رتبه بندی مدرسان حسابداری از نظر صفات شخصیتی به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی دانشگاه کردستان

2 حسابدار ارشد شرکت شیر دام نوشان سنندج

3 سرپرست فروش

4 حسابدار

چکیده

هدف از این مقاله بررسی و اولویتبندی ابعاد شخصیت مدرس موفق در رشته حسابداری با استفاده از صفات شخصیتی پنج عاملی کاستا و مک کریدی (McCrae and Costa, 2003) و انتخاب مدرس برتر حسابداری از نظر صفات شخصیتی در یک دانشگاه سراسری بوده است. روش پژوهش پیمایشی–توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه ماتریسی استفاده شده است . بخش اول پرسشنامه شامل اطلاعات توصیفی پاسخ دهنده و بخش دوم پرسشنامه به گردآوری اظهارنظر مقایسه ای پاسخ-دهنده نسبت به صفات شخصیتی یک مدرس موفق رشته حسابداری در وهله اول و اظهارنظر مقایسه ای ایشان نسبت به وضعیت مدرسان حسابداری نسبت به یکدیگر از نظر هر صفت در وهله دوم پرداخته است. جامعه تحقیق اساتید حسابداری دانشگاه های سراسری ایران بوده که نمونه تحقیق از بین مدرسان مسلط به روش AHP و آشنا با گزینه های تحقیق انتخاب شد. در نهایت بااستفاده از تکنیک AHP، صفات شخصیت مدرس حسابداری موفق اولویت‌بندی شد و موفقترین مدرس حسابداری انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داده است که شاخص برتر برای موفقیت در تدریس رشته حسابداری، شاخص باوجدان بودن است و شاخص آزرده گرا کمترین احتمال موفقیت را در تدریس این رشته دارد. همچنین در مجموع کل صفات شخصیتی، بالاترین اولویت برای موفقیت مدرس حسابداری به صفات کفایت و شایستگی ، فعال بودن و اعتماد داده شد و صفات افسردگی، آسیب پذیری و خصومت به ترتیب پایینترین اولویت را در موفقیت مدرسان حسابداری کسب کردند. در نهایت با روش AHP از بین چهار گزینه مدرسان حسابداری، مدرس برتر انتخاب و معرفی شد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه و بیان مسئله

هدف از آموزش حسابداری در دانشگاه­ها، تربیت و آموزش حسابداران کارآمد برای برآورده کردن نیازهای اطلاعاتی کاربران اطلاعات حسابداری اعم از کاربران درون‌سازمانی و برون‌سازمانی است. از طرفی تغییرات سریع فنّاوری، تغییر پی‌درپی نحوه ارتباطات اعم از اینترنت و شبکه­های اجتماعی و ...، تغییرات فرآیند تولید و تجارت، تغییرات سبک زندگی مردم، رشد شرکت­ها در سطح تجارت جهانی و رقابت شدید بین آن‌ها، سرعت‌بالای تولد و مرگ محصولات جدید و سایر ویژگی­های دنیای تجارت امروزی، نیاز بروز بودن اطلاعات حسابداران و هماهنگی لحظه­ای خدمات حسابداری با نیازهای کاربران این اطلاعات را ضروری می­سازد (Lin et. al., 2005).

    بنابراین گروه­های آموزشی مستقر در دانشگاه­ها باید به­طور مستمر با کاربران اطلاعات حسابداری و همچنین حسابداران و حسابرسان حرفه­ای شاغل در بازار در تعامل بوده تا برنامه درسی و نحوه آموزش و تدریس حسابداری را هماهنگ با نیازهای بازار طراحی کرده و فارغ­التحصیلان حسابداری را متناسب با نیاز بازار کار حسابداری تربیت‌کرده و آموزش دهند. در صورت عدم هماهنگی میان مراکز آموزش حسابداری با حسابداران و حسابرسان حرفه­ای شاغل در بازار، همواره فارغ­التحصیلان این مراکز آموزشی حتی با بهترین عملکرد درسی، مناسب بازار کار نبوده و لازم می­شود زمان و هزینه­ی مازادی صرف شود تا دانش و مهارت موردنیاز در بازار به آن‌ها آموزش داده شود (Albert and Sack, 2001).

    لذا موفقیت سیستم حسابداری کشور می­تواند مرهون دو عامل مهم فردی شامل عملکرد مدرسان حسابداری و عملکرد دانشجویان حسابداری باشد. توان علمی و مهارتی متخصصین حسابداری بر­گرفته از آموزه­های آن­ها در مراکز علمی و تحقیقاتی است. لذا وجود مدرسان حرفه­ای متناسب با رشته حسابداری، می­تواند رمز موفقیت و ارتقای کارایی و بهره­وری فارغ‌التحصیلان این رشته باشد.

    حسابداری مانند بسیاری از رشته­­ها چون پزشکی و تربیت­بدنی شرایط و ویژگی­های خاص خود را دارد که آموزش و تدریس آن را تحت تأثیر قرار می­دهد. چه‌بسا آموزش مبحثی چون حسابرسی جز در روش ایفای نقش همراه با کارگروهی به‌خوبی منتقل نخواهد شد. از طرفی چنین روش­های آموزشی نیازمند مدرسی با ویژگی­های فردی خاص رشته حسابداری می­باشد. ازجمله این ویژگی­­های فردی می‌توان به سطح هوش فردی، شخصیت اجتماعی و ویژگی­های جمعیت شناختی فرد اشاره کرد. لذا واضح است که وجود استاندارد­های مناسب جهت سنجش توانایی­های علمی و شخصیتی افراد برای استخدام به‌عنوان مدرس حسابداری کمک شایانی در آمادگی فارغ­التحصیلان این رشته جهت مواجهه با چالش­های رشته در دنیای تجارت امروز خواهد داشت (Briggs and Copeland, 2007).

    در سال­های اخیر سازمان­های متولی آموزش عالی و گروه­های آموزشی مختلف توجه ویژه­ای را معطوف ویژگی­های فردی مدرسان و تأثیر آن­ها بر روی عملکرد تدریس آن­ها داشته­اند. همین امر موجب شده است تا با همکاری اساتید رشته روانشناسی و حسابداری تحقیقات وسیعی در جهت تدوین استاندارد برای انتخاب و استخدام مدرسان مناسب در رشته­های مختلف صورت گیرد. یکی از معیار­های بسیار مهم در موفقیت مدرسان حسابداری نیز می­تواند داشتن شخصیت متناسب با این رشته باشد. چراکه رشته حسابداری به سبب ویژگی­هایی چون شک حرفه­ای، استقلال، چهارچوب استاندارد و غیر منعطف و سایر ویژگی­های منحصربه‌فرد خود، شرایط آموزشی خاصی را ایجاب می­کند که باعث می­شود مدرسان موفق در این رشته نیازمند شخصیت خاصی باشند. لذا در این مقاله به بررسی و اولویت­بندی انواع شخصیت برای موفقیت مدرسان حسابداری پرداخته شد.

    در مقاله حاضر صفات شخصیتی شامل آزرده­گرایی، برون­گرایی، گشودگی، موافق بودن و با­وجدان بودن، در ارتباط با موفقیت مدرسان حسابداری مورد بررسی و اولویت­بندی قرار گرفت تا چهارچوب شخصیتی مشخصی جهت تصمیم­گیری برای استخدام مدرسان حسابداری و تعیین مدرسان برتر ارایه شود.

مبانی نظری پژوهش

چنانچه افرادی که به یک حرفه وارد می‌شوند از استانداردها و آموزش‌های لازم برخوردار نباشند، کیفیت حرفه حفظ نمی‌شود و ارتقا نمی‌یابد. به همین دلیل نهادهای حرفه‌ای موظف‌اند افرادی را که این استانداردها را در بالاترین سطح احراز می‌کنند، جذب نمایند. درنتیجه، کیفیت حرفه رابطه مستقیمی با سطح توانایی متقاضیان جذب‌شده خواهد داشت. تعیین الزامات ورود به حرفه، اولین گام در این فرایند است (Byrne et al., 2012). هرچه سطح الزامات ورودی بالاتر باشد، الزامات آموزش حرفه‌ای و تجارب عملی ارزش بیشتری خواهد داشت و رسیدن به این سطح از کیفیت آموزشی جز با به‌کارگیری و استخدام مدرسان حسابداری توانمند امکان­پذیر نخواهد بود. لذا به‌منظور تربیت حسابداران حرفه­ای و نیل به یک سیستم حسابداری پیشرفته، می­توان افزایش بهره­وری و کیفیت را از دانشگاه و با انتخاب مدرسان و دانشجویان متناسب با رشته حسابداری آغاز کرد.

