دانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522ارزشیابی برنامه درسی کارورزی چهار در دانشگاه فرهنگیان براساس مدل ارزشیابی هدفمحور تایلر12449216FAحجت اله الماسیدانشجوی دکتری رشتة تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران؛اسماعیل زارعی زوارکیدانشیار گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران؛محمدرضا نیلیدانشیار گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران؛علی دلاوراستاد گروه سنجش و اندازهگیری تحصیلی دانشگاه علامه طباطبائی، تهرانJournal Article20170314<strong>هدف</strong>: هدف از این پژوهش ارزشیابی برنامۀ درسی کارورزی چهار براساس اهداف پیشبینی شده؛ تحقق اهداف اسناد بالادستی، توانایی طراحی و اجرای واحد یادگیری در قالب درسپژوهی و تقویت عمل حرفه ای در برنامه عملیاتی ابلاغی بوده است.<br /> <strong>روش</strong>: روش پژوهش حاضر آمیخته و از نوع طرح مثلثسازی مدل همگرا میباشد. جمعآوری دادههای کمی با استفاده از پرسشنامۀ محققساخته و دادههای کیفی با استفاده از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدرسان پردیسهای دانشگاه فرهنگیان استان کرمانشاه بود. با توجه به حجم محدود جامعه آماری، تعداد 52 نفر بهعنوان نمونه تحقیق به روش سرشماری انتخاب شدند. همچنین حجم نمونه در بخش کیفی تعداد 12 نفر از مدرسان درس کارورزی با استفاده از روش هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از روش کمی از طریق آزمون تی تک نمونهای و دادههای کیفی با استفاده از روش تحلیل کمی در تحلیل مصاحبه انجام شده است.<br /> <strong>یافته ها</strong>: یافتهها نشان داد وضعیت برنامه درسی کارورزی چهار در خصوص دستیابی به اهداف پیشبینی شده در اسناد بالادستی نسبتاً مطلوب بوده است، اما در بخش طراحی و اجرای واحد یادگیری از طریق فرایند درسپژوهی برای تقویت مهارتهای عملی و حرفهای دانشجو معلمان، نامطلوب میباشد، بنابراین براین اساس میتوان نتیجه گرفت؛ بازنگری در طراحی آموزشی، فرایندها و محتوای برنامۀ درسی کارورزی چهار براساس اهداف اسناد بالادستی، جهت تأثیر بر آمادهسازی دانشجو معلمان برای ورود به عرصۀ تعلیم و تربیت در مدارس و جلوگیری از اتلاف منابع مادی وانسانی مؤثر خواهد بود. https://trj.uok.ac.ir/article_49216_7ab059789d3790d7a5c9f1611c9dc09d.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522تأثیر ارائه برنامه درسی فرایندمحور بر انگیزش و نگرش به یادگیری زبان انگلیسی در سطوح بالا و پایین توانش زبانی254649217FAسلیمان یحیی زاده جلوداردکتری روانشناسی تربیتی استادیار آموزش و اشتغال زنان دانشگاه مازندران، ایران؛سید حسن طالبیاستادیار گروه زبان انگلیسی دانشگاه مازندران، ایرانJournal Article20170124<strong>هدف:</strong> این پژوهش به این منظور انجام شده است تا تأثیر برنامهریزی درسی بر انگیزش و نگرش به یادگیری زبان انگلیسی در سطوح بالا و پایین توانش زبانی را بررسی نماید.<br /> <strong>روش:</strong>با استفاده از یک مطالعه شبه آزمایشی دو گروه الف و ب از دانشجویان در درس زبان انگلیسی عمومیدر مقطع کارشناسی در 14 جلسه مورد مطالعه قرار گرفتند. در ابتد به هر دوگروه بهعنوان پیشآزمون و پسآزمون پرسشنامه 22 سوالی گاردنر AMTB)) مبنی بر انگیزش و نگرش به یادگیری زبان انگلیسی داده شد. گروه الف با استفاده از طرح درس و سرفصلهای مشخص هم برای کل دوره و هم برای هر جلسه مورد تدریس قرار گرفت، درحالیکه در گروه ب تنها طرح درس کل دوره در ابتدای نیمسال برای تدریس ارائه گردید. نمرات در نرمافزار SPSS با استفاده از تحلیل کواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> پژوهش نشان داد که برنامهریزی درسی با طرح درس و سرفصلهای مشخص هم برای کل دوره و هم برای هر جلسه تأثیر معناداری بر انگیزش و نگرش به یادگیری زبان انگلیسی دارد درحالیکه در بین دو سطح توانش زبانی انگلیسی در انگیزش و نگرش به یادگیری زبان انگلیسی تأثیر معناداری مشاهده نشد. لذا از آنجاکه انگیزش و نگرش دو عامل عاطفی بسیار مهم در امر یادگیری هستند، پیشنهاد میشود برای ارتقای این دو عامل مدرسین زبان عمومی جهت ارتقای یادگیری زبان انگلیسی طرح درس مدون و مشخص نه تنها برای کل دوره بلکه برای هر جلسه به دانشجویان ارایه دهند.https://trj.uok.ac.ir/article_49217_28f01e817ceaa1a0f30a732a9747a1b9.