کارخانه‌های صنعتی جهت کسب مزیت رقابتی در بازار از آخرین فناوری­ها استفاده می­کنند، بنابراین به تبعیت از بازار کار، مراکز و واحدهای کارآموزی نیز باید به امکانات و تجهیزات روز مجهز شوند. همچنین مؤلفه­های دیگر عوامل آموزشی همانند استانداردها و محتواهای آموزشی، انگیزه کارآموزان، مدرک­گرائی، میزان توانایی پاسخ گوئی کارآموزان فنی و حرفه‌ای به نیازهای بازار کار، تأکید زیاد بر مباحث تئوریکی و ارزشیابی مبتنی بر شایستگی باید مورد بازبینی و اصلاح مجدد در راستای کیفیت‌بخشی به آموزش­های فنی و حرفه­ای قرار گیرند.

ج- شایستگی­های حرفه­ای مربیان: این عامل از سه مؤلفه دانش پداگوژیک، دانش تخصصی و میزان تسلط مربیان به زبان خارجه بین­المللی تشکیل‌شده است. یکی عوامل مهم و حیاتی در یک نظام آموزش فنی‌وحرفه­ای کارآمد، معلمان یا مربیان آموزشی می‌باشند که باید دارای خصایص و ویژگی‌های مطلوبی بوده تا بتوانند زمینه‌ساز بروز تغییر و تحولات نوآورانه در حوزه‌های مختلف علمی باشند که به‌تبع آن در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری این امر اهمیت دوچندان می­یابد. در شرایط حاضر که ما انتظار آموزش‌وپرورش کارآموزان خلّاق، نوآور و کارآفرین را از نظام آموزش فنی و حرفه‌ای داریم، پس داشتن مربیان توانمندی که خود در این شاخصه­ها (دانش پداگوژیک، دانش تخصصی و فنی به‌روز و تسلط به زبان خارجه تخصصی) سرآمد باشند، یک امر حیاتی است.

    پیشنهاد‌های کاربردی جهت ارتقاء کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای در بعد مدیریتی شامل: حرکت به سمت مدیریت غیرمتمرکز و تفویض اختیار به پایین‌ترین سطح عملیاتی سازمان یعنی مراکز و واحدهای مجری آموزش­های فنی‌وحرفه­ای در راستای افزایش میزان چابکی و انعطاف­پذیری جهت پاسخگویی سریع به نیازهای در حال تغییر بازار کار، اتخاذ رویکرد مبتنی بر عرضه محوری به‌جای رویکرد مبتنی بر تقاضامحوری، پیاده‌سازی و اجرای رویکرد مدیریت مبتنی بر شایستگی در کلیه سطوح و رده­های سازمانی در راستای ارتقاء سطح انگیزش و افزایش حس مسئولیت‌پذیری کارکنان، است. همچنین در بعد عوامل آموزشی شامل: توجه به پتانسیل‌های بومی و منطقه­ای هر استان در فرایند برنامه‌ریزی آموزشی، ایجاد و فعّال کردن واحد یا بخش نیازسنجی آموزشی در داخل ساختار نظام آموزش فنی و حرفه‌ای که بتواند به‌صورت مداوم نیازهای آموزشی را مورد پیش­بینی و پایش قرار دهد، استفاده از امکانات و تجهیزات به‌روز در کارگاه­ها و مراکز آموزشی، به‌روزآوری استاندارها و محتواهای آموزشی، بررسی راهکارهای افزایش انگیزه تحصیلی کارآموزان، اعتباربخشی به گواهینامه‌های آموزشی صادرشده توسط سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای و اتخاذ رویکرد ارزشیابی مبتنی بر شایستگی در فرایند سنجش و آزمون مهارت کارآموزان، است؛ و در بعد شایستگی‌های حرفه­ای مربیان شامل: بازآموزی و برگزاری دوره‌های ضمن خدمت، متناسب با میزان توانایی و سطح تخصص مربیان در سه بعد فنی، پداگوژیک و زبان تخصصی و تبادل مربی با کشورهای موفق درزمینة­ آموزش­های فنی و حرفه­ای یکی دیگر از راهکارهای به‌روز نگه‌داشتن دانش و مهارت مربیان است. در فرایند انجام این پژوهش محدودیت­های ذیل وجود داشته است که ازجمله آن‌ها می‌توان به 1- عدم امکان بازدید حضوری محقق از مراکز آموزشی فنی و حرفه­ای کشورهای موفق در این زمینه همانند آلمان، استرالیا و فنلاند 2 -عدم امکان انجام کار میدانی طولی که بتوان از طریق آن به نتایج واقع‌بینانه‌تری دست‌یافت 3- عدم دسترسی به برخی از افراد خبره که در زمینة آموزش­های فنی و حرفه­ای تجارب مدیریتی درخور توجه داشته­اند، اشاره کرد. همچنین موارد مهم جهت انجام در پژوهش­های آینده شامل 1- انجام تحقیق در راستای ارتقای کیفیت آموزش­های فنی‌وحرفه­ای در یک رشته-گرایش خاص 2- بررسی راهکارهای توانمندسازی مربیان سازمان آموزش فنی‌وحرفه­ای 3- راهکارهای اثربخش‌سازی ساختار سازمانی آموزش­های فنی‌وحرفه­ای 4- راهکارهای اجرایی کردن ارزشیابی مبتنی بر شایستگی در سازمان آموزش فنی‌وحرفه­ای. 5- تدوین استراتژی‌های اثربخش مربوط به ارتباط آموزش­های فنی‌وحرفه­ای با نیازهای روز بخش­های مختلف صنعت، خدمات و کشاورزی. 6- بررسی راهکارهای عملیاتی کردن راهبردهای پرورش خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در آموزش­های فنی‌وحرفه­ای است.