    در یک انتخاب شغل صحیح و درست، عوامل مختلفی ازجمله ویژگی­های شخصیتی، ارزش‌ها، علایق، مهارت­ها، شرایط خانوادگی و شرایط جامعه برای هر فرد باید در نظر گرفته شوند. یکی از مهم­ترین این عوامل، ویژگی­های شخصیتی فرد است. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و محتاج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی­های منحصربه‌فرد خود را دارد، حتی افرادی که به‌نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، بازهم در برخی موارد با یکدیگر متفاوت هستند .به‌طورکلی همیشه افراد موفقی از تیپ­های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی­توان دقیقاً اعلام کرد که فقط تیپ­های شخصیتی خاصی هستند که در یک شغل مشخص موفق می­شوند. اما طی تحقیقاتی صورت گرفته، تیپ­های شخصیتی که برای یک شغل خاص معرفی می­شوند، عموماً آن حرفه را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری از آن دارند (Hayes and Joseph, 2003).

    یکی از شغل­هایی که می­توان تیپ­های شخصیتی را در آن موردمطالعه قرار داد، آموزش حسابداری است. هر روش آموزشی دارای معیارها و شرایط خاصی است که برخی از این معیارها عبارتند از: (1) باید با پایه­های بیولوژیکی و روانی رفتار انسان‌ها هماهنگ باشد. (2) دارای اعتبار و ارزش منطقی با روش‌های کسب دانش باشد. (3) با اصول و ایده­ال­های انسانی همدم و سازگار باشد و بالاخره دارای ارزش و اعتبار تربیتی باشد (Byrne et al., 2012).

    حرفه حسابداری با موضوعات احتمالی زیادی روبرو بوده است. کاهش مهارت حرفه­ای، ضعف حرفه و کیفیت پایین آموزش حسابداران (Tinker and Kousoumadi, 1997)، استخدام حسابداران بر اساس ویژگی­های شخصیتی (Friedman and Lyne, 2001) و توجه نکردن به شناخت احساسات و هیجانات به‌منزله عامل مربوط در تصمیم­گیری­های درست و کامل (McPhail, 2004) نمونه­هایی از این قبیل احتمالات است. در حال حاضر، تعداد زیادی از این مسائل و موضوعات به ویژگی­های شخصیتی افراد مربوط می­شود؛ اما در تحقیقات حسابداری به­طور گسترده از نظریه­های شخصیت استفاده‌نشده است (Wheeler, 2001). درحالی‌که ازنظر هرگرنبام و اولسون (Hergenham and Olson, 1999) تنها نظریه­های شخصیتی که هر فرد به‌طور کامل مدنظر قرار می­دهند، می­توانند تصویر کاملی از شخصیت انسان عرضه کنند. از نظر اسمیت و سو (Smith and So, 2003) نیز بیشتر ویژگی­های افراد (مثل شخصیت و تأثیر آن) در منابع مربوط به حسابداری بررسی نشده­اند و ممکن است با شناخت ویژگی­های شخصیتی حسابداران، دانشجویان حسابداری و آموزش­دهندگان حسابداری بخشی از این مسائل پاسخ داده شود( Moddares and Rahmani, 2011) ازاین‌رو انگیزه اصلی برای انجام چنین تحقیقی اولویت‌بندی ابعاد شخصیت مدرسان حسابداری با استفاده از تکنیک AHP است.

    نیروی انسانی یکی از سرمایه­های مهم مؤسسات آموزشی است که در جهت نیل به اهداف سازمانی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌نماید. امروزه پیشرفت موسسه آموزشی درگرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن است و منابع انسانی از مهم‌ترین منابع استراتژیک مؤسسات به‌حساب می‌آیند. ازاین‌رو مؤسسه آموزشی برای دستیابی به کارایی و اثربخشی مطلوب به‌دنبال مدرسان شایسته است که ازنظر توانایی ، مهارت و ویژگی‌های رفتاری (شخصیت) با شرایط احراز شغل تدریس تناسب داشته باشد. انگیزه­ها، توانایی‌ها، تمایلات، باورها و افکار که درواقع از اجزای مهم تشکیل‌دهنده شخصیت انسان است که حدود انتظارات و توقعات افراد را نسبت به یکدیگر و هم‌چنین نسبت به سازمان تعیین می­کند (Ma'man Poush, 2009). بدون آگاهی دقیق نسبت به شخصیت افراد نخواهیم توانست بین شخصیت و شغل هماهنگی ایجاد کنیم و این مشکلی است که سازمان‌های بسیاری با آن دست به گریبان‌اند (Moshbeki,1998). افراد براساس الگوی شخصیتی خود نیازها، انتظارات، انگیزه­ها، توقعات و اهداف خاصی دارند. از طرفی سازمان‌ها نیز برحسب اهداف و وظایف و فعالیت‌های جاری خود، نیازها، انتظارات و توقعات خاصی را ارضا می­کنند. بنابراین به‌منظور هر یک از انواع شخصیت، محیط شغلی و مشاغل خاصی مناسب است (Moghimi,1998). لذا شخصیت هر فرد اصلی­ترین بعد و ساختار روان­شناختی اوست؛ که به شکل­گیری سبک زندگی وی کمک می­کند (Dastorani and Pouryousef, 2012).

    در دهه­های اخیر، عده­ای با طرح صفاتی برای شخصیت و استفاده از روش­­های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل توانستند تا جایگاه مناسبی را در بین متخصصان برای خود باز کنند (Garoosi, 2001). یکی از کارآمدترین و جامع­ترین نظریه­های مطرح‌شده در باب شخصیت، نظریه پنج عاملی کوستا و مک­کری (McCrae And Costa, 1994) است. براساس این دیدگاه، شخصیت دارای سلسله مراتبی با پنج بعد اصلی در بالاترین مرتبه و قابل فروکاهی به اجزا یا صفات رده پایین­تر است (McCrae And Costa, 2003). پنج عامل اصلی شخصیت و زیر بعدهای آن­ها از دیدگاه کوستا و مک کری (2003) به شرح زیر هستند:

شاخص روان آزرده‌گرایی (N)

افرادی که در این دسته قرار می­گیرند در برخورد با مسائل و مشکلات نگران، ترسیده، عصبی و پرتنش هستند. این افراد در موقعیت­هایی که استرس­زا هستند ناتوان‌اند و ناامیدی و سرخوردگی بر آن­ها غلبه می­کند. در ارتباط با خود احساس گناه، غم، تنهایی و سرزنش را دارند و در ارتباط با دیگران دارای هیجاناتی چون خشم و کینه­توزی، درماندگی، ناکامی، شرم، رنجش، خجالت و دستپاچگی هستند. زیر مجموعه­های این بعد شامل شش دسته اضطراب، خصومت، افسردگی، هشیاری نسبت به خود، شتاب‌زدگی و آسیب­پذیری است.

شاخص برون­گرایی (E)

شاخص برون­گرایی عنوان کننده ویژگی­هایی چون داشتن ارتباط صمیمی و دوستی صادقانه با دیگران، میل به بودن در جمع و لذت بردن از بودن با دیگران، داشتن هیجان و انرژی زیاد و فعال پرتحرک بودن است. در زمینه­های حرفه­ای و شغلی و یا در گروه افراد برون­گرا معمولاً نقش پیشرو و یا رهبر دارند. این افراد همچنین دارای هیجانات مثبت مانند شادی، لذت و عشق هستند و همچنین به­راحتی و فراوانی می­خندند و بشاش و خنده­رو هستند. زیرمجموعه­های این بعد عبارتند از گرم­بودن، معاشرتی بودن، ابراز وجود، فعال‌بودن، هیجان­خواهی و هیجان مثبت.

شاخص گشودگی(O)

شاخص گشودگی اشاره به افرادی دارد که در زندگی خود طالب تجربه ابعاد مختلف است. این افراد کنجکاو هستند و خواهان لذت ­بردن از نظریه­های جدید به‌جای قوانین و امور متعارف می­باشند، درک بالایی از هنر و زیبایی دارند، جذب موسیقی می­شوند و با شعر به هیجان می­آیند. همچنین دارای قدرت خوبی برای بیان عواطف و احساسات خود هستند و شادی یا غم آن‌ها مشهودتر از دیگران است. در مورد اعمال و عقاید این افراد علاقه­مند به رفتن به جاهای متنوع و یا خوردن غذاهای غیرمعمول و انجام کارهای گوناگون­اند و همچنین خواهان و پذیرنده عقاید و باورهای جدید و دارای ذهنی باز هستند. زیرمجموعه­های این بعد عبارتند از: عواطف و احساسات، زیبایی­پسندی یا زیبایی­شناسی، تخیل، ارزش­ها، عقاید یا دیدگاه­ها و اعمال یا کنش­ها.