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522تأثیر روش تدریس مبتنی بر «تکالیف مشارکتی» بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس ریاضیات پایه نهم476449219FAحسین زنگنهاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران؛0000-0003-0151-6765حجت اله خدامرادیکارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه ازاد اسلامی، واحد تهران جنوب، ایرانJournal Article20160903<strong>هدف:</strong> مقاله حاضر به بررسی تأثیر روش تدریس مبتنی بر تکالیف مشارکتی در یادگیری و یادداری ریاضی دانش آموزان پرداخته است.<br /> <strong>روش: </strong>این پژوهش با روش شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون–پس آزمون انجام شد. جامعة آماری آن عبارت بود از دختران مقطع متوسطه پایه نهم شهر تهران با حجم نمونة 60 نفره در دو گروه گواه و آزمایش که به روش خوشه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. طرح پژوهش بهمدت 8 جلسه در دو گروه آزمایش و گواه طراحی و اجرا شد. گروه گواه با روش متعارف مبحث حجم و مساحت ریاضیات را آموزش دیدند، که تکالیف بهصورت فردی به دانشآموزان داده میشد، اما در گروه آزمایش، پس از آموزش، تکالیف مشارکتی به دانش آموزان در قالب گروه های 5 نفره به آنها ارایه شد. پیش از شروع دوره، یک پیش آزمون و در پایان آن نیز یک پس آزمون یکسان در هر دو گروه گواه و آزمایش اجرا گردید. همچنین پس از 2 هفته آزمون یادداری برای هر دو گروه اجرا شد. آزمون مذکور از نظر روایی صوری و محتوایی توسط دو تن از معلمان ریاضی مقطع متوسطه و استاد راهنما مورد تأیید قرار گرفته بود. همچنین پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89/0محاسبه شد. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده گردید.<br /> <strong>یافته ها:</strong> نتایج بررسی داده های پژوهش نشان داد که روش تدریس مبتنی بر تکالیف مشارکتی بر یادگیری و یادداری دانشآموزان در درس ریاضیات تأثیر مثبت دارد و استفاده از تکالیف مشارکتی در تدریس نسبت به آموزش متعارف، بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس ریاضی مؤثرتر است.<br /> https://trj.uok.ac.ir/article_49219_5a2c0384a5f606a8cc5c9ecca57695b7.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522شناسایی موانع موجود برای اجرای درسپژوهی: مطالعه موردی مدارس ابتدایی آموزش و پرورش شهر اردبیل (پژوهش آمیخته)658649220FAاسماعیل سلیمانیاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران؛حسن احمدیدانشجوی دکتری مدیریت آموزشی،گروه علوم تربیتی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20161104<strong>هدف:</strong> هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع اجرای درسپژوهی در مدارس ابتدایی آموزش و پرورش شهر اردبیل بود.
<strong>روش:</strong> برای نیل به هدف از مطالعه موردی استفاده شد که در ابتدا داده های کیفی، سپس براساس یافته های آن، داده های کمّی گردآوری و تحلیل شدند. جامعه آماری این پژوهش معلمان ابتدایی شهر اردبیل با جمعیت 1957 نفر بود. در مرحله کمّی از طریق نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 298 نفر برای نمونهگیری برآورد شدند. در بخش کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 11 نفر انتخاب و با آنها مصاحبه بدون ساختار صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود که ضریب آلفای کرونباخ آن 79/0 محاسبه گردید. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه بدون ساختار بود که از روش سه بعدی نگری و بازخورد مشارکت کننده برای اعتباریابی آن استفاده شد. بهمنظور تحلیل داده های بخش کیفی از تحلیل محتوای استقرایی مبتنی بر کدگذاری باز و برای تحلیل داده های کمی از مدل معادلات ساختاری با نرمافزار PLS استفاده شد.