[1]. self-regulating

[2]. Mixed methods design

[3].The explanatory sequential design

[4].Theoretical Sampling

[5].Theoretical Sensitivity

[6].Purposeful Sampling

[7].Theoretical saturation

[8].Open coding

[9].Axial coding

[10].Selective Coding

[11]. Reliability

Abdollahi, H. (2015), Evaluation of the Experienced Mechanisms of linked between technical and vocational trining and the Labor Market in Iran, Quarterly Journal of Research in Curriculum Planning, No. 22, pp. 167-152, [Persian].
Azizi ,N and Nasiri, R. (2014) Components that affecting on of Entrepreneurship in Educational Organizations: A Study of the Technical and Vocational Education of Kurdistan Province, journal of Educational Planning Studies, Volume 3, Number 6,[Persian].
Azizi, N., and Alikhani, P. (2013). A Consideration on the TVET’s Challenges in Iran: Emerging TVET Priorities for the Knowledge-based Economy. In European Conference on Educational Research (ECER 2013).
Boahin, P. (2018).  Competency-based curriculum: A framework for bridging the gap in teaching, assessment and world of work ,International Journal of Vocational and Technical Education Research ,Vol.4, No.2, pp.1-15.
Bridges, C. (2008). Entrepreneurship education and economic development: preparing the workforce for the twenty-first century economy.
Creswell, J. W., and Clark, V. L. P. (2017). Designing and conducting mixed methods research. Sage publications.
Dosti, H.Korasani, A. and Mohamad bayghi, y. (2013). Evaluating the effectiveness of skill-based training in the industry, Iranian Engineering Education Quarterly, vol 58, Pages 47-65, [Persian].
Falk, M., and Seim, K. (2001). The impact of information Technology on high-skilled labor in services: Evidence from firm-level panel data. Economics of Innovation and New Technology, 10(4), 289-323.
Hart, D. M. (Ed.). (2003). the emergence of entrepreneurship policy: governance, start-ups, and growth in the US knowledge economy. Cambridge University Press.
Hasanefendic, S., Heitor, M., and Horta, H. (2016). Training students for new jobs: The role of technical and vocational higher education and implications for science policy in Portugal. Technological Forecasting and Social Change113, 328-340.
Hosseini,M.,Sadri A.,and Motavar Masoumeh (2012), Employment status of graduates of technical and vocational schools in Shiraz, Journal of Research in Educational Systems, Volume 6, Issue 17, Pages 107-127,[persian].
Hrmo, R., KriStofiaková, L., and Miština, J. (2015, September). Building a quality system of technical and vocational education in Slovakia towards a European labour market. In Interactive Collaborative Learning (ICL), 2015 International Conference on (pp. 237-243). IEEE.
Khorshidi, A and Farrokhi D (2012) Components of competency in Student Skills, Journal of educational planning studies, Year 1, No. 2, [ Persian].
Kourilsky, M. L., and Walstad, W. B. (2000). The E generation: prepared for the entrepreneurial economy. Kendall/Hunt Pub.