شاخص موافق بودن (A)

شاخص موافق بودن نیز همانند برون­گرایی بر گرایش­های فردی تأکید دارد. این افراد معمولاً نوع­دوست هستند و علاقه­مند به کمک و همدلی با دیگران می­باشند. خصوصیاتی مثل فروتنی، کنترل پرخاشگری، رک­گویی و صاف و ساده بودن در روابط، داشتن اعتماد به دیگران و خوش­بین بودن نسبت به آن­ها ازجمله ویژگی­های این گونه افراد است. زیرمجموعه­های این بعد شامل اعتماد، رک­گویی یا سادگی، نوع‌دوستی، همراهی، تواضع و دل‌رحم بودن یا نرمش در برابر دیگران است.

شاخص باوجدان بودن (C)

یکی از نیازهای اساسی برای زمینه­های شغلی و حرفه­ای افراد داشتن مهارت و توانایی است. این ویژگی نه‌تنها باعث موفقیت فرد با توجه به نوع شغلی که دارد می­شود، بلکه در وی احساس اعتمادبه‌نفس مثبتی را نیز ایجاد می­کند. همچنین سازمان­ها نیز خواهان و مشتاق افرادی از این نوع هستند. داشتن ویژگی­هایی مانند وظیفه­شناسی، مسئولیت‌پذیری، مرتب و منظم بودن و کارا و اثربخش بودن جزء بعد باوجدان بودن است. زیرمجموعه­های این بعد نیز عبارتند از: کفایت یا شایستگی، نظم و ترتیب، وظیفه‌شناسی، تلاش برای موفقیت، خویشتن­داری و نظم درونی و محتاط در تصمیم­گیری (McCrae And Costa, 2003).

پژوهش­های پیشین

در گذشته پژوهش­هایی در رابطه با تأثیر تیپ­های شخصیتی در انتخاب شغل صورت گرفته است که در ذیل خلاصه نتایج این تحقیقات داخلی و خارجی ارائه می­شود:

تحقیقات داخلی

     مدرس و رحمانی (Moddares and Rahmani, 2011)، به مطالعه ویژگی­های شخصیتی حسابداران ایرانی پرداختند. در این مطالعه که از پرسشنامه پنج عاملی نئو استفاده‌شده بود، نتایج نشان داد که درصد بالایی از حسابداران دارای ویژگی شخصیتی باوجدان بودن هستند و همچنین بین نوع ویژگی شخصیتی دانشجویان حسابداری و افراد حرفه­ای موفق تفاوت معناداری مشاهده نشد.

تحقیقات خارجی

داویلسون و اترینگتن (Davidson and Etherington, 1995) در تحقیق خود به مقایسه میان شخصیت حسابداران ارشد با حسابداران عمومی (دولتی) با استفاده از ابزار 16PF پرداختند. نتایج تحقیق نشان­دهنده ارتباط معنادار بین همه فاکتورهای شخصیتی فردی با جنسیت و پست آن­ها بود.

    اندون و همکاران (Andon et al., 2010) در تحقیقی به شناسایی شخصیت­های ممتاز از میان فارغ‌التحصیلان حسابداری و غیرحسابداری برای ورود به حرفه حسابداری پرداختند. انگیزه اصلی برای این تحقیق که تشویق فارغ­التحصیلان غیرحسابداری برای ورود به حرفه حسابداری جهت ایجاد تنوع بیشتر در استرالیا بوده است، نشان­دهنده تشابه شخصیتی میان افرادی است که از رشته حسابداری و سایر رشته­ها متمایل به ورود به این حرفه هستند.

        لاخال و همکاران (Lakhal et al., 2012) در مطالعه­ای با عنوان ارتباط بین انتخاب نوع شغل و صفات پنج­گانه اصلی شخصیت، به بررسی این‌که صفات شخصیتی عاملی تا چه اندازه می­تواند در انتخاب دانشجویان برای ورود به حرفه مفید باشد و چه اندازه می­تواند به آن­ها که در انتخاب کسب‌وکارهای بزرگ مردد هستند کمک کند، پرداختند.

    سوگنی و همکارانش (Sevigny et al., 2012) با استفاده از پرسشنامه نیو، رابطه شخصیت را با انتخاب نوع اصلی کسب‌وکار بررسی کردند. در این تحقیق شغل منتخب و شخصیت دانشجو تحلیل شد و الگوی شخصیتی مناسبی برای دانش­آموزانی که در انتخاب شغل خود مردد هستند تعریف شد. لذا هدف این تحقیق ایجاد ارتباط بین شخصیت و رشته اصلی دانش­آموزان بود.

    متیو (Mathieu, 2013) به ارتباط بین خودشیفتگی با رهبری و بهره­وری و رضایت شغلی در سازمان پرداختند. در این تحقیق که از مدل پنج­عاملی (FFM) استفاده‌شده است، نتایج نشان­دهنده خودپرستی با شاخص­های برون­گرایی و گشودگی و ناسازگاری با شاخص موافق بودن است.

    جعفری و همکاران (Jafari et al., 2013) در مطالعه خود به بررسی رابطه میان استرس شغلی پرستاران با پنج عامل بزرگ شخصیت پرداختند. نتایج نشان داد بین صفات شخصیتی نئو و استرس شغلی، استرس­های مربوط به مرگ، درگیری با پزشک، مشکلات با همکاران، مشکلات با ناظران و سایر عوامل هیچ ارتباط معناداری وجود نداشت درحالی‌که رابطه مثبت و معناداری بین نبود هوش هیجانی و آزرده­گرایی مشاهده شد. این نتایج نشان داد که از میان شاخص­های اصلی شخصیت فقط آزرده­گرایی ارتباط مثبت و معناداری با استرس شغلی دارد.

    روییز و همکاران (Sanchez-Ruiz et al., 2013) در تحقیقی به بررسی روابط بین عملکرد تحصیلی، ویژگی­های شناختی، صفات شخصیتی و صفت هوش هیجانی میان رشته­های دانشگاهی (علوم کامپیوتر، تجارت و مدیریت، مهندسی برق، گردشگری و بازاریابی، قانون، حسابداری و روانشناسی) پرداخته شد که در آن دانشجویان روانشناسی بالاترین نمره را کسب کردند.

    هیگوراس و فیگوراس در سال 2014 برای انتخاب افسران پلیس از پرسشنامه شخصیت نئو استفاده کردند. غربالگری روانی از متقاضیان افسر پلیس با هدف انتخاب آن‌ها در سطح وسیعی انجام شد. به این منظور با استفاده از پرسشنامه نئو هنجارهایی برای انتخاب آن‌ها تعریف شد و به­صورت دفترچه­ای در اختیار فارغ­التحصیلان دانشگاه افسری قرار گرفت که با توجه به این پرسشنامه فارغ­التحصیلان را ازنظر شخصیت اولویت­بندی می­کنند (Higueras and Figueras, 2014).

 

روش‌شناسی پژوهش

ازآنجاکه محقق در نظر داشته حقیقت و شرایطی که در زمان معین وجود دارد توصیف، وضعیت موجود را گزارش کرده و به‌صورت طبیعی و بدون دست‌کاری آزمایشی پدیده­ها، به توصیف آن­ها بپردازد، بنابراین روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی – توصیفی است. در این پژوهش ابتدا با مطالعه و بررسی صفات شخصیتی پنج عاملی پوش نوار و مک­کریدی، ابعاد و فاکتورهای شخصیتی فردی تعیین شد. سپس با استفاده از پرسشنامه ماتریسی اقدام به گردآوری نظرات متخصصان شد. سپس جهت تجزیه‌وتحلیل آماری پرسشنامه، از دو روش توصیفی و استنباطی استفاده‌شده است. در قسمت توصیف داده­ها، متغیرها برحسب جدول فراوانی (فراوانی مطلق، درصد فراوانی) مورد تجزیه‌وتحلیل قرارگرفته و سپس در قسمت استنباط آماری برای اولویت­­بندی صفات شخصیت مدرسان موفق حسابداری و انتخاب مدرس حسابداری برتر از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP در محیط نرم‌افزاری Excel و Expert choice استفاده شد.

جامعه آماری، شیوه­ی نمونه­گیری و حجم نمونه

جامعه آماری این تحقیقاساتید حسابداری دانشگاه­های سراسری ایران بوده است که نمونه پژوهش به تعداد 24 نفر از جامعه آماری که در ارتباط با موضوع و پرسشنامه ماتریسی طراحی‌شده، صاحب‌نظر و حاذق هستند و با مدرسان حسابداری مورد آزمون آشنایی دارند، انتخاب شد. تعداد 4 پرسشنامه تکمیل‌شده به سبب نرخ سازگاری پایین از نمونه حذف شد و 20 پرسشنامه تکمیل‌شده جهت تکمیل نهایی مورداستفاده قرار گرفت.