<strong>یافته ها:</strong> یافته های پژوهش نشان داد که عوامل سازمانی شامل (ساختار سازمانی متمرکز، فرهنگ سازمانی، سبک رهبری، فناوری، فرایندهای داخلی) و عوامل فردی شامل (اطلاعات معلمان، عدم تعهد معلمان و نوع شخصیت آنها) جزء عواملی هستند که مانع اجرای درسپژوهی در مدارس شده اند. یافته های دیگر پژوهش نیز نشان داد که از بین این عوامل بیشترین عامل تأثیرگذار بر موانع اجرای درسپژوهی، ساختار سازمانی متمرکز و کمترین عامل تأثیرگذار اطلاعات معلمان میباشد.
https://trj.uok.ac.ir/article_49220_56d4da3607e7a3284f9c28fc4490e29a.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522ضرورت بازاندیشی در الگوهای آموزش دانشگاهی رشته های علوم انسانی با تأکید بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی: ارائه یک الگوی پیشنهادی8710649221FAمحبوبه السادات کدخداییدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا، تهران، ایران؛مهناز اخوان تفتیدانشیار گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا، تهران، ایران؛ملوک خادمی اشکذریدانشیار گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا، تهران، ایران؛پروین احمدیدانشیار گروه برنامهریزی درسی دانشگاه الزهرا، تهران، ایران؛0000000333981653غلام حسین رضایتاستادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایرانJournal Article20161126<strong>هدف</strong>: علوم انسانی نقش مهمی در پیشرفت و حفظ و ارتقای ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد. تأکید و تلاشی که در سالهای اخیر متوجه تولید دانش، بومیسازی دانش موجود و اهمیت پرورش نیروهای متخصص در این دسته از علوم شده، گویای این اهمیت است. این در حالی است که شواهد پژوهشی نشان میدهند در دانشگاههای ایران الگوهای آموزشی مناسبی برای پرورش دانشآموختگان شایسته در علوم انسانی وجود ندارد. آنچه برای رویارویی با چنین وضعیتی لازم است طراحی آموزشی براساس شایستگیهای مورد نیاز دانشجویان این دسته از رشتهها است. بنابراین در پژوهش حاضر به این پرسش پرداخته شده است که الگوی آموزشی مناسب برای رشتههای علوم انسانی چه الگویی است؟<br /> <strong>روش</strong>: این پژوهش، از نوع پژوهشهای بنیادی نظری است و برای پاسخگویی به پرسش موردنظر از روش استدلال عقلانی بر پایه مطالعات کتابخانهای و پژوهشهای انجام شده استفاده شده است.<br /> <strong>یافته ها</strong>: براساس استدلال انجام شده، در علوم انسانی نیاز به تربیت دانشآموختگانی است که به سه دسته از شایستگیهای شناختی، اجتماعی و عاطفی مجهز باشند. رویکردی که بتواند این مهم را برآورده سازد و امکان پرورش هر سه دسته شایستگی را فراهم آورد، سازندهگرایی اجتماعی است؛ زیرا در این رویکرد رشد شناختی در بافت اجتماعی و در جریان تعامل و مشارکت انسانها با یکدیگر شکل میگیرد. بنابراین الگوی آموزشی مبتنی بر شایستگی که برآمده از رویکرد سازندهگرایی اجتماعی است میتواند الگوی پیشنهادی مناسبی برای استفاده در رشتههای علوم انسانی باشد.<br /> <strong> </strong><br /> https://trj.uok.ac.ir/article_49221_bff86b4fb6b256fb6ac830beec5ddcb5.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522میزان برخورداری معلمان مدارس هوشمند از مهارتهای موردنیاز تدریس با استفاده از فاوا10712649222FAسهیلا جلیلیانکارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه چمران اهواز، ایران؛احسان عظیم پوردانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، دانشگاه تبریز، ایران؛شراره محمدیدانشجوی دکتری برنامهریزی توسعه آموزش عالی، دانشگاه کردستان، ایران؛رضا محمدزادهکارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه، ایرانJournal Article20161024<strong>هدف</strong>: هدف پژوهش حاضر تعیین میزان برخورداری معلمان مدارس هوشمند از مهارتهای موردنیاز تدریس با استفاده از فاوا بود.<br /> <strong>روش</strong>: این پژوهش با روش توصیفی-پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیة معلمان مدارس هوشمند شهر چایپاره بود که از بین آنها 154 نفر بهعنوان نمونه پژوهش با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامة محققساخته 25 سؤالی استفاده شد. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه توسط تعدادی از اساتید و متخصصان حوزه آموزشوپرورش تأیید شد. همچنین از تحلیل عاملی به روش تعیین مؤلفههای اصلی با چرخش متعامد واریماکس نیز استفاده شد. اعتبار آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 87/0 برآورد گردید. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار <em>Spss</em> ویرایش 16 و با اجرای آزمونهای توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تی تک نمونهای و تی مستقل) تحلیل شد.<br /> <strong>یافتهها</strong>: نتایج نشان داد میزان برخورداری معلمان مدارس هوشمند از مهارتهای تدریس با استفاده از فاوا و همچنین میزان برخورداری معلمان از مهارتهای تدریس در طراحی، اجراو ارزشیابی در حد متوسطی قرار دارد. بهعلاوه نتایج نشان داد معلمان زن در برخورداری از مهارتهای تدریس با استفاده از فاوا در طراحی، اجرا و ارزشیابی عملکرد بهتری در مقایسه با معلمان مرد دارند. با توجه به نتایج پژوهش، توجه به اجرای دوره های آموزشی نظری و عملی در رابطه با فناوریهای نوین آموزشی برای معلمان، تحولات تدریس و متناسب سازی آن بسیار مهم مینماید.<br /> <br /> https://trj.uok.ac.ir/article_49222_1318b741041b9ee01eed772377ac45e8.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170522واکاوی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درسپژوهی12714849223FAآزاده فرزان پوردانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران؛فایزه ناطقیعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران ؛محمد سیفیعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایرانJournal Article20160909<strong>هدف:</strong> هدف این مطالعه شناسایی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درس پژوهی دوره کارشناسی پیوسته آموزش ابتدایی بود.<br /> <strong>روش:</strong> این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را اساتید درس پژوهی استان خوزستان تشکیل دادند. نمونهها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع دادهها (10 نفر) ادامه یافت. ملاک انتخاب اساتید میزان موفقیت ایشان در امر تدریس بود که براساس نمرات ارزشیابی تکوینی، کارعملی و آزمون پایانی دانشجویان مورد ارزیابی قرارگرفت و برترینها جهت مصاحبه برگزیده شدند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شد و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها:</strong> از مجموع یافتههای این پژوهش 245 کد مفهومی در زمینه برنامه درسی اجراشده درسپژوهی استخراج و در 5 مؤلفه اصلی و 37 ریزمؤلفه دسته بندی شد. یافتهها نشان داد که بهمنظور اجرای موفق برنامه درسی درس پژوهی میبایست اصولی همچون توجه به کار تیمی، تدریس تعاملی، تفکر تعاملی، جامعیت علمی، ویژگیهای اساتید و پیگیری مسؤولیتها بر اجرا حاکم باشد.<br /> <br /> https://trj.uok.ac.ir/article_49223_93389211788d8449f8b04f0335b96b80.pdfدانشگاه کردستانتدریس پژوهی2476-56865120170409ملاحظاتی در مورد تدریس علوم انسانی14917260821FAعلی ذکاوتی قراگزلودانشیار دانشگاه خوارزمیJournal Article20160401<strong>هدف</strong>: انتظار ما از آموزش علوم انسانی در نهادهای رسمی آموزشی چون مدرسه و دانشگاه چیست؟ چه میتوان کرد تا آموزش علوم انسانی جذاب و کاربردی شود و شوق و اشتیاق دانستن و آموختن و کاربرد را برانگیزد؟ در تدریس ملاحظاتی وجود دارد: برنامه قصد شده، برنامه اجراشده و آنچه کسب شدهاند. نگارنده باتوجه به یادداشتهای خود در طول ارتباط با دانشگاهیان (دانشجو، مدرس و محققان حرفهای) و بررسی انتظارات آنان از دروس ایدههایی را با انس مداوم با موضوع و تشویق مراجعان به " تصور موقعیت مؤثر " و بیان آن در تعامل با موضوع مورد تحقیقشان بهدست آورده مطرح میکند. باورهای معرفتشناختی[1]، قابلیتهای شخصی، الگوهای ذهنی و نقشههای ذهنی-اکولوژی تدریس -را تعیین میکند. معلم تابآور، تسهیلگر و توانمندساز میتواند این موقعیت پیچیده را با همکاری یادگیرندگان مدیریت کند و بارور سازد. چنین معلمیبا درک و غنیسازی اکولوژی تدریس و علم امکان انس عمیق (حاصل تجربه زیسته و مطالعات، سرگذشتنامههای افراد صاحب نظر) را فراهم میسازد. او با ارتباطگرایی، با فهم و نقد دائم جریان تدریس و تصمیمگیری و با تاب آوری به این سه هدف نزدیک میشود: الف- استنتاجها و آموختههای دانش سازمانیافته ب- بهجت و لذت فردی ج-تعامل وکنش فرهنگی و اجتماعی و تقویت حس انسان دوستی و کمک به تکامل انسانی و معنوی