Marvi, A (2014) Knowledge Based Economy: Definition, Coverage Areas, Measurement Indicators, Policies and Macroeconomic Effects, Unpublished Report, Research Institute of Technology, [Persian].
Masoumi, B and Kavandi H (2012), The Study of the Role of Skills Training System in Entrepreneurship and Employment of Technical and Vocational Schools in Ahvaz, Journal of Research in Educational Systems, Volume 6, Issue 17, Pages 69-45.
Organisation for Economic Co-operation and Development. (2013). OECD skills outlook 2013: First results from the survey of adult skills. OECD Publishing.
Psarras, J. (2006). Education and training in the knowledge-based economy. Vine, 36(1), 85-96.
Puccio, S. (2014). The transformative effect of the Intel Corporation on Costa Rica's schools: A case study of how educational leaders in Costa Rica's schools are preparing students to meet the demands of multinational corporations for increased human capital in the 21st-century knowledge age global economy. University of Southern California.
Salehi e, I. (2014) Pathology of Skills Management in Iran, Quarterly Skills, Second Year, Volume One, No. 8,[Persian].
Salimi, J (2012), technical and vocational trining in 21st Century: UNESCO's Policies on Technical and Vocational Education in the Age of Information and Comparison of the Status of Iranian Technical and vocational trining  with those Policies, Journal of Research In Educational Systems, vol 6, No 17, Pages 25-44,[Persian].
Salimi, J (2014). Technical and vocational education, human resources and entrepreneurship: A Case Study of Technical and Vocational Education in Kurdistan Province, Quarterly Journal of Skills, Second Year, First Volume, No. 8, [Persian].
Schwarz, E., and Kay, K. (Eds.). (2006). the Case for Twenty-First Century Learning: New Directions for Youth Development, Number 110 (Vol. 84). Jossey-Bass.
Sozanchi, K, I. (2014) Knowledge Based Economy, Reflection on Concepts and Theories, Research Institute of Natural Disasters Engineering, Project Index, First edition,Isfahan, Iran,[Persian]
Taylor, R., Johnson, S., Hoke, L., Doron, S., Pennock, C., and Clinton, J. (2011). Enterprise South. biz: The 2007 Report on the Future of the South.
Veselá, D., and Klimová, K. (2014). Knowledge-based economy vs. creative economy. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 141, 413-417.
Yayilgan, S. Y., Arntzen, A. A., Stavseng, G. H., Ljubicic, M., Solvang, B., Meadow, R., and Dalipi, F. (2015, June). Knowledge, Technology and Innovation (KTI): Opportunities, issues and challenges of KTI transfer between Norway and the Balkans countries. In Information Technology Based Higher Education and Training (ITHET), 2015 International Conference on (pp. 1-7). IEEE.
Zarei M, A, M. Fallah, H and Zarei M, A, H. (1395) The Agility Achievement Strategies in the Technical and Vocational Education Organization (Case Study: technical and vocational trining in Yazd Province, Fifth National Congress and the Fourth International Conference of Skills Training and Employment, Technical and Vocational Training Organization of Iran,[Persian].