روش گردآوری داده­ها و ابزار اندازه­گیری

روش گردآوری در این پژوهش، پرسشنامه ماتریسی برگرفته از صفات شخصیتی 5 عاملی پوش نوار و مک­کریدی (McCrae and Costa) است. بخش اول پرسشنامه شامل اطلاعات توصیفی پاسخ­دهنده و بخش دوم پرسشنامه به گرد­آوری اظهارنظر مقایسه­ای پاسخ­دهنده نسبت به صفات شخصیتی یک مدرس موفق رشته حسابداری در وهله اول و اظهارنظر مقایسه­ای ایشان نسبت به وضعیت مدرسان حسابداری نسبت به یکدیگر ازنظر هر صفت در وهله دوم پرداخته است. به‌منظور پاسخ به این ماتریس­ها از یک طیف 9 گزینه­ای برای امتیازدهی دوبه‌دوی مؤلفه­ها نسبت به یکدیگر استفاده شد.

 

 

 

روایی و پایایی پرسشنامه

به‌منظور سنجش اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار همزمان[1]و اعتبار نرخ سازگاری (ضریب یکنواختی)[2](Sibooye et al., 2012) استفاده شد. همچنین برای تعیین پایایی با توجه به اشکالات روش آلفای کرونباخ (ازجمله اینکه برای تمام سؤالات یک سازه ارزش یکسانی وجود دارد)، در این پژوهش از روش پایایی مرکب استفاده‌شده است که ضرایب آن در جدول 1 آمده است. سازه­هایی که مقدار CR (پایایی ترکیبی) آن­ها بالاتر از مقدار 6/0 باشند، پایایی قابل‌قبولی را دارند. هر چه این مقدار به 1 نزدیک­تر باشد، پایایی بیشتر است. برای این منظور از نرم‌افزار SmartPLS استفاده شد.

 

جدول (1): نتایج تحلیل روایی و پایایی سازه­های موردمطالعه تحقیق

ابعاد شخصیت

 

ضریب پایایی مرکب (CR)

PC>0/6

 

ضریب پایایی آلفای کرونباخ

آزرده­گرایی

 

94/0

 

85/0

برون­گرایی

 

95/0

 

79/0

گشودگی

 

95/0

 

87/0

موافق بودن

 

89/0

 

86/0

باوجدان بودن

 

96/0

 

91/0

    همچنین جهت تجزیه‌وتحلیل آماری پرسشنامه، از آماره­های توصیفی و نیز تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده‌شده است. در قسمت توصیف داده­ها، متغیرها برحسب جدول فراوانی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفته و سپس با استفاده از نرم­افزارهای Excel، SPSS و Expert Choice به اولویت­بندی پنج عامل اصلی صفات شخصیتی مدرس حسابداری بر اساس ضریب اهمیت به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP پرداخته‌شده و در نهایت با استفاده از ضرایب نهایی تعیین‌شده برای هر مدرس، موفق‌ترین مدرس انتخاب شد. در بخش بعدی یافته­های تحقیق را موردبررسی قرار می­دهیم.

 فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)

در علم تصمیم‌گیری که در آن انتخاب یک راه­کار از بین راه­کارهای موجود و یا اولویت‌بندی راهکارها با استفاده از اولویت­بندی شاخص­های تصمیم­گیری مطرح است،‌ چند سالی است که روش­های تصمیم‌گیری با شاخص‌های چندگانه «MADM» جای خود را باز کرده‌اند. از این میان روش تحلیل سلسله مراتبی AHP بیش از سایر روش­ها مورد استفاده قرار گرفته است. فرایند تحلیل سلسله مراتبیAHP   منعکس­کننده رفتار طبیعی و تفکر انسانی است. این تکنیک، مسائل پیچیده را براساس آثار متقابل آن­ها موردبررسی قرار می‌دهد و آن­ها را به شکلی ساده تبدیل کرده به حل آن می‌پردازد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی در هنگامی‌که عمل تصمیم­گیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیم­گیری روبروست می‌تواند استفاده گردد. معیارهای مطرح‌شده می‌تواند کمی و کیفی باشند. اساس این روش تصمیم­گیری بر مقایسات زوجی نهفته است. تصمیم­گیرنده با فراهم آوردن درخت سلسله مراتبی تصمیم آغاز می‌کند. درخت سلسله‌مراتب تصمیم، عوامل مورد مقایسه و گزینه‌های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان می‌دهد. سپس یک سری مقایسات زوجی انجام می‌گیرد. این مقایسات وزن هر یک از فاکتورها را در راستای گزینه‌های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان می‌دهد. در نهایت منطق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به‌گونه‌ای ماتریس­های حاصل از مقایسات زوجی را با یکدیگر تلفیق می‌سازد که تصمیم بهینه حاصل آید. چهار اصل به‌عنوان اصول فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بیان می­شود و کلیه محاسبات، قوانین و مقررات، بر این اصول بنا نهاده می­شود. این اصول عبارتند از: شرط معکوسی: اگر ترجیح عنصر A بر عنصر B برابر n باشد، ترجیح عنصر B بر عنصر A برابر  خواهد بود. اصل همگنی: عنصر A با عنصر B باید همگن و قابل‌مقایسه باشند. به‌بیان‌دیگر برتری عنصر A بر عنصر B نمی‌تواند بی‌نهایت یا صفر باشد. وابستگی: هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می‌تواند وابسته باشد و به‌صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می‌تواند ادامه داشته باشد. انتظارات: هرگاه تغییری در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد پروسه ارزیابی باید مجدداً انجام گیرد (Ghodsipour, 2002).

 

مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی

الف) مدل‌سازی: در این قدم، مسئله و هدف تصمیم­گیری به‌صورت سلسله مراتبی از عناصر تصمیم که باهم در ارتباط می‌باشند، درآورده می‌شود. عناصر تصمیم شامل «شاخص­های تصمیم­گیری» و «گزینه‌های تصمیم» می‌باشد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیازمند شکستن یک مسئله با چندین شاخص به سلسله مراتبی از سطوح است. سطح بالا بیانگر هدف اصلی فرایند تصمیم­گیری است. سطح دوم، نشان­دهنده شاخص‌های عمده و اساسی است که ممکن است به شاخص‌های فرعی و جزئی­تر در سطح بعدی شکسته شود و در نهایت سطح آخر گزینه‌های تصمیم را ارائه می‌کند (Mehregan, 2004). هدف از این تحقیق اولویت­بندی صفات شخصیتی مدرسان حسابداری و انتخاب موفق‌ترین مدرس حسابداری در دانشگاه کردستان است. شکل زیر سلسله‌مراتب فاکتورهای شخصیتی موردنیاز برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد.

 

 

 

جدول (2): شاخص­های شخصیت و صفات شخصیتی در هر شاخص

 

ب) قضاوت ترجیحی (مقایسات زوجی): انجام مقایساتی بین گزینه‌های مختلف تصمیم براساس هر شاخص و قضاوت در مورد اهمیت شاخص تصمیم انجام می­گیرد. با انجام مقایسات زوجی بعد از طراحی سلسله‌مراتب مسئله تصمیم، تصمیم‌گیرنده می‌بایست مجموعه ماتریس­هایی که به‌طور عددی اهمیت یا ارجحیت نسبی شاخص‌ها را نسبت به یکدیگر و هر گزینه تصمیم را با توجه به شاخص‌ها نسبت به سایر گزینه‌ها اندازه‌گیری می‌نماید، ‌ایجاد کند. این کار با انجام مقایسات دوبه‌دو بین عناصر تصمیم (مقایسه زوجی) و از طریق تخصیص امتیازات عددی که نشان­دهنده ارجحیت یا اهمیت بین دو عنصر تصمیم است، صورت می­گیرد. برای انجام این کار معمولاً از مقایسه گزینه‌ها با شاخص‌های i ام نسبت به گزینه‌ها یا شاخص‌های j ام استفاده می‌شود که در جدول 3، نحوه ارزش­گذاری شاخص‌ها نسبت به هم نشان داده‌شده است.

 


جدول (3): نحوه ارزش‌گذاری در روش تحلیل سلسله مراتبی AHP

 

ارزش ترجیحی

 

وضعیت مقایسه i نسبت به j

 

توضیح

1

 

اهمیت برابر

 

گزینه یا شاخص i نسبت به j اهمیت برابر دارند و یا ارجحیتی نسبت به هم ندارند.

3

 

نسبتاً مهم­تر

 

گزینه یا شاخص i نسبت به j کمی مهم‌تر است.

5

 

مهم­تر

 

گزینه یا شاخص i نسبت به j مهم‌تر است.

7

 

خیلی مهم­تر

 

گزینه یا شاخص i دارای ارجحیت خیلی بیشتری از j است.

9

 

کاملاً مهم

 

گزینه یا شاخص i مطلقاً از j مهم‌تر و قابل‌مقایسه با j نیست.

2 و 4 و 6 و 8

 

بینابین

 

ارزش­های میانی بین ارزش­های ترجیحی را نشان می‌دهد مثلاً 8، بیانگر اهمیتی زیادتر از 7 و پایین‌تر از 9 برای i است.

           

ج) محاسبات وزن‌های نسبی: تعیین وزن «عناصر تصمیم» نسبت به هم از طریق مجموعه‌ای از محاسبات عددی، قدم بعدی در فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. انجام محاسبات لازم برای تعیین اولویت هر یک از عناصر تصمیم با استفاده از اطلاعات ماتریس‌های مقایسات زوجی صورت می­گیرد. خلاصه عملیات ریاضی در این مرحله به‌صورت زیر است: مجموع اعداد هر ستون از ماتریس مقایسات زوجی را محاسبه کرده، سپس هر عنصر ستون را بر مجموع اعداد آن ستون تقسیم می‌کنیم. ماتریس جدیدی که بدین‌صورت به‌دست می‌آید، «ماتریس مقایسات نرمال شده» نامیده می‌شود. میانگین اعداد هر سطر از ماتریس مقایسات نرمال شده را محاسبه می‌کنیم. این میانگین وزن نسبی عناصر تصمیم با سطرهای ماتریس را ارائه می‌کند.

د) ادغام وزن‌های نسبی: به‌منظور رتبه‌بندی گزینه‌های تصمیم، در این مرحله بایستی وزن نسبی هر عنصر را در وزن عناصر بالاتر ضرب کرد تا وزن نهایی آن به‌دست آید. با انجام این مرحله برای هر گزینه، مقدار وزن نهایی به دست می‌آید.

ه) سازگاری در قضاوت‌ها: تقریباً تمامی محاسبات مربوط به فرایند تحلیل سلسله مراتبی بر اساس قضاوت اولیه تصمیم‌گیرنده که در قالب ماتریس مقایسات زوجی ظاهر می‌شود. صورت می‌پذیرد و هرگونه خطا و ناسازگاری در مقایسه و تعیین اهمیت بین گزینه‌ها و شاخص‌ها، نتیجه نهایی به‌دست آمده از محاسبات را مخدوش می‌سازد. نرخ ناسازگاری که در ادامه با نحوه محاسبه آن آشنا خواهیم شد، وسیله‌ای است که سازگاری را مشخص ساخته و نشان می‌دهد که تا چه حد می‌توان به اولویت­های حاصل از مقایسات اعتماد کرد. برای مثال اگر گزینه A نسبت به B مهم‌تر (ارزش ترجیحی 5) و B نسبتاً مهم‌تر (ارزش ترجیحی 3) از C باشد، آنگاه باید انتظار داشت A نسبت به C خیلی مهم‌تر (ارزش ترجیحی 7 یا بیشتر) ارزیابی گردد؛ یا اگر ارزش ترجیحی A نسبت به B، 2 و B نسبت به C،‌ 3 باشد آنگاه ارزش A نسبت به C باید ارزش ترجیحی 4 را ارائه کند. شاید مقایسه دو گزینه امری ساده باشد، اما وقتی­که تعداد مقایسات افزایش یابد اطمینان از سازگاری مقایسات به‌راحتی میسر نبوده و باید با به‌کارگیری نرخ سازگاری به این اعتماد دست یافت. تجربه نشان داده است که اگر نرخ ناسازگاری کمتر از 1/0 باشد سازگاری مقایسات قابل‌قبول بوده و در غیر این صورت مقایسه‌ها باید تجدیدنظر شود. قدم‌های زیر برای محاسبه نرخ ناسازگاری به‌کار گرفته می‌شود: گام اول محاسبه بردار مجموع وزنی بوده که اگر ماتریس مقایسات زوجی را در بردار ستونی «وزن نسبی» ضرب کنید، بردار جدیدی را که به این طریق به‌دست می‌آورید بردار مجموع وزنی نامیده می­شود. گام دوم نیز محاسبه بردار سازگاری است که اگر عناصر بردار مجموع وزنی را بر بردار اولویت نسبی تقسیم کنید، بردار حاصل بردار سازگاری نامیده می‌شود. گام سوم به‌دست آوردن lmax است که میانگین عناصر برداری سازگاری lmax را به دست می‌دهد. گام چهارم محاسبه شاخص سازگاری است که به‌صورت رو­به­رو تعریف می‌شود:

 
   

 

 

 n عبارت است از تعداد گزینه‌های موجود در مسئله

    و در نهایت گام پنجم محاسبه نسبت سازگاری است که از تقسیم شاخص سازگاری بر شاخص تصادفی به‌دست می‌آید. نسبت سازگاری 1/0 یا کمتر سازگاری در مقایسات را بیان می‌کند (Mehregan, 2004: 170-173).

 

یافته­های پژوهش

در این بخش به تجزیه­وتحلیل داده­های حاصل از پرسشنامه پرداخته می­شود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌های جمع‌آوری‌شده، ابتدا آمار توصیفی که به بررسی متغیرهای جمعیت شناختی تحقیق شامل جنسیت، میزان تحصیلات و سابقه کاری می­پردازد؛ موردبررسی قرار می­گیرد .پس‌ازآن مطابق سؤالات در نظر گرفته‌شده (پرسشنامه ماتریسی دوبه­دوی متغیرها و فاکتورها)، به اولویت­بندی هر یک از شاخص­های شخصیت مدرسان حسابداری موفق براساس ضریب اهمیت به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP پرداخته خواهد شد. در نهایت با توجه به ضرایب نهایی محاسبه‌شده، موفق‌ترین مدرس حسابداری از نظر صفات شخصیتی انتخاب می­شود.

 

آمار توصیفی تحقیق

در جدول 4، آمار توصیفی نمونه تحقیق ارائه‌شده است. اطلاعات جمعیت شناختی نمونه آماری شامل پست سازمانی، میزان تحصیلات، سابقه کاری بوده است.

                                                                     جدول (4): نتایج آمار توصیفی تحقیق

 

متغیرها

 

ابعاد

 

فراوانی

 

درصد فراوانی

جنسیت

 

زن

 

5

 

25%

مرد

 

15

 

75%

میزان تحصیلات

 

کارشناسی ارشد

 

4

 

20%

دکتری

 

16

 

80%

سابقه کاری

 

10-0 سال

 

3

 

15%

10-20 سال

 

5

 

25%

بیشتر از 20 سال

 

12

 

60%

               

 

    جدول فوق مربوط به توصیف آماری متغیرهای جمعیت شناختی پژوهش است که مطابق آن، از 20 نفر موردبررسی، 5 نفر معادل 25 درصد از پاسخ‌دهندگان زن بوده و 15 نفر دیگر آن­ها معادل 75 درصد مرد بوده­اند. همچنین از میان افراد نمونه، میزان تحصیلات 4 نفر کارشناسی ارشد و 16 نفر دکتری بوده­ است. و در نهایت از بین تعداد 20 نمونه موردمطالعه، 3 نفر از آن­ها زیر 10 سال سابقه کاری دارد که 15 درصد نمونه آماری را به خود اختصاص داده است، همچنین 25 درصد نمونه معادل 5 نفر بین 10 تا 20 سال سابقه کاری دارند و 12 نفر باقیمانده، سابقه کاری بیشتر از 20 سال را دارند که معادل 60 درصد نمونه است.

یافته­های حاصل از تحلیل سلسله مراتبی AHP

در این مقاله پنج شاخص اصلی به‌منظور اولویت­بندی شاخص­های شخصیت مدرسان حسابداری موفق مدنظر است که در ابتدا ماتریس مقایسات زوجی این پنج فاکتور ارائه می­شود و در مراحل بعدی به ارائه اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه هر شاخص و انتخاب موفق‌ترین مدرس حسابداری پرداخته خواهد شد. بنابراین پس از ساخت مدل در برنامه Expert Choice و ورود ماتریس مقایسات زوجی، وزن فاکتورها، معیارها و زیرمعیارها به‌گونه­ای‌که در زیر نشان داده‌شده است به‌دست آمد.

محاسبه وزن نسبی شاخص­های اصلی شخصیت        

شکل 1، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی شاخص­های اصلی شخصیت برای مدرس حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنانکه در شکل نمایان است شاخص باوجدان بودن با ضریب 411/0 بالاترین اولویت را دارد و شاخص آزرده­گرایی با ضریب 046/0 پایین­ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 003/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (1): اولویت­بندی شاخص­های اصلی شخصیت برای مدرسان حسابداری موفق

 

محاسبه وزن نسبی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص باوجدان بودن                        

شکل 2، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص باوجدان بودن برای مدرسان حرفه­ای موفق را نشان می­دهد. چنانکه در شکل نمایان است صفت کفایت و شایستگی با ضریب 454/0 بالاترین اولویت را دارد و صفت محتاط در تصمیم­گیری با ضریب 056/0 پایین­ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 002/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (2): اولویت­بندی صفات شخصیتی برای شاخص باوجدان برای مدرسان حسابداری موفق

 

محاسبه وزن نسبی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص برون­گرایی  

شکل 3، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص برون­گرایی برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنان‌که در شکل نمایان است صفت فعال­بودن با ضریب 445/0 بالاترین اولویت را دارد و صفت ابراز وجود با ضریب 054/0 پایین­ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 001/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (3): اولویت­بندی صفات شخصیتی برای شاخص برون­گرایی برای مدرسان حسابداری موفق

 

محاسبه وزن نسبی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص موافق بودن

شکل 4، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص موافق بودن برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنان‌که در شکل نمایان است صفت اعتماد با ضریب 441/0 بالاترین اولویت را دارد و صفت دلرحم­بودن با ضریب 061/0 پایین­ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 003/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

شکل (4): اولویت­بندی صفات شخصیتی برای شاخص موافق بودن برای مدرسان حسابداری موفق

محاسبه وزن نسبی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص گشودگی           

شکل 5، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص گشودگی برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنان‌که در شکل نمایان است صفت عقاید یا دیدگاه­ها با ضریب 372/0 بالاترین اولویت را دارد و صفت تخیل با ضریب 063/0 پایین­ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 004/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (5): اولویت­بندی صفات شخصیتی برای شاخص گشودگی برای مدرسان حسابداری موفق

محاسبه وزن نسبی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص آزرده‌گرایی  

شکل 6، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی صفات شخصیتی زیرمجموعه شاخص آزرده­گرایی برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنانکه در شکل نمایان است صفت هشیاری نسبت خود با ضریب 370/0 بالاترین اولویت را دارد و صفت افسردگی با ضریب 047/0 پایین‌ترین اولویت را دارد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 002/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (6): اولویت­بندی صفات شخصیتی برای شاخص آزرده­گرایی برای مدرسان حسابداری موفق

 

محاسبه وزن نهایی صفات شخصیتی مدرسان حسابداری موفق

شکل 7، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای اولویت­بندی مجموع کل صفات شخصیتی برای مدرسان حسابداری موفق را نشان می­دهد. چنان‌که در شکل نمایان است زیرمعیارهای کفایت و شایستگی، فعال بودن و اعتماد با ضریب­های 179/0، 110/0 و 082/0 بالاترین اولویت را دارا می­باشند و صفات افسردگی، آسیب­پذیری و خصومت به­ترتیب با ضریب­های 003/0، 003/0 و 006/0 پایین­ترین اولویت را به خود اختصاص داده­اند. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 01/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

شکل (7): اولویت­بندی مجموع کل صفات شخصیتی برای مدرسان حسابداری موفق

 

محاسبه وزن نهایی مدرسان حسابداری از نظر صفات شخصیتی

شکل 8، خروجی حاصل از نرم‌افزار Expert Choice برای انتخاب مدرس حسابداری موفق در دانشگاه سراسری مورد آزمون نشان می­دهد. چنانکه در شکل نمایان است، مدرس "ز" با امتیاز 338/0 به‌عنوان بهترین مدرس حسابداری انتخاب شد. نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی برابر با 01/0 بوده که کمتر از 1/0 است و این نشان از سازگاری مقایسات زوجی و قابل‌قبول بودن آن است.

 

 

 

شکل (8): اولویت­بندی مدرسان حسابداری از نظر صفات شخصیت

 

بحث و نتیجه­گیری

نتایج تحقیق نشان داد که از نظر شاخص­های اصلی شخصیت پنج عاملی پوش نوار و مک کریمی، شاخص باوجدان بودن بیشترین تناسب و کارایی را باشخصیت مدرسان حسابداری موفق داشته است. اگر ویژگی‌های شخصیت انسان را به دو بعد انفرادی و گروهی تقسیم کنیم، شاخص­های باوجدان بودن و برون­گرایی بیشتر بر شخصیت فرد در مناسبات گروهی تأکید دارد، درحالی‌که شاخص­های موافق بودن، گشودگی و آزرده­گرایی بر شخصیت فرد در مناسبات انفرادی تأکید دارد. ازآنجاکه تدریس در دانشگاه بیشتر در قالب کلاس درس و گروه دانشجویان صورت می­گیرد، لذا صفات شخصیتی مؤثر بر نظم گروهی نسبت به صفات شخصیتی مؤثر بر نظم بین فردی، تأثیر بیشتری بر موفقیت مدرسان حسابداری دارد. لذا شاخص برون­گرایی که نشان از توانایی بالای مدرس در کسب علم و مهارت، نظم و هماهنگی در اداره کلاس و ایمان به ایفای وظیفه به بهترین شکل است، بالاترین اولویت را در موفقیت مدرس حسابداری کسب کرده است. از طرفی شاخص برون­گرایی نیز که موجب ارتباط نزدیک مدرس و دانشجو، و پویایی کلاس درس حسابداری می­شود نیز در اولویت دوم قرارگرفته است. اما بعد از توانایی بالای مدرس در اداره و نظم کلاس حسابداری، توانایی ایجاد ارتباط نزدیک و همزادپنداری با دانشجو اهمیت ویژه­ای دارد. تواضع، نوع­دوستی­ حس همراهی و از همه مهم‌تر، حس اعتمادی که مدرس حسابداری به دانشجو منتقل می­کند، موجبات صمیمیت و نزدیکی دانشجو به مدرس و انتقال قوی‌تر مفاهیم حسابداری خواهد شد. زیرا حسابداری دانشی است که بیشتر به روش حل تمرین و تجربه قابل‌انتقال است و عدم ارتباط نزدیک ‌بین مدرس و دانشجو اثر معکوسی بر یادگیری دانشجو خواهد داشت. لذا از بین شاخص­های انفرادی نیز شاخص موافق ­بودن تأثیر قابل‌توجهی بر موفقیت مدرسان حسابداری خواهد داشت. آنچه در شاخص گشودگی باید توجه داشت، اهمیت ارزش­ها و عقاید دانشجو است. در حقیقت مدرس حسابداری برای جذب دانشجو و کسب اعتماد او باید بتواند ارزش­ها و نگرش آن‌ها را کشف کند و با حفظ احترام به نگرش آن‌ها، به روشی متناسب با طرز فکر و دیدگاه دانشجو، روش تدریس خود را انتخاب کند. این مطلب اشاره به فلسفه شناختی دارد که در انتخاب روش­های تدریس مطلوب حسابداری تأثیر بسزایی دارد. لذا شاخص گشودگی نیز در اولویت چهارم قرارگرفته است. شاخص آزرده­گرایی نیز اولویت آخر را به خود اختصاص داده است که کمترین احتمال موفقیت را به‌عنوان مدرس حسابداری خواهد داشت. تدریس حسابداری نیازمند ارتباط نزدیک دانشجو و مدرس، و همکاری گروهی آن‌ها در تیم­های تجربی است. شخصیت آزرده­گرا که دارای صفاتی چون خصومت و افسردگی است، اغلب توانایی ایجاد ارتباط و حفظ نظم و اداره کلاس را نخواهد داشت.

باوجدان بودن: در بین صفات شخصیتی باوجدان بودن، کفایت و شایستگی که نشان از توانایی بالای عقلی در کسب دانش و مهارت است، بالاترین اولویت را به­دست آورده است. چراکه بیش از هر چیز یک مدرس موفق باید از نظر دانش و مهارت در حیطه رشته علمی خود سرآمد باشد. مدرس حسابداری باید جامعیت کاملی به برخی از علوم بالأخص علوم و فنون مالی داشته باشد. حرفه حسابداری و حسابرسی از مشاغل بسیار حساس هستند. زیرا واحد مالی قلب یک سازمان است و با تمام واحدها در ارتباط است. لذا یک حسابدار موفق باید طیف وسیعی از دانش و مهارت را به­خوبی کسب کند. این امر تنها باوجود مدرسان حسابداری با توانایی علمی و مهارتی بالا امکان­پذیر است. اولویت دوم و سوم در شاخص باوجدان بودن را نظم و ترتیب و وظیفه­شناسی کسب کرده­اند. حسابداری یک سیستم کاملاً منظم با سلسله‌مراتب عملیاتی دقیق است. حسابداری با تشکیل شرکت و وقوع رویدادهای مالی شروع می­شود و با ثبت و طبقه‌بندی و گزارش پایان دوره به پایان می‌رسد. لذا آموزش گام‌به‌گام و نظام­مند آن تنها راه آموزش موفق آن است. لذا نظم و ترتیب صفت بسیار تأثیرگذاری در این حرفه است. از طرفی داشتن قابلیت­های لازم به‌تنهایی متضمن آموزش مناسب نیست بلکه اراده قوی مدرس جهت ارائه مناسب و بهینه درس حسابداری نیز در مرحله دوم بسیار مهم خواهد بود. لذا وظیفه­شناسی به‌منزله بیمه­ای برای آموزش بهینه و باکیفیت حسابداری است. با داشتن دانش و مهارت حسابداری، نظم و ترتیب و حس وظیفه‌شناسی توسط مدرس حسابداری، نوبت به تلاش برای تدریس هرچه بهتر حسابداری می­شود. تلاش هرچه بیشتر با حفظ کیفیت، گام بعدی در موفقیت مدرس حسابداری است. اما آنچه در این شاخص شایان‌ذکر است، کسب اولویت آخر برای "احتیاط در تصمیم­گیری" است. در حرفه حسابرسی که شک حرفه­ای جای اعتماد را می­گیرد، احتیاط شرط اساسی موفقیت است. اما در آموزش حسابداری، شفافیت کامل یکی از ارکان اصلی است. زیرا در آموزش حسابداری باید تمام احتمالات ممکن تفهیم شود.

برون­گرایی: اولویت اول در این شاخص را فعال بودن کسب کرده است. حسابداری و بالأخص حسابرسی، حرفه­ای بسیار پویا و با تحرک زیاد است. در این حرفه ارتباط با سایر واحدها، سرکشی به واحدهای عملیاتی و انبارها، مسافرت زیاد و ساعات کاری غیر منعطف، همگی باعث می­شود تا مشاغل مالی بسیار پویا باشند. از طرفی آموزش بهینه حسابداری از طریق آموزش تجربی و ایفای نقش صورت می­گیرد. لذا در آموزش پیشرفته حسابداری سعی می­شود تا محیط واقعی کار و دانش حسابداری به­صورت عملی آموخته شود. اولویت­های بعدی در شاخص برون‌گرایی را معاشرتی بودن و گرم بودن به خود اختصاص داده­اند. معاشرتی بودن به معنای توانایی ایجاد ارتباط مناسب با مخاطب بخصوص در برخوردهای رسمی است و گرم بودن به معنای صمیمیت در برخوردهای اجتماعی است. در حرفه حسابرسی، معاشرتی بودن به‌خصوص در برخورد با کادر مدیریتی صاحب‌کار بسیار مهم است اما گرم بودن به‌کلی نفی می­شود، زیرا استقلال ظاهری حسابرس را خدشه­دار می­کند. اما در تدریس حسابداری که استقلال چندان مفهومی ندارد و در عوض همکاری و همراهی گروهی مطرح است، معاشرتی بودن همراه با ارتباط گرم طرفین تأثیر مطلوبی بر یادگیری دروس حسابداری توسط دانشجو و تدریس بهینه توسط مدرس حسابداری دارد. ایجاد هیجان و بالأخص هیجان مثبت، چه در روابط اجتماعی و چه در به‌کارگیری روش­های تدریس پویا همانند قواعد بازی در تدریس، می­تواند موجب موفقیت طرفین تدریس شود. درنهایت آخرین اولویت به صفت ابراز وجود تعلق‌گرفته است. ابراز وجود در تدریس حسابداری می­تواند اثر معکوسی بر موفقیت داشته باشد. چراکه صمیمیت و همراهی با دانشجو، موجبات بهبود فراگیری را فراهم می­آورد. لذا ابراز وجود جز برای حفظ احترام متقابل معمولاً در حرفه تدریس توصیه نمی­شود. اما این صفت در حرفه حسابرسی برای فرمان­پذیری بیشتر کادر مدیریتی و بالأخص کارکنان مالی مؤسسه صاحب‌کار، توصیه می­شود و اهمیت زیادی در موفقیت کاری حسابرسان دارد.

موافق بودن: یکی از مهم‌ترین صفات زیرمجموعه موافق بودن برای موفقیت در تدریس حسابداری، صفت اعتماد است. اعتماد ازهرجهت می­تواند موجب بهبود موفقیت برای مدرسان حسابداری شود. اعتماد دانشجو به استاد و اعتماد استاد به دانشجو موجبات نزدیکی آن‌ها و تابعیت دانشجو از نحوه تدریس و برنامه­ریزی مدرس می­شود. از طرفی فرمان­پذیری و عملکرد مناسب دانشجو تنها راه فراگیری مناسب دروس حسابداری است که اولاً خودآموزی آن بسیار سخت است و ثانیاً بسیار منظم و طبق روال مشخص دنیای واقعی آن باید تدریس شود. پس از اعتماد دانشجو به مدرس حسابداری، حالا با حفظ فروتنی و با استفاده از ویژگی نوع­دوستی و همراهی می­توان به‌جای روابط رسمی استاد و شاگرد، احساس دو همکار در تیم حسابداری را به وجود آورد به‌گونه‌ای که مدرس، کارمند بالادست دانشجو فرض می­شود. در چنین وضعیتی مدرس می­تواند فرآیند واقعی حسابداری و روابط بین تیم حسابداری را به‌صورت مجازی به دانشجوی حسابداری آموزش دهد.

گشودگی: رتبه اول در این شاخص به عقاید یا دیدگاه­ها تعلق گرفت. این صفت به معنای داشتن کنجکاوی روشنفکرانه و تمایل به حل معماها و چالش ذهنی است. داشتن چنین صفتی در تدریس حسابداری باعث می­شود که اولاً مدرس حسابداری بتواند به‌راحتی موقعیت­های مالی مختلف در انواع شرکت­ها از نظر مالکیت و فعالیت را تشخیص داده و در طراحی مسائل و نمونه­های درسی برای آموزش حسابداری شرکت­های مختلف بکار گیرد. از طرفی مدرسان حسابداری که چنین صفتی را دارا هستند، علاقه بیشتری برای شرکت دادن دانشجویان در ابراز اظهارات و عقاید مالی آن‌ها و شرکت دانشجویان در مباحث درسی و حل مسائل دارند. صفت عقاید یا دیدگاه­ها ارتباط نزدیکی با اعمال و کنش­ها دارد. زیرا داشتن روحیه کنجکاوی موجب می­شود مدرس حسابداری تمایل بیشتری به اجرای روش­های تدریس متنوع و ابتکاری برای بهبود فرآیند تدریس حسابداری باشد. این مدرسان علاقه زیادی به کشف روش­های جدید و ارتقای روش­های قدیمی­تر برای بهبود آموزش خود هستند. لذا اولویت دوم در شاخص گشودگی را اعمال و ارزش­ها دریافت کرده است. این صفت به‌منزله توجه و احترام به ارزش­های سیاسی، اجتماعی و مذهبی دانشجویان حسابداری است. هر انسانی برای خود ارزش­های قابل‌احترامی دارد که توجه و احترام به آن‌ها موجب جلب نظر و موافقت او خواهد بود. لذا یک مدرس حسابداری موفق با درنظرگرفتن ارزش­های دانشجویان و انطباق روش­های تدریس بر مبنای این ارزش­ها می­تواند همراهی و همدلی دانشجو را در کلاس خود و با آموزش مربوطه به دست آورد.

آزرده­گرایی: به‌سختی می­توان تصور کرد که فردی با شناخت آزرده­گرایی بالا بتواند در تدریس حسابداری موفقیتی کسب کند. همچنین افراد عجول یا شتاب‌زده احتمال موفقیت بالاتری به‌عنوان مدرس حسابداری دارند. اما افرادی بر ویژگی بارز خصومت یا افسردگی احتمال موفقیت بسیار پایینی دارند. زیرا کلید موفقیت برای مدرس حسابداری، توانایی جذب دانشجو و همراه کردن او با اهداف و برنامه­های کلاس است. درصورتی‌که مدرسی با ویژگی خصومت بالا، به‌هیچ‌وجه قادر به همراه کردن دانشجو با برنامه­های درسی نخواهد بود یا این‌که یک شخص افسرده توانایی و آمادگی فکری و جسمی برای هماهنگ کردن یک گروه کلاسی حسابداری که نظم و هماهنگی در آن بسیار حائز اهمیت است را نخواهد داشت. در مجموع کل صفات شخصیتی نیز مشخص شد که صفات کفایت و شایستگی، فعال بودن و اعتماد بالاترین اولویت را بر موفقیت مدرسان حسابداری دارد و صفات افسردگی، آسیب­پذیری و خصومت کمترین اولویت و احتمال موفقیت را در این رشته برای مدرس به همراه خواهد داشت.

انتخاب مدرس حسابداری موفق: هدف از این تحقیق ارائه یک روش پیشرفته برای انتخاب یک مدرس حسابداری موفق از نظر صفات شخصیتی بوده است. نتایج این تحقیق در یکی از دانشگاه­های سراسری جهت انتخاب یک نفر به‌عنوان مدرس برتر در سال 1392 انجام‌گرفته است. بدین منظور پس از بررسی سوابق مدرسان حسابداری، چهار نفر برای عنوان مدرس برتر تعیین شدند که برای تصمیم­گیری نهایی در این تحقیق به‌عنوان گزینه معرفی شدند. با توجه به نتایج ماتریس­های زوجی و پس از اولویت­بندی صفات شخصیتی مدرس موفق حسابداری، اقدام به جمع­آوری نظرات نمونه تحقیق در مورد وضعیت مدرسان مورد آزمون نسبت به یکدیگر در ارتباط با صفات شخصیتی شد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که مدرس "ز" موفق‌ترین مدرس حسابداری از نظر صفات شخصیتی بوده است و مدرسان "آ" ، "ه" و "س" به ترتیب رتبه­های 2، 3 و4 را به خود اختصاص داده­اند.

لذا در نهایت مدرس "ز" به‌عنوان بهترین گزینه جهت تصدی عنوان مدرس برتر انتخاب شد.



1. از آن‌جاکه پرسشنامه اولیه، قبلاً به صورت لیکرت توسط کاستا و مک کریدی اعتباریابی شده است و پرسشنامه ماتریسی حاضر برگرفته از شاخص و سنجه­های آن بوده، بنابراین از اعتبار همزمان استفاده شده است. اعتبار و پایایی پرسشنامه صفات شخصیتی پنج عاملی کاستا و مک­کریدی بین 71/. تا 89/. بوده است.

[2]. پرسشنامه ماتریسی حاضر دارای نرخ سازگاری 006/. می­باشد.

References:
 
Adrian Furnham, K.V., Petrides, C. J., Jackson, T. C. (2002). “Do personality factors predict job satisfaction?”, Personality and Individual Differences, 33(8): 1325-1342.
Ahmadi, M. (2012). "The relationship between the five-factor Personality traits and the Emotional intelligence of male and female university students" . Knowledge & Research in Applied Psychology, 2: 43-53.
Albert, W., Sack, R. (2001). "Accounting education: Charting the course throuth a perilous future". Accounting education services, 16, (Sarasota. FL: American Accounting Association).
Andon, P., Chong, K. M., Roebuck, P. (2010). ”Personality preferences of accounting and non-accounting graduates seeking to enter the accounting profession”, Critical Perspectives on Accounting, 21(4):  253-265.
Briggs, S. P., Copeland, S., Haynes, D. (2007).”Accountants for the 21st Century, Where are You? A five-year Study of Accounting Students’ Personality References”, Critical Perpectives on Accounting. 18: 511-537.
Byrne, M., Flood, B., Hassall, T., Joyce, J., Montaño, J. L. A., González, J. M. G., et al. (2012). "Motivations, expectations and preparedness for higher education: A study of accounting students in Ireland, the UK, Spain and Greece". Accounting Forum, 36:134-144.
Dastorani, M., Pouryousef, S. (2012). " The Analysis of the Relationship between Personality Charachteristics and Mental Health with Employees Job Satisfaction". RICeST, 20: 109-134.
Ferdosi, M., Marieshian, F., Talebpour, M. (2012). " Relationship between Personality Charachteristics and Organizational Commitment with Organizational Health in The General Administration of Youth and Sport of Khuzestan's Employees". Journal of Sport Management Review, 15: 173-188
Friedman, A. L.,  Lyne, S. R. (2001).”The Bean Counter Stereotype: Towards and General Model of Streotype Generation”, Critical Perpectives on Accounting, 12: 423-51.
Garoosi, M. T. (2001). “New approaches to Personality assessment: Application of factor analysis in personality studies.” Tabrize: Jamepazhooh Pulication.
Hayes, N., Joseph, S. (2003). “Big 5 Correlates Three Measures of Subjective Well-being Personality and Individual Differences.”, 18: 663-668.
Hergenham, B. R., Olson, M. H. (1999). “An Introduction to Theories of Personality”, 5th ed, Upper Saddle River, NJ, Prentice Hall Inc.
Higueras, E., Figueras, A., Ninerola, J., Vilardell, J., Mlero, A., Sole, M. A. (2014). “Revised NEO Personality Inventory Normative Data for Catalan Police officer selection: A Preliminary study, Personality and Individual Differences”, 60:  S68.
Horwitz, I.B., Horwitz, S. K., Brunicardi, C., Awad, S. S. (2011). “Improving comprehensive surgical resident training through use of the NEO Five-Factor Personality Inventory: results from a cohort-based trial.”, The American Journal of Surgery, 201(6): 828-834.
Lin, Z. J et. al. (2005). "Knowledge base and skill development in accounting education: Evidence from China". Journal of Accounting Education, 23: 149-169.
L. Jafari, T., Ahmadi Gatab, A., Vahedi Ghajari, O., Babazadeh Bora, Z., Mortezazadeh Tor. (2013).” 2906 – Relationship of job-related stress to the big five personality factors among personnel in shaid beheshti hospitalin yasuj, iran”, European Psychiatry, 28(1):1.
Maria-Jose Sanchez-Ruiz, Stella Mavroveli, Joseph Poullis. (2013).” Trait emotional intelligence and its links to university performance: An examination”, Personality and Individual Differences, 54(5): 658-662.
Mathieu, C. (2013).” Personality and job satisfaction: The role of narcissism”, Personality and Individual Differences, 55(6): 650-654.
McPhail, K. (2004). “An Emotional Response to The State of Accounting Students, Emotional Intelligence”, Critical Perpectives on Accounting, 15: 629-48.
McCrae, R. R. Costa PT. (2003). Personality in Adulthood NewYork: Guilford.
Moddares, A., Rahmani, H. (2011). " Personality Profile of the Iranian Accountants". Journal of Empirical Research in Accounting, 2: 127-150.
Mohammadi, H. R., Ahmadi, E., Amin Shayan Jahromi, S. (2011). " On the Relationship between Personality Characteristics and Entrepreneurship of Women". Journal of Women and Society, 1: 99-120.
Nikbakhsh, R., Javadi Moshref, B., Mozafari, A. A. (2007). "Relationship Personality Charachteristics (five-factor Personality) professional basketball player with their absence". Science Movement and Sport, 10: 95-106.
Lakhal, S., Frenette, E., Sévigny, S., Khechine, H. (2012).” Relationship between choice of a business major type (thing-oriented versus person-oriented) and Big Five personality traits”, The International Journal of Management Education, 10(2): 88-100.
Sevigny, S., Lakhal, S., Frenette, E., Khechine, H. (2012). “Relationship Between Choice of a Business major type And Big Five Personality traits”, The International Journal Of Management Education, 10(2): 88-100.
Sibooye, A. Ahmad joo, S., Mortazavi, M, M. (2012). " A Combined AHP-Topsis Group Approach for Suitable Ranking EPDM Rubber SynthesizedCatalyst by BisIndZrCl2 ". Journal of Scientific-Propagative Polymerization, 1391(3): 33-46
Smith, M., So, S. (2003).”The Impact of Presentation Format and Management Decision Making”, Managerial Auditing Journal, 18(1): 59-67.
Richard, D., Goffin, Mitchell, G., Rothstein, Michael, J., Rieder, Amanda Poole, Henryk, T., Krajewski, Deborah M., Powell, R., Blake Jelley, Allison Boyd, Tracy Mestdagh. (2011).”Choosing job-related personality traits: Developing valid personality-oriented job analysis”, Personality and Individual Differences, 51(5):  646-651.
Ronald A., Davidson, Lois D., Etherington. (1995).” Personalities of accounting students and public accountants: Implications for accounting educators and the profession”, Journal of Accounting Education, 13(4): 425-444.
Tinker, T., Kousoumadi, A., (1997).”A Mind is Wonderful Thing to Waste: Think Like a Commodity Become a CPA”, Accounting, Auditing and Accountability, 10(3): 454-67.
Wheeler, P. (2001). “The Myers-Briggs Type Indicator and Applications to Accounting Education and Research’’, Issues in Accounting Education, 16(1):125-50.
Wille, B., Fruyt, F. D., Feys, M. (2010). ”Vocational interests and Big Five traits as predictors of job instability”, Journal of Vocational Behavior, 76(3): 547-